𝙂𝙖𝙘𝙝𝙖 𝘼𝙧𝙩𝙨

  ๋֢ ٚ𖠵⃝ ๋࣭🪷#Art

  

⏤͟͟͞͞★ #Acheron #BlackSwan #StarRail

   ➠ Channel: @GachaWish
   ➠ Our Team: @FamilyFarsi

من تا با دلیل و استدلال اون یه نفر که اسمش نمیگم راضی نکنم کوتاه نمیام

  ๋֢ ٚ𖠵⃝ ๋࣭🪷 #Story #fact

•✦دیلوک فرد محبوبی توی ماندستد نه تنها شراب های که میسازه بلکه اون در شب ها هم به عنوان بتمن از ماندستد محافظت می‌کنه اما سوال این جاست بین ان پی سی ها و کاراکترهای اصلی کی دیلوک دوست داره ؟؟

دونا علاقه زیادی به دیلوک دارد و دائماً درباره او خیال پردازی می کند و بیشتر وقت خود را صرف فکر کردن به او می کند و هیچ کار دیگری انجام نمی دهد. حتی وقتی از کنارش هم رد میشیم با خودش تکرار می‌کنه که نمیتونه به کسی جز دیلوک فکر کنه ( تو مپ برید ورودی ماندستد پیش اون دختری که گل میفروشه اون بالا وایساده

جین یکی دیگه از زنانی هست که میشه گفت از دیلوک خوشش میاد این دو نفر دوست های واقعا خوبی هستن حتی تو دوران بچگی حیوان خانگی مشترکی هم داشتن ولی چون جین توی شوالیه ها و دیلوک هم از شوالیه ها بدش میاد میشه گفت یکی از دلایلی که این دو نفر زیاد با هم کنار نمیان

البته که خدمتکار های عمارت هم به دلوک احترام ویژه ای میزارن ولی خوب نمیشه گفت در حد عشق

حالا سوال اصلی اینجا چرا من دارم درباره عشق حرف میزنم ؟؟
⏤‌‌‌‌★ #Genshin #GenshinImpact  #Razor
   ➠ Channel: @GachaWish
   ➠ Our Team: @FamilyFarsi

  ๋֢ ٚ𖠵⃝ ๋࣭🪷#Art


•✦ کازوها؟ 💠

⏤͟͟͞͞★ #Genshin #GenshinImpact #Kazuha

   ➠ Channel: @GachaWish
   ➠ Our Team: @FamilyFarsi

  ๋֢ ٚ𖠵⃝ ๋࣭❤️‍🔥#شیپ #scenario


•✦ حتی براتون یک سناریو هم نوشتم عشق کنید 😂

#آشنایی_طوفانی

(مکان : مانستد – نزدیکای "دون واینری" )

هوا داشت تاریک می‌شد، چایلد با خیال راحت شنلش رو مرتب کرد و از کنار تاکستا رد شد. ماموریتش توی مانستد تموم شده بود، ولی خب... نمی‌شد همین‌جوری بره. یه کم کنجکاوی که ضرر نداشت، داشت؟ 

تا رسید جلوی دروازه‌ی واینری، یه دفعه صدای خش‌خش شنید. هنوز فرصت نکرده بود واکنش نشون بده که نوک یه شمشیر داغ و شعله‌ور نزدیک گلویش متوقف شد. 

دیلوک: 
«فاتویی‌ها توی مانستد چی می‌خوان؟» 

چایلد بدون اینکه خم به ابرو بیاره، با یه لبخند ریلکس، نگاهش کرد. 
چایلد: 
«اوه، چه استقبال گرمی! فکر نمی‌کردم خودِ ارباب بزرگ واینری بیاد شخصاً ازم استقبال کنه.» 

دیلوک نگاهش جدی‌تر شد، ولی شمشیر رو پایین نیاورد. چایلد دستاشو بالا برد و با یه لبخند شیطونی گفت: 
«هی، هی! آروم باش همیشه با مهمونا همین‌طوری برخورد می‌کنی؟! من فقط یه مسافرم... البته، اگه بخوای، می‌تونیم با یه دوئل آشنا بشیم.» 

دیلوک، بدون اینکه تغییری توی حالتش ایجاد کنه، شمشیرشو رو عقب کشید. 
دیلوک: 
«دنبال دردسر نگرد. مانستد جای بازیای فاتویی نیست.» 

چایلد، هنوزم با همون خنده‌ی رو لبش، یه قدم نزدیک‌تر شد. 
چایلد: 
«پس این یعنی اگه دوباره ببینمت، شمشیرتو نمیکشی که منو بکشی، بلکه... شاید یه خوشامدگویی دیگه در کار باشه؟» 

دیلوک چیزی نگفت، فقط یه نگاه کوتاه انداخت و پشتش رو کرد. رفت. 

ولی چایلد مطمئن بود که یه لحظه گوشه‌ی لب دیلوک یه لبخند محو دیده بود. 

و شاید، این فقط شروع ماجرا بود. 😈

⏤͟͟͞͞★ #Genshin #GenshinImpact #Child #Diluc Source: ֶָ֢ 𝐍𝐨𝐫𝐚𓍢ִ໋🀦

   ➠ Channel: @GachaWish
   ➠ Our Team: @FamilyFarsi