Mehdi Qsm
Forward from: کفشهای آهنی
خرد جمعی - رای اکثریت
بازار - دموکراسی
هزینه - حرف مفت
@kafshhaye_aahani
▪️خرد جمعی و رای اکثریت دو مقوله کاملا متفاوت هستند درحالی که عموما این دو را یکسان میپندارند.
▪️خردجمعی، حاصل جمع هوش افراد است در حالی که رایاکثریت، میانگین آرا و نظرات افراد را نشان میدهد؛ بنابراین خردجمعی از لحاظ میزان دقت و کارایی قابل مقایسه با رای اکثریت نیست.
▫️خرد جمعی برآیند افکار و باورها و خواستههای حقیقی افراد حاضر در یک جمعیت است که ریشه در تاثیرپذیری ضمیر ناخوداگاه انسانها از واقعیتهای جاری و همازوری هوش تک تک افراد دارد و قابل مهندسی نیست اما رای اکثریت تحت تاثیر محیط و تبلیغات و دادههای ساختگی شکل میگیرد و قابل مهندسی است.
▫️مهمترین تجلیگاه خرد جمعی، بازار است و دموکراسی، تجلیگاه رای اکثریت.
▫️انسانها در بازار برای انتخابشان هزینه میکنند اما در دموکراسی، رای دادن مجانی است.
▫️بازار بر پایه هزینههای مستقیم خریداران و تعهدات واقعی فروشندگان شکل میگیرد در حالی که دموکراسی بر حرف مفت سیاستمداران و رای مجانی مشارکتکنندگان استوار است.
▫️آنچه توسط خرد جمعی برگزیده میشود حاصل مشارکت حداکثر شعور و غریره افراد است و آنچه در رای اکثریت بر کرسی مینشیند حاصل حداکثر شعر و شعار افراد.
▫️در بازار، مردم تا حد توان پیگیر مطالبات و تعهدات هستند اما در دموکراسی، همه مطالبات و تعهدات مثل حرف مفت از جنس باد هوایند.
▪️حال این پرسش مطرح میشود که چگونه میتوان عرصه سیاست را از حرف مفت زدود و مثل یک بازار آزاد واقعی، متعهد و پاسخگو کرد؟
▫️راه حل در مالکیت است. نظامهای سیاسی همچون بنگاههای اقتصادی باید مالک داشته باشند تا واقعا پاسخگو و متعهد بشوند:
«یک رهبر یا یک پادشاه با قدرت مطلق در راس ساختار سیاسی»
▪️و پرسش تکراری اینکه اگر قدرت مطلق در راس، پاسخگو و متعهد نبود تکلیف چیست؟
▫️پاسخ این سوال همان است که در عدم تعهد و پاسخگویی یک بنگاه اقتصادی اتفاق میافتد: ورشکستگی و سقوط.
▫️محمد رضا پهلوی، زمانی سقوط کرد که رقیبش بهتر و بیشتر از رژیم او مطالبات مردم را نمایندگی کرد، بنابراین خردجمعی به این نتیجه رسید که مردم با دادن هزینههای جانی و مالی به اندازه کافی (نه با رای مفت) آن را کنار زدند.
▫️نظام فعلی هم تا زمانی که بیشتر از رقبا و آلترناتیوهای موجود، مطالبات و باورهای مردم را نمایندگی کند، باقی خواهد ماند و اگر زمانی خردجمعی مردم رای به برکناری آن با یک آلترناتیو بهتر بدهد، آنگاه مردم با دادن هزینههای جانی و مالی کافی (نه با رای مفت) این حکومت را نیز کنار خواهند گذاشت.
▫️مهمترین منبع تولید نارضایتی در حال حاضر اصلا فقدان دموکراسی در راس ساختار سیاسی نیست، بلکه تسلط دموکراسی بر بازار است که باید با مالکیت جایگزین شود تا نارضایتیها به حداقل برسند.
پینوشت:
▪️باید به این مهم دقت کرد که قدرت مطلق در راس ساختار سیاسی به معنای ایفای نقش کارگزاری برای مردم است نه نقش عقل کل و کارفرما.
ایفای این نقش از طریق نیروهای نظامی، امنیتی و مناسبات خارجی صورت میگیرد تا از مالکیت، آزادی و امنیت جامعه در مقابل تهدیدهای اصحاب قدرت و ثروت و نیروهای مخرب متصل به بیگانه و ایدئولوژیهای بیمار پدافند کند.
حال اگر راس قدرت، وظایف بالا را به درستی انجام ندهد یا از قدرتش در راستای محدود کردن مالکیت، آزادی و امنیت استفاده کند آنگاه مثل همان بنگاه اقتصادی است که تعهدات خود و مطالبات مشتری را در نظر نمیگیرد و طبیعتا خود به خود جای خود را به رقبایش خواهد داد و البته این جابجایی با صرف هزینه ممکن است نه با رای و حرف مفت.
🆔 @kafshhaye_aahani
بازار - دموکراسی
هزینه - حرف مفت
@kafshhaye_aahani
▪️خرد جمعی و رای اکثریت دو مقوله کاملا متفاوت هستند درحالی که عموما این دو را یکسان میپندارند.
▪️خردجمعی، حاصل جمع هوش افراد است در حالی که رایاکثریت، میانگین آرا و نظرات افراد را نشان میدهد؛ بنابراین خردجمعی از لحاظ میزان دقت و کارایی قابل مقایسه با رای اکثریت نیست.
▫️خرد جمعی برآیند افکار و باورها و خواستههای حقیقی افراد حاضر در یک جمعیت است که ریشه در تاثیرپذیری ضمیر ناخوداگاه انسانها از واقعیتهای جاری و همازوری هوش تک تک افراد دارد و قابل مهندسی نیست اما رای اکثریت تحت تاثیر محیط و تبلیغات و دادههای ساختگی شکل میگیرد و قابل مهندسی است.
▫️مهمترین تجلیگاه خرد جمعی، بازار است و دموکراسی، تجلیگاه رای اکثریت.
▫️انسانها در بازار برای انتخابشان هزینه میکنند اما در دموکراسی، رای دادن مجانی است.
▫️بازار بر پایه هزینههای مستقیم خریداران و تعهدات واقعی فروشندگان شکل میگیرد در حالی که دموکراسی بر حرف مفت سیاستمداران و رای مجانی مشارکتکنندگان استوار است.
▫️آنچه توسط خرد جمعی برگزیده میشود حاصل مشارکت حداکثر شعور و غریره افراد است و آنچه در رای اکثریت بر کرسی مینشیند حاصل حداکثر شعر و شعار افراد.
▫️در بازار، مردم تا حد توان پیگیر مطالبات و تعهدات هستند اما در دموکراسی، همه مطالبات و تعهدات مثل حرف مفت از جنس باد هوایند.
▪️حال این پرسش مطرح میشود که چگونه میتوان عرصه سیاست را از حرف مفت زدود و مثل یک بازار آزاد واقعی، متعهد و پاسخگو کرد؟
▫️راه حل در مالکیت است. نظامهای سیاسی همچون بنگاههای اقتصادی باید مالک داشته باشند تا واقعا پاسخگو و متعهد بشوند:
«یک رهبر یا یک پادشاه با قدرت مطلق در راس ساختار سیاسی»
▪️و پرسش تکراری اینکه اگر قدرت مطلق در راس، پاسخگو و متعهد نبود تکلیف چیست؟
▫️پاسخ این سوال همان است که در عدم تعهد و پاسخگویی یک بنگاه اقتصادی اتفاق میافتد: ورشکستگی و سقوط.
▫️محمد رضا پهلوی، زمانی سقوط کرد که رقیبش بهتر و بیشتر از رژیم او مطالبات مردم را نمایندگی کرد، بنابراین خردجمعی به این نتیجه رسید که مردم با دادن هزینههای جانی و مالی به اندازه کافی (نه با رای مفت) آن را کنار زدند.
▫️نظام فعلی هم تا زمانی که بیشتر از رقبا و آلترناتیوهای موجود، مطالبات و باورهای مردم را نمایندگی کند، باقی خواهد ماند و اگر زمانی خردجمعی مردم رای به برکناری آن با یک آلترناتیو بهتر بدهد، آنگاه مردم با دادن هزینههای جانی و مالی کافی (نه با رای مفت) این حکومت را نیز کنار خواهند گذاشت.
▫️مهمترین منبع تولید نارضایتی در حال حاضر اصلا فقدان دموکراسی در راس ساختار سیاسی نیست، بلکه تسلط دموکراسی بر بازار است که باید با مالکیت جایگزین شود تا نارضایتیها به حداقل برسند.
پینوشت:
▪️باید به این مهم دقت کرد که قدرت مطلق در راس ساختار سیاسی به معنای ایفای نقش کارگزاری برای مردم است نه نقش عقل کل و کارفرما.
ایفای این نقش از طریق نیروهای نظامی، امنیتی و مناسبات خارجی صورت میگیرد تا از مالکیت، آزادی و امنیت جامعه در مقابل تهدیدهای اصحاب قدرت و ثروت و نیروهای مخرب متصل به بیگانه و ایدئولوژیهای بیمار پدافند کند.
حال اگر راس قدرت، وظایف بالا را به درستی انجام ندهد یا از قدرتش در راستای محدود کردن مالکیت، آزادی و امنیت استفاده کند آنگاه مثل همان بنگاه اقتصادی است که تعهدات خود و مطالبات مشتری را در نظر نمیگیرد و طبیعتا خود به خود جای خود را به رقبایش خواهد داد و البته این جابجایی با صرف هزینه ممکن است نه با رای و حرف مفت.
🆔 @kafshhaye_aahani