رفع حصر میتواند سرآغاز بازگشت به سرچشمه مسدود شده دوران انقلاب باشدانقلاب سلطه ستیز و سلطه انقلابی
----
جوهر اصیل انقلاب رفع سلطه است. وجه تاریک ماجرا پس از پیروزی رخ نشان میدهد. فرصتی پیدا میشود برای اعمال الگوی تازهای از سلطه البته این بار به نام انقلاب. میتوان این شکل تازه اعمال سلطه را سلطه انقلابی خواند. اما بانیان و فرزندان اصیل انقلاب، میراث داران جوهر سلطه ستیز انقلاباند. آنها مانع تحقق این شکل تازه سلطه میشوند. پس چارهای نمیماند الا دروغ و تلبیس و تطمیع به میان آوردن و اگر نشد، قربانی کردن آنها.
حصر پانزده ساله میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی تازهترین مصداق این مدعاست.
میگویند انقلابها فرزندان خود را میخورند. این گفته گاهی درست از آب در نمیآید. فرزندان انقلاب اگر هوشمندانه مقاومت کنند بازی تازهای آغاز میشود. میراث داران انقلاب سلطه ستیز، رویاروی سلطه انقلابی سینه سپر میکنند تا جایی که سلطه انقلابی از لباس تلبیس و ریای ارزشهای انقلابی خلع شود. این اتفاقی است که پانزده سال است گریبان نظام را گرفته است. پانزده سال است نظام قادر به دفاع از موجودیت خود بر اساس ارزشهای اخلاقی دوران انقلاب نیست. به همین جهت هم از درون هم از بیرون تحت فشار است. یکی از راههای موثر رفع این فشار کاستن از بار این رویارویی افشاگر است.
رفع حصر میتواند سرآغاز بازگشت به سرچشمه مسدود شده دوران انقلاب باشد. تنها به این شرط رفع حصر معنای سیاسی پیدا میکند.
بخش مهمی از نسل جوان از اصل و اساس انقلاب و ادبیات انقلابی و همه چهرههای وابسته به آن عبور کرده است. حق هم دارد. تنها اعمال سلطه را تجربه کرده و سلطه با هیچ نامی تحمل پذیر نمیشود. نظام جمهوری اسلامی برای برقراری پیوند با این نسل، باید از خود و بنیادهای خود تماماً عبور کند. این کاری است ناممکن. اما میتواند با ارجاع به بنیادهای خود، دو هدف را تامین کند. نخست برقراری پیوند دوباره با جوهر و میراث داران اصیل انقلاب. دوم دفاع از خود به مثابه یک هستی اخلاقی.
آنگاه چه بسا جایی هم در دلهای جوانان این سرزمین باز کند.
@javadkashi