میدان و مسئله اتمیشورای حکام علیه ایران قطعنامه صادر کرده است اما مسئله این است که اکنون سال ۲۰۱۵ نیست. علی لاریجانی مشاور رهبر ایران گفته است:
"آنان یا باید به برجامی که تصویب شده بازگردند و خسارتهای ما را هم بهشکلی تأمین کنند یا اگر دولت جدید آمریکا گفته آن برجام را اصلاً قبول نداریم چون ایرانیها سر ما کلاه گذاشتند!، آن توافق وحی منزل نیست، شروط ما را بپذیرید و توافق بعدی را امضا کنید. ایران یک شروطی دارد؛ ما به سمت بمب نمیرویم، شما هم شروط ما را بپذیرید توافق بعدی بکنید"آیا در ۲۰۱۵ هم لحن ایران چنین تهدید آمیز و از موضع قدرت بود؟ علت چیست که اکنون ایران اینچنین از موضع قدرت هم امریکائی ها را مستقیم تهدید می کند و هم برای امریکائی ها شرط و شروط میگذارد، در حالی که در برجام ۲۰۱۵ فقط طرف غربی و امریکائی بودند که شروطشان را در برجام گنجاندند و ایران فقط خرواری از تعهدات را امضا کرد و تسلیم شد؟!
مسئله این است که در ۲۰۱۵ احمدی نژاد با دزدی های کلان و انحلال سازمان برنامه و بودجه مشکل اقتصادی برای کشور ایجاد کرده بود و با توجه به تحریم های اعمال شده ایران در فشار اقتصادی بود.
جنگ جهانی در سوریه تازه آغاز شده بود و ایران میباید با توجه به توان مالی و نظامی خود و شرایط منطقه ای از میان دو گزینه منطقه و اتمی یکی را انتخاب و گزینه دیگر را تعلیق میکرد. ایران با انتخاب درست منطقه و جنگ جهانی در سوریه راه تضعیف دشمن در منطقه و جهان کنونی را برگزید که از توضیحش خود داری میکنم.
ایران با پیروزی در یک جنگ جهانی در عراق و سوریه و حفظ اسد توانست خود را در میدان تثبیت و دشمن را که امریکائی ها و طرف های غربی بودند را تضعیف کند.
ایران موفق شد پای روسیه را به جنگ سوریه باز و تضاد منافع روس ها با طرف غربی و اردوغان اخوانی را دامن بزند.
ایران با پیروزی در سوریه و عراق، دندان غرب را برای همه شمرد و اعتماد بنفس را به روس ها تزریق کرد تا مستقیماً در اوکراین به ناتو حمله کنند.
ایران با پیروزی در عراق و سوریه کار دیگری هم کرد. آن کار چه بود؟ چه کشورها یا دولت هایی طرف مذاکره در تسلیمنامه برجام بودند؟ ۱ + ۵ طرف های مذاکره کننده در برجام بودند. امروز ۱ + ۵ کجا هستند؟
واقعیت این است که امروز امروز کشورها، دولتهای و ارتش های ۱ + ۵ با هم درگیر هستند و حتی روز به روز تضاد اعضای اروپایی ۱ + ۵ با هم و تضادشان با امریکائی ها بیشتر می شود.
این درگیری ها میان ۱ + ۵ از برکات پیروزی ایران در عراق و سوریه میباشد.
اکنون وضعیت کاملاً با ۲۰۱۵ متفاوت است چرا که همان طور که ایران در عراق و سوریه پیروز شد که به تضعیف اردوگاه غرب انجامید، اکنون هم متحد ایران در جبهه اوکراین توانسته است غرب و ناتو را تا به اینجا شکست دهد و ایران و متحدانش هم توانسته اند در غرب آسیا تا به اینجا فاتح جنگ طوفان الاقصی باشند. ایران توانسته است خطر جنگ را از تهران دور کند و جنگ را به تل آویو و حیفا بکشاند. ایران موفق شده است خطر جنگ را از خلیج فارس و دریای عمان دور کرده و به بحر احمر و باب المندب بکشاند و در همان جا بوسیله یمنی ها پا بر روی گلوی اسرائیل و امریکا و ائتلاف دریاییش بگذارد. ایران موفق شده است کریدور عرب مد را که از هند به بندر اشغالی حیفا و از آنجا به اروپا می رفت را باد هوا کند.
ایران و متحدش، روسیه موفق شده اند با جنگ های کنونی بحران انرژی برای غرب را کلید بزنند و گسترش جنگ ها بحران شدید انرژی برای غرب را در پی خواهد داشت.
البته خطر حمله چین به تایوان را هم بیافزایید.
اکنون وضعیت با ۲۰۱۵ متفاوت است چرا که ایران در میدان فاتح است و پیروزی های ایران در عراق و سوریه و اکنون در طوفان الاقصی و پیروزی روس ها بر ناتو و غرب، نظم جهانی استعمار غربی را نسبت به قبل تضعیف کرده و طرف های غربی توان سابق را برای فشار آوردن بر ایران ندارند. اکنون غربی ها محتاج انرژی هستند و مناطق استراتژیک در دست ایران و متحدانش است بنا بر این میتواند پا روی گلوی غربی ها بگذارد و خطوط لوله نفت و گاز و آرامکو را بوسیله متحدینش منفجر کند.
چینی ها مجبور هستند با غرب و مخصوصا امریکا درگیر شوند چرا که تمام جنگ ها و شلوغی ها بر سر جاده راه ابریشم بوده است. درگیری چینی ها و غربی ها بالا بگیرد، این بار بر خلاف دفعه قبل که ایران برای فروش نفت محتاج خرید چین بود، چین محتاج خرید نفت ایران خواهد بود و ایران می تواند هم نفت را بفروشد و هم ما به تفاوت تخفیف های سابق را وصول کند.
به هر حال یک کلام ختم کلام اینکه میدان باعث شده است که ایران اینچنین بتواند غرب و امریکا را در موضع اتمی تهدید و برایشان بر خلاف تسلیمنامه برجام ۲۰۱۵ شروط تعیین کند. اکنون ایران باید آنچنان اسرائیل را مورد حمله قرار دهد که ستون فقراتش را بشکند تا بتواند طرف غربی را در موضع اتمی و دیگر پرونده ها به زانو در بیاورد.
@maziarshakouri