•|txtDep|•


Channel's geo and language: Iran, Persian
Category: not specified


🌌instagram.com/tanha

Related channels

Channel's geo and language
Iran, Persian
Category
not specified
Statistics
Posts filter


Forward from: shoobert✍
اما تو اگه نتونی از سختی این داستان بالا بری
فقط ضعیف بودن و انتخاب کردی زمانی که تموم وجودت پر از قدرت بود‌‌.
#ماهور_زائرمیری
@shooberttxt
https://www.instagram.com/mahour_zaermiri


Forward from: shoobert✍
خانه سیاه است
دل هایمان سرد
در وجودمان رخنه کرد نشد
که نشد برای فردا بدون ترس آرزو خواست
آرزو خواست که آزاده باشد
اما برای آزاده صدای بلند خنده اش شایسته نبود
شایسته برای لحظه هایش شادی نکرد
شادی از غم تنهای ممتد بی پناه شد
پناه برای گریه هایش به مهتاب نگاه کرد
مهتاب برای دختر بودنش از غمش دریا شد
دریا دل به نسیم بهاران سپرد
گفت هر چه باشد
قدرت در وجود تار مویم هست
که اینگونه شد
قلبی برای سرزمینم تپنده شد....
#ماهور_زائرمیری
@shooberttxt
https://www.instagram.com/mahour_zaermiri


Forward from: shoobert✍
این بهار را دیدم
خاطرت را در زمستان دلم حبس کردم
که شروعی بی تو
چه برایم سخت هست

#ماهور_زائرمیری
https://www.instagram.com/mahour_zaermiri
@shooberttxt


Forward from: shoobert✍
چشمانت را ببند
و برایم خوابی از جنس
یک حال ناب در فراسوی عشق ببین
چشمانت را ببند
و تنها به طنین مهربان درونت گوش کن
و بازم هم چشمانت را ببند
و خودت را در بهترین زاویه اش بنگر
چشمانت را ببند
در و در همان تاریکی
زیبا ترین رویاها را به رنگ بکش
نگذار این دو پلکت خدایی نکرده به روی این دنیا باز شود
چرا که اینجا هیچ چیز زیبا نیست
تو تنها چشمانت را ببند
ودر همان دنیا
به تاوان تمام این سختی ها
به دلت زندگی کن!
#ماهور_زائرمیری
@shooberttxt
https://www.instagram.com/mahour_zaermiri


Forward from: shoobert✍
مثل یک قاصدک خفته در بادم باش
در دل دام هوس باش کمی پرواز کن
نگذار حرف بارانی این شهر و دیار
عطش راه بلندت را بگیرد از تو
#ماهور_زائرمیری
@shooberttxt
https://www.instagram.com/mahour_zaermiri


Forward from: shoobert✍
گفته بودی دل به دریا بزنم
غرق در  تو من هراسان بدوم
سر به هر کوچه و خیابان بزنم
تا به چشمت برسم
کوچ کنم عمق وجودت را به قلبت برسم
قول داده بودی که اگر خوب برسم
هر دمی از مهر  تو مال من است
عشق بی پایانت در دام من است
من کوچ کردم و شهر را هم دویدم
من برایت قصه ها را از سر نوشتم
من برایت سالها هست که رمیدم
در قلبم را برای هر  عشقی  بستم
من  سفر کردم و بی هیچ برایت
تا به دستت برسم
تا که از شهر غمم کردم گذر
من میان تاریکی خوردم زمین
به گمانم شهر رویاهای من
در هوای خواب آلود دلم
ویرانه تر از قول تو بود
من سالها را برایت پیر شدم
اما از حرف دلت تا اکنون
هیچ چیز نبود
من به پای حرمت حرف دلت
کوچ کردم اما
عشق من مضحک نبود...

#ماهور_زائرمیری
@shooberttxt
https://www.instagram.com/mahour_zaermiri


Forward from: shoobert✍
خیلی وقت است جان ندارم کلامی سخن بگویم
گویی آدم نشنیده شدن شده ام
علاقه ای نیست برای گوش دادن
بهتر است کسی با من سخن نگوید
دیگر جانی نیست
همه اش را در جوب انتظار ریخته ام
من را میبینی ؟
صبر جای خون را در رگ هایم گرفت
انقدر حوصله برایش گذاشتم
که  هر گز نیامد
با من سخن نگوید
من منتظرم ....

#ماهور_زائرمیری
@shooberttxt
https://www.instagram.com/mahour_zaermiri


Forward from: shoobert✍
دل به خون آمده بود
رقص جنون مانند شد
در هوای عاشقی
صبر عذاب آور شد
دلهره فریاد شد
در میان مردم
حرف ها برپا شد
رخسارم سخت شرم آور شد
فصل ها یی گذشت
سال ها پایان شد
دفترم دیوان شد
تو چرا دل به دل ما نشدی ؟

#ماهور_زائرمیری
https://www.instagram.com/mahour_zaermiri
@shooberttxt


Forward from: shoobert✍
حال من مثل فریادیست
که تبدیل شده است به سکوتی پشت لبخندی تظاهری
حال من
مثل سیلی محمکیست
که هرگز به من اصابت نکرده است
حال من در میانه است
در شدن ها و نشدن ها
در این که بالاخره چه میتوان گفت
حال من ما بین است
نه خوب و نه بد
فقط بین آن چیزی که
هرگز نفهمیدم چیست ....

#ماهور_زائرمیری
@shooberttxt
https://www.instagram.com/mahour_zaermiri


Forward from: shoobert✍
تو تنها خواستن بی انتهای من بودی
که تنها پناهم از درد نداشتند
یک قلم بود و شعر بود و خودم که تنها با خبر از همه چیز بودم .
تو خودت به تنهایی معنای تمام نرسیدن ها بودی
تو نیامدی
هیچ وقت
و فقط من ماندم
با درد پوچ نبودنت
همچنان میخواهمت
خیلی بیشتر از نبودن هایت
ندیدن هایت
و‌نخواستن هایت....
#ماهور_زائرمیری
https://www.instagram.com/mahour_zaermiri
@shooberttxt


Forward from: shoobert✍
غم تنها یی را
خودم اینبار به دوش میکشم
بر دیار ها سفر خواهم کرد
این دلم را تازه تر خواهم کرد
از غم بی تو بودن بی هراس خواهم بود
در میان دشت ها رقصه کنان خواهم رفت
آزاد خواهم شد
از بند همین عشق
که مرا می ترساند
فردایی تازه
با عشق خواهم ساخت....
#ماهور_زائرمیری
https://www.instagram.com/mahour_zaermiri
@shooberttxt


Forward from: shoobert✍
فریاد زدیم
اما گویی آنها کر بودند
ما جنگیدیم
آن ها در خواب زمستانی بودند
ما معترض بودیم
آنها در تاج و تخت بودند
ما جان دادیم
آنها خندیدن
ما اشک ریختیم
آنها شاد بودند
ما  که آزاد بودیم
آنها یادشان افتاد
از قفس آزاد شوند.
به جانمان افتادند
شکارمان کردند .
خوب که سیر شدند
دوباره در قفس هایشان رفتند
ما ماندیم
بلاتکلیف و خسته
اما
مصمم تر...‌

#ماهور_زائرمیری
@shooberttxt
https://www.instagram.com/mahour_zaermiri


Forward from: shoobert✍
در تلاش بیخودی از خود
در میان هیچ اسیرم من
قاتل صبرمیشوم آری
من سوار بر موج بی تابی

در میانه گیر افتادم
در دوراهی جان میدادم
نه هوای من مشخص هست
نه وجودم خالی از احساس
من رها یافته ی یک مرگم
آتشی از جنس یک ایهام
در خلاصه نیستم امشب
با تو نه
با خودم گویا
هر چقدر غم در دلم باشد
مثل گاوِ نشسته بر قلبم
خنده از صورت نمی افتد
جان از کلام نمیگیرم
من هر چقدر با خود نباشم باز
تو برایم  عشق میشوی گویا
من خودم را در تو میبینم
تو خود من میشوی آیا؟
#ماهور_زائرمیری
https://www.instagram.com/mahour_zaermiri
@shooberttxt


Forward from: shoobert✍
همینکه تو را داشته باشم کافیست

که در این دیده طغیان کنی
از همه گر همه دور شوم
دست من گیری
   دلم را از همه سیر کنی
من کجا مهر تو را داشتم
تو که از من ز همه بیزاری
تو که نه دیده ی غمگین مرا‌
نه همان قلب دل انگیز مرا
میخواهی
من کجا در دل تو جایم بود
تو که از  بدو ورودت به دلم جایت بود
تو که از حال بدم میدانی
چرا اینگونه مرا میرانی؟

من اسیر همین عشق شدم
در میخانه قلبت کمی مست شدم
من برایت زندگی خواهم کرد
با تو بودن مرا شاهم  کرد

نرو از دیده ی من دور نشو
من برای بودنت میجنگم
من ازآن  چشم سیاه تو کمی
از همان موی پریشان حالت
زندگی میخواهم...
#ماهور_زائرمیری
@shooberttxt
https://www.instagram.com/mahour_zaermiri


Forward from: shoobert✍
نرو از دیده ی من دور نشو
من برای بودنت میجنگم
من ازآن چشم سیاه تو کمی
از همان موی پریشان حالت
زندگی میخواهم...
#ماهور_زائرمیری
@shooberttxt
https://www.instagram.com/mahour_zaermiri


Forward from: shoobert✍
و اما تو اتفاقی مبهم از یک معما
حاصل پروازی از یک روح
اوج ضربانی از قلب
خنده ی بی دلیلی از ته دل
سردرگمی افکارم
وتو بی تعریف ترین قصه ای از جهان
برای بهانه ای از حواس پرتی های من...
#فاطمه_زائرمیری
@shooberttxt
https://www.instagram.com/fatemeh_zaermiri


Forward from: shoobert✍
به گمونم دیگر میتوانم صبور ترین فرد دنیا باشم
همچنان در حضور تجسمی ات .
باید باز هم صبر کنم
چه بسا که از آمدنت هم امیدی ندارم
اما
چه بگویم
تنها به این دلخوشی است که زندگی میکنم
دوست داشنت برایم حوصله می سازد
گویی صبح ها آرام تر قهوه مینوشم
در جوار خواستنت من صبور شدم
اما خودمانیم
رسم نیست که با این  علاقه ام آزموده شوم
اگر به آخرین قطره برسد چی؟
فکرش را نمیکنی شاید بی خبر
درِخانه ی قلبت را بزنم ؟
خودم را مهمانت کنم
نمی دانم اما هرچه تقدیر باشد
باید با نام تو برایم آغاز شود ‌‌‌
من برایت صبوری خواهم کرد...
#ماهور_زائرمیری
@shooberttxt
https://www.instagram.com/mahour_zaermiri


Forward from: shoobert✍
در این میانه اگر تنها شویم ظلم است
اگر بدانیم هیچ راهی برای خوشحالی نیست نامردی است
در این تاریکی اگر فرسوده شویم گناه کردیم
اگر لبخند نزنیم و برای شادی تلاش نکنیم جرم کردیم
آری ما محکومیم
اگر خودمان را صدا نزنیم
و بنشینیم و برای اندکی حال خوب تلاش نکنیم
حواست پیش خودت هست؟
تو کی قرار است خودت را جویا شوی؟
بیخیال آنچه اتفاق افتاد
تو برای من دیوانه باش
من نیز برای دیوانگی ات خرسند
زندگی همین قدر آسان است
اگر تصمیم زندگی با تو باشد...
#ماهور_زائرمیری
@shooberttxt
https://www.instagram.com/mahour_zaermiri


به اولین اعتقاد دارید؟چقدر این پرسش میتواند مطرح شود؟
اولین چیست ؟چه معنایی دارد؟
تا به حال به اولین ها فکر کرده اید ؟
اولین فرد ،اولین عکس ،نوشته ،و یا هر اتفاقی که خلاصه میشود به اولین بودن...
چرا اینگونه فرق دارد؟چگونه اینقدر منحصر به فرد است؟
شاید چون اولین است .تمام احساساتی
که تا به حال هیچ بویی از آن نبرده بودیم یکجا به ما حمله ور میشوند.
و ما هیجان زده مشویم .شاید خوب نباشد .شاید هم عالی باشد .اما این ها اهمیتی ندارد  .وقتی سخن از اولین می آید همه چیز عوض میشود .
#ماهور
@txtdep
http://instagram.com/tanha


Forward from: shoobert✍
خبرت می آید گاه در کوچه و پس کوچه ی تاریک
در پس بوی خوش نم باران
در سحر گاه های پاییز
خبرت می آید
در میان جرعه ای تلخ از این قهوی دنیا
در میان شعر ها
بوی خوش خام بهاران
خبرت با من هست
در پس رویاها
در پس آرزو ها
با تو من میزیستم
هر چند که نیستی اما
در خیال خامت
با تو بودن زیباست...
#فاطمه_زائرمیری
#ماهور

https://www.instagram.com/fatemeh_zaermiri
@shooberttxt

20 last posts shown.

3 970

subscribers
Channel statistics