💋👑 مـــلکـة شـــو 👑👄


Channel's geo and language: Iran, Persian
Category: Other


💎ماشاالله لاحول ولاقوةالا بالله العلى العظیم
بزرگترین چنل اموزشی مد و زیبایی ملکه شو
😍👈 ارسال تجارب
@maryaaryaa

سوال و یا پیشنهاد👇🏻
@MalakeshoSupport_Bot
کانال دیگری نداریم 👑

تعرفه تبلیغات👇
@malakeesho2
ادمین تبلیغات
@maryaaryaa

Related channels  |  Similar channels

Channel's geo and language
Iran, Persian
Category
Other
Statistics
Posts filter




#پیام_ناشناس👤

سلام ببخشید مزاحم شدم یه کاناله قبلن معرفی کرده بودین که بدون سانسور ترین فیلم و سریال هارو میزاشت ، میشه دوباره بزاریش گمش کردم🥲

بفرما عزیزم : @FimBaziv


https://t.me/+3zFYYR7IrF42NzRk


اتفاقا خبر دارن كه صف كشيدن. 
زن هر كي شدي حواست باشه حيفت نكنه. تو جات پشت ميزه، پشت هيجان، آدرنالين. تو رهايي، بپا اسيرت نكنن. 
-فكر كن كسي بتونه منو اسير كنه. با چند تا حركت
مقطوع النسلش مي كنم خنديد :
قابل باوره. 
-ولي روش فكر مي كنم. اومدي بيرون ببينمت. اگه
خواستي از مرز خارج شي زنت هم مي شم. 
به مسخره گفت :
-منت رو سرمون مي ذاري.
با مرامم. 
-من از اين كشور نمي رم. حسابم با مردمش صاف
نشده. 
-سه بار هم دنيا بياي صاف نمي شه. كثافتي مردم
نمودارِ صعوديه. 
چندتاشونم غنيمته. 
-راستي تتو اينا نداري. بري زندان بچه ژيگولشون نشی
خنديد :
-هر كي تو رو بگيره پير نمي شه. 
-آپشنام زياده. 
-اوووف. فول آپشن.
چشم هام رو بستم :
-هوم، فردا صبح رو پيشنهاد تتو فكر كن. شب بخير. 
باز خنديد و چيزي نگفت. 
-٦٠ تا ليوان كثيف كردي. من نمي شورم امروز. 
لبخند زدم :
-هم هوس چاي كردم، هم قهوه، هم اب پرتقال. 
-تو مشكلت با منه.
-چرا به خودت مي گيري ؟ من اصلا يادم نبود
ساديسميمون امروز قراره ظرف بشوره. 
عرش با شير و موز سمت ميكسر رفت كه زود گفتم :
-آخ منم شير موز مي خوام. 
هيلدا بلند گفت :
-شورشو دراوردي ها. 
-پولشو مي دم. 
-تو همون ليوان آبت كوفت كن. 
نچ. به دلم نمي شينه. 
نگاهمو چرخوندم و با فرازي كه لبخند كجي به لب
داشت رو به رو شدم. متقابلا لبخندي زدم. 
عرش ليواني سمتم گرفت :
-بفرما شير موز
قربون دستت. 
هيلدا عصبي گفت :
عرش تو چرا ؟
فرگل اروم گفت :
-عصبي نشو هيلدا. باهم مي شوريم. 
اعتراض كردم :
-آ آ.. اصلا نمي شه. نداشتيما.
هيلدا لب جويد :
-مي بينيد از حرص من مي كنه اين كارا رو ؟
عرش قلوپي نوشيد :
-بابا اين روزاي اخرو بس كنيد لا اقل. 
فرگل ناراحت گفت :
-يادمون ننداز عرش. 
واقعا يادت مي ره ؟
-نه، ولي مي تونيم يه خاطره ي خوب بسازيم. از
فكرش بياييم بيرون. 
فراز لبخند كوچكي به فرگل زد :
مي سازيم. 
با زنگ خوردن تلفنش گوشيش رو از جيب دراورد و با تعجب به شماره نگاه كرد :
-قاضيه اس. 
كمي تپش قلب گرفتم. اگه لوم مي داد چي ؟
اولتيماتوم رو داده بودم. ولي اگه مي زد زيرش 
عرش فحش زير لبي اي داد و گفت :
-جواب نده. مي خواد زر مفت بزنه البد. 
هيلدا زود گفت :
-نه جواب بده. شايد بخواد معامله كنه. 
لمسي روي گوشي كرد و گفت :
-بفرما. 
صداي بابا پيچيد :
-اول سلام كن پسر. 
-حرفتو بگو. 
-اماده شدي واسه دادگاه ؟
دست هام سرد شد. 
-من هميشه اماده ام. واسه هر چيزي. 
-خوبه. دنبال وكيلم هستي ؟ اشنا سراغ دارزحمت مي شه. 
-چه زحمتي ؟ هر كسي حق دفاع داره. 
فراز تنها پوزخند زد. بابا گفت :
-اون اشنات هم اماده اس ؟
-گفتم طرف حسابت منم. 
-طرف حسابم تو و امثالتن. ولي شانست زده. 
فراز اخمي از دقت كرد :
چطور ؟
-واسه دخترم مشكلي پيش اومده. بايد يه سفر برم المان. 
-خير باشه. 
-خير و شرشو وقتي برم اونجا معلوم مي شه. 
-سلام برسون
حد خودتو نگه دار. 
-نترس. به خودت رفته باشه كه نمي شه تو روش نگاه هم كرد. 
بابا خنديد :
-اتفاقا لنگه ي خودمه. 
پس دبه ي ترشيو اماده كن. 
-يه چند وقتي درگير دخترمم. فعال پرونده اتو مي ذارم كنار، ولي يادت باشه منو تو باهم كار داريم. 
منم با تو كار دارم. يادت كه نرفته ؟
-تعويق ميندازيمش پسر. خدا رو چه ديدي ؟ شايد تونستيم سازش هم كنيم. 
-با تو سازش ممكن نيست. اونقدر بي غيرت نشدم. 
بابا خنديد
-هيچي نمي دوني پسر. 
-از چي حرف مي زني ؟
-هميشه به نشوني از من تو زندگيت هست. 
حالا پاهام هم يخ زد.
-نشونيتو دفن كردم! مجبور شدم دفن كنم! 
-ولي يادش هست، نيست ؟
-نذار دست بذارم رو خانواده ات. 
بابا لحظه اي مكث كرد و بعد گفت :
-دستت نمي رسه. 
-من اهل سفرم. دست كم نگير-
دنبال دبه بايد مي رفتم كه. 
شايدم مجبور شدي دفنش كني! نگران نباش يادش مي مونه. 
-دخترمو حتي منم نمي تونم بكشم. تو كه سهلي. مي بينمت. شايد سال ها بعد، ولي مي بينمت. 
بعد تلفن قطع شد. 
فرگل دست زد :
-واااي يعني حل شد ؟
عرش هم لبخند زد :
-مباركمون باشه. 
فراز پوزخند زد :
-ولي كار من با اين يارو تموم نشده. بازم مي رم سمتش. ولي اين بار پر قدرت تر.
هيلدا چهره اش رو جمع كرد :
-واي فراز تو رو خدا االان بس كن. تازه از دردسر اومدي بيرون. 
فرگل اشك مي ريخت :
واي من دلم مي خواد جيغ بزنم. 
فراز با لبخند سمتش رفت. دستش رو روي شونه اش گذاشت و گفت :
-چرا گريه ديوونه ؟
-اصلا دست خودم نيست. 
لبخندي زدم و گفتم :
پس تتو كنسله ؟
فراز بلند خنديد. تلفنش باز زنگ خورد. فرگل نگاهي
به شماره كرد و با اكراه روش رو چرخوند. فراز لبخند
كوچكي بهش زد و حواب داد
-بله ؟

-كجا ؟

-زيادي خوش مي گذره انگار. 


#داستان جالب عهد شب زفاف | حکایت دخترعمو و پسرعموی عاشق | خواندن داستان ...

https://t.me/+UTKjNXJZchc5ODlk


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
دکتر جک ولفسن، متخصص قلب، در مورد جو دوسر توضیح می‌هد


🍂 @malakesho 🍂






Video is unavailable for watching
Show in Telegram
اگر بلد نیسی تو مهمونی ها حتی یه قر ریزی بدی بیا اینجا همه رقص هارا رایگان یاد بگیر:
@raghs


https://t.me/+2Ad_RN237m44Y2Rk


هیچکی رفیق من نمیشه جز تو!❤️


5 جمله که مردان را به وجد می‌آورد :

1- نگران نباش من با تو میمونم.
وقتی اشتباهی از یک مرد سر زد به جای سرزنش کردن یا یادآوری دائمی آن اشتباه، به او بگویید چیزی برای نگرانی وجود ندارد و شما در کنار او هستید. حمایت، رابطه را قوی تر میکند.
2- بسیار هوشمندانه و با فکر عمل کردی، ممنونم.
وقتی کار یک مرد توسط پارتنر او ارزشمند قلمداد شود انگار همه دنیا را
به او بخشیده‌اند.
3- به تو اطمینان دارم.
یک مرد هر زمانی نیاز دارد این جمله را از شما بشنود. اگر با نظرات او مخالف هستید هیچگاه بطور تحقیرآمیز با او برخورد نکنید.
4- نظر تو چیه
مردان دوست دارند مشکلات را برای پارتنرشان حل کنند و وقتی خودتان صراحتا از اون میخواهید آنها درمی‌یابند که تنها به او اعتماد دارید و معتقدید او قادر است راه حلی پیش پایتان بگذارد
5- دوستت دارم
مهم نیست چه مدت با هم در ارتباط هستید، ازدواج کرده اید یا نه،
این دو کلمه هرگز قدیمی نمیشود. به اون یادآوری کنید که دوستش دارید.


چرا کمرت جوش میزنه؟

🍂 @malakesho 🍂


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
زیباتر از این ارایش چشم نداریم 💚😍



🍂 @malakesho 🍂


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
دم اسبی ترند و زیبا❤️🥹


🍂 @malakesho 🍂


-تو آس اون خانواده بودي. 
-بودم ؟
كشيده گفت :
-هستي عزيييييييز. 
خنديدم كه گفت :
-ما اگه خانواده نداشتيم خيلي راحت تر بوديما. واسه خودمون عشق مي كرديم. 
-برو خدا تو شكر كن زنگوله پا تابوت شما كوچيكه. 
هنوز نيفتاده تو اين گوه بازيا. 
-١٢ سالشه ها. تو ١٢ سالت بود مي شستي پاي ميز. 
ولي درين اين يه جور ورق بُر مي زنه كف مي كنم.
-مي خواي از توش پوكر باز در بياري ؟
-نه، هوش رياضي نداره. ولي تو پي اس خيلي رديفه. 
بزرگ شه مي برمش كنسول بازي-لا مصب خيلي دختر دوسته. ولي حيف مي شه
خنديدم :
-معلم خصوصي خواست خبرم كن. 
-تو تكرار نشدني اي. افتخار دوران تدريسمي. 
-دست پرورده ايم. مهيار نامه رو ١-٢ روزه مي خواما. 
-حله قربونت برم. 
-فدات، جوابش رو خبر بده بهم. 
-چشم، امر ديگه ؟
-مراقبت كن. الو يووو. 
خنديد :
-مسخره. خدافظ.
نفسم رو فوت كردم. حالا با خيال راحت تر سمت خونه مي رفتم. 
***
وارد كه شدم هيلدا توپيد :
-ممنون از همدرديت. تو اين وصعيت رفتي بيرون  خوش خوشان ؟
-بشينم ٤ تا از دنيا بريده نگاه كنم ؟
-اصلاواست مهم نيست فرازو مي برن، نه ؟
-وقتي واسه خودش مهم نيست، من يقه جر بدم ؟
-بي خاصيت!
صداي فرازي كه از اتاق خارج شده بود هم شنيده شد
-كار درستو مي كنه. همه اتون بايد همين كارو كنيد. 
حرصي نگاهش كردم :
" اي ؟
من كه مردم، شما ادامه بدين
"
-هنوز تو مود
تنها نگاهم كرد كه سمتش رفتم :
اگه دنبال راه نجات باشي، راه نجات پيدا مي شه!   ولي تو كز كردي يه گوشه. منتظري كائنات به دادت برسن ؟
-من رفتنيم، ولي تا ابد نه! ميام بيرون. 
بعد به مسخره گفت :
منتظرم مي موني ؟
-مگه خرم ؟ ولي هر از گاهي كمپوت ميارم. چه طعمي دوست داري
-كمپوت دوست ندارم. تونستي ودكايي چيزي بيار. 
-حله. 
مي توني ؟
-مي تونم. واسه يكي تزريق مي كردم تو هندونه مي بردم براش. 
كج خنديد :
-همه غلطي كردي تو زندگيت، نه ؟
-مايه اش خوب بود. ولي تو فرق داري. واسه تو فريه. 
-دم شما گرم. 
-چاكريم. 
هيلدا بلند گفت :
-داري مسخره بازي در مياري ؟ مي ره زندان! مي  فهمم
-چرا نمي فهمي صدات تو گوشم مثل وز وز مگسه ؟
اعصاب خورد كنه! ساديسم داري هي حرف مي زني ؟
-به تيكه اشغالي. انگل! 
پس بپا نرم تو بدنت. 
-چه جوري باهاش رابطه داري و انقد به چپت هم  نيست ؟
-هوم، بحثش شد. 
رو به فراز كردم و چشمكي زدم : 
-يه خدافظي كنيم ؟
و به اتاق اشاره كردم. فراز عاقل اندر سفيه نگاهم كرد. 
هيلدا اتيشي شد : 
عوضي لجن! 
جدي تر به فراز اشاره كردم تا به اتاق بياد و خودم هم هيلدا رو بي جواب گذاشتم و رفتم
فراز كه وارد شد گفتم : 
-دادگاهت كيه ؟
-٣ روز ديگه. 
-هيچ غلطي نمي خواي كني ؟
-نگراني ؟
-بحثو نپيچون. 
-نگراني ؟
-فراز! 
نگراني ؟
-نيستم! اگه بخوام نگران شم، واسه كسي خرجش مي كنم كه به فكر باشه. نه تو! 
-خوبه. حساب كتابارو كردم. سهم كلوپ و پولایي كه  دستم دارينو مي دم دستتون.اري وصيت مي كني ؟
-تو چي مي خواي رها ؟
مي خوام يه كاري كني.
در رفتن واسه من كاري نداره. از مرز خارج شدن هم اينم من بايد بگم ؟
همين طور. ولي اگه فرار كنم، پرونده ي قديمي باز مي شه. مي گن همه مثل همن. واسه من مهم نيست. 
به هيچ جام نيست چي مي گن. اصلا بيراه هم نمي  گن. من كم گوه نزدم. ولي احدي.. احدي رها، نبايد
تخم كنه اسم خواهرمو بياره. اوني كه بي گناه مرد!   مردن نه. كشتنش! نمي خوام بشنوم بگن يكي قاتل،  يكي فراري، يكي.. 
ادامه نداد ولي من توي دلم كامل كردم. يكي معتاد.. 
نفس عميقي كشيد و گفت اجازه نمي دم پشت بند اسم خواهرم شر و ور
بچسبونن. من مي رم. ولي بر مي گردم. پر قدرت تر! 
ويران گر تر! آتيشي تر! تو هم با هيلدا دهن به دهن
نشو. بذاريد اين دو روز اخر ارامش باشه تو اين خونه. 
سمت در رفت كه گفتم :
-در باره ي خدافظي شوخي نمي كردم. 
سمتم چرخيد. كج خنديد و گفت :
-وقتي برم دلم واقعا برات تنگ مي شه. 
ابروهام بالا پريد. فراز احساساتي شده بود ؟
لباسم رو از تن دراوردم :
-پس رفع دلتنگي كن. 
-االان دلم مي خواد زمان رو نگه دارم. ذخيره اش كنم. 
پس موزيك جور شد.
خنديدم
گيج نگاه كرد. با گوشيم موزيكي رو پلي كردم و گفتم
: چقدر ديگه صبر كنم ؟
سمتم اومد، دست زير كمرم انداخت و بلندم كرد. خم  شدم و بوسه رو اغاز كردم. پر هيجان روي تخت  انداخته شدم. با بوسه هاي ريزش خنديدم و در اخر،  صعود كردم..وقتي برگشتم يه تايمي جور كن ببينمت. ديدار تازه
كنيم. 
روي بازوش جا به جا شدم :
-شايد شوهر كرده باشم. 
خنديد :
-كي تو رو مي گيره ؟ از جونش سير شده ؟
-صف كشيدن! 
-ظاهرتو ديدن. از توت خبر ندارن.


☆☆☆☆
🔴زنه تو مجازی به شوهرش خیانت می‌کنه...
شوهرش وقتی می‌فهمه😳.....

این داستان تلخ کانال زیر سنجاق شده 👇
https://t.me/+HBADbP93KYxiYmRk
https://t.me/+HBADbP93KYxiYmRk
#خودتون ببینید☝️


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
حالاااا آقایون بیان ایده بگیرن که کت چرم رو با چی ست کنن😌
.
کت چرمم از اون آیتم هاییه که اگه درست استایل نشه ممکنه حتی فاجعه به بار بیاره🥴😂
.

@malakesho




ترکی ترسناک هرچی بخواین اینجا داره بچه ها


#پیام_ناشناس👤

سلام ببخشید مزاحم شدم منم یک کانال میخوام که فیلمای 🔞 که تو ایران ممنوع شدن👇🏼 داشته باشه بزارین لطفا

دانلود همشون 

بفرما عزیزم : @FimBaziv


9 نشانه عاشق شدن :

1- ذهنتان درگیر می‌شود.
فکر نکردن به کسی که عاشق او هستید دشوار و غیرممکن است.
2- ندیدن عیب ها و رفتارهای بد فرد مقابل.
زمانی که عاشق می‌شوید تمرکزتان روی ویژگی های مثبت فرد مقابل است
و ویژگی های منفی او را به سختی می‌بینید.
3- میخواهید او از همه چیز مطلع باشد.
هر اتفاق خوب یا بدی می‌افتد دوست دارید او اولین نفری باشد
که متوجه آن میشود.
4- سعی میکنید بیشتر دیده شوید.
وقتی عاشق میشوید دوست دارید ظاهر بهتری داشته باشید.
5- آینده را با او تجسم میکنید.
6- ممکن است در خودتان تغییراتی مطابق علایق فرد مقابل ایجاد کنید.
7- هر لحظه اشتیاق بیشتری برای دیدن او دارید.
8- تمرکز برایتان دشوار میشود.
9- ناخودآگاه جذب چشمان او میشوید.



🍂 @malakesho 🍂

20 last posts shown.

70 770

subscribers
Channel statistics