بخشی از مقدمۀ کتاب «پادشاهی و جمهوری در آزمایشگاه تاریخ» (نظریۀ ظهور پادشاهیِ مدرن)-ن. فخر
حدود یک قرن پیش حکومت کمونیستی طرفداران زیادی داشت و مبنای باورِ این طرفدارانْ چیزی جز قوای منطقیشان نبود. هرچند بسیاری از آنان نام نتیجهگیریهایشان را با بیپروایی علم!!! میگذاشتند و میگفتند که نظریۀ موفقیت حکومت مارکسیستی یک فرضیۀ علمیست، اما بههرحال هیچ مشاهده و اندازهگیریای راجع به موفق بودنِ حکومت کمونیستی وجود نداشت و ارادت طرفداران این نوع حکومت به آن از چیدمان یک سری استدلال با شیوۀ ظاهرا منطقی بهدست میآمد. حکومت کمونیستی در بسیاری از کشورها به اجرا درآمد و این آرمانشهر یا مدینۀ فاضله، یکی از تلخترین تجربیات بشر از آب درآمد.
اکنون دوباره بحثی در سطح جامعۀ ایران داغ شده است و آن اینکه: «حکومت جمهوری بهتر است یا حکومت پادشاهی؟» باز هم طرفدارانِ هر کدام، صرفا با تکیه بر استدلالهای منطقی و تکمثالهای دستچین شده، به دفاع از شکل حکومت مورد علاقهشان میپردازند، غافل از اینکه اکنون دیگر این کار موجه نیست چرا که تاریخْ عرصۀ یک آزمایش عظیمِ میدانی بر روی این دو نوع حکومت بوده است؛ گرانترین آزمایش دوران به وسعت تمام خشکیهای سطح زمین و به درازای تاریخ معاصر و با مشارکت تمام مردم کرۀ خاکی که همۀ عمرشان را به آن اختصاص دادهاند تا نهایتا در هر کشوری شاخصهایی اقتصادی، امنیتی، قضایی، اجتماعی و سیاسی شکل بگیرد که اکنون به شیوهای علمی توسط نهادهای داخلی یا بینالمللی استخراج شدهاند و قابل استفاده هستند. این شاخصها کارنامۀ این حکومتها هستند.
قصدم این است که در این نوشتار بهصورتی روشمند و با استفاده از متدهای استاندارد آماری به آنالیز شاخصهای یاد شده دست بزنم تا روشن شود:
1- کدام شاخص تحت تاثیر پادشاهی بودن یا جمهوری بودنِ حکومت قرار گرفته؟
2- نوع حکومت بر آن شاخص اثر مثبت داشته یا منفی؟
3- آیا میتوان در آخر، پس از جمعبندی نتایج، به نفع یکی از این دو نوع حکومت به نتیجه رسید یا نه؟
حدس میزنم نتایج این متاآنالیز برای شما سرشار از شگفتی خواهد بود، چراکه برای خودم چنین بود.
⚖️
@Book_L_P