#پارت350
لخت شدمو با صدای بلند خدمتکار شخصیم رو صدا زدم
_ گلی زود بیا اینجا
در کسری از ثانیه وارد اتاق شد با دیدن بدن لختم پشتشو کرد
_ارباب...
_برگرد فکر کنم بهت اجازه ندادم که روتو برگردونی
با مکث به سمتم چرخید و برای اولین بار فقط به چشمام نگاه کرد
تو دلم خندیدم و گفتم
_خیلی خسته م بیا بدنمو ماساژ بده
_میشه لباس بپوشید
_نوچ... زود باش بیا
با اکراه جلو اومد که رو تخت دراز کشیدم قبل اینکه رو تخت بشینه دستشو گرفتمو روی خودم نشوندمش
_همینجا جات خوبه
https://t.me/+ebPNDocLv5IyODM0https://t.me/+ebPNDocLv5IyODM0