سوراخ تنگش و بیشتر جمع کرده بود. با دستاش لپ های ک*ونش رو گرفته بود و از هم بازشون کرده بود و آه و ناله میکرد..
_آااااهههه آرسامممم زود باش... سوراخم زبونتو میخواد... زود باش بخورش. آههههه سوراخم تورو میخواد..
حرفاش جری ترم کرد و باعث شد زود زبونم رو بیرون بیارم و نوکش رو دور سوراخ ک*ونش بکشم.
با زبونم سوراخش رو به بازی گرفته بودم و از شدت حش*ری بودن آهش به جیغ تبدیل شده بود.
زبونم رو از سوراخ کونش تا روی چوچ*ولش کشیدم و چوچ*ولش رو مکیدم.
چوچ*ولش رو دندون گرفتم و مکیدم و کشیدم.
باس*نش رو ول کرد و پاهاش رو از هم باز کرد و به موهام چنگ زد و سرم رو به لای پاش فشار داد...😈🔞💦
https://t.me/+EdZaFMdRTz43YWNkhttps://t.me/+EdZaFMdRTz43YWNkبا پارتاش خـیس میشی🤤💦