زياد انتظار كشيديم ...
ابرها كه آمدند و باران به شيشه زد ،
و نسيم سرد صبح،
صورتت را نوازش كرد و خوابت را پراند ،
معنى اين انتظار را ميفهمى،
كه چقدر طول كشيد ،
تا به هواى بدون تو عادت كنم ...
گاهى زمان ،
نا مساوى ميگذرد ،
دو روز براى من چند سال گذشت ...
سن و سالى به هم زده ام ...
كاش زودتر اين باران ببارد،
تا تمام كند اين ناتمام را ...
#وحيد_رضاخانی
@TAK_BIT_NAB