#همیشه_شاد
زمانی قدیسی زندگی می کرد که چنان در زندگی شادبود که مردم در شگفت بودند، چون هرگز او را غمگین و دردمند ندیده بودند.
وقتی زمان مرگش رسید، گفت:
تا سه روز دیگربیشتر زنده نیستم، یادتان باشد بر سر مزار کسی که تمام زندگیش خندیده، گریه نکنید.
برای این به شمامیگویم که هیچ اندوهی براین کلبه فرو نیفتد.
اینجا همیشه پر از شادی و سرور بوده، پس مرگ مرا جشن بگیرید، آن را دلیلی برای ماتم نکنید.
مردم اندوهگین این سه روز همگی گرد او جمع شدند، در صبح روز سوم برای مریدانش آوازی خواند و وصیت کرد:
یادتان باشدلباس های مرا در نیاورید و با همین لباس ها بر آتش بگزارید و مرا غسل ندهید.
اینها اخرین توصیه های قدیس خندان بود...
پس از مرگ او را با لباس روی تل هیزم گذاشتند.
وقتی داشت میسوخت و مردم غرق درماتم بودند. مردم یکه خوردند، او در لباس هایش ترقه و لوازم آتش بازی پنهان کرده بود، و اینها شروع کردند به عمل کردن، مریدان کلید را یافتند و مراسم سوزاندن تبدیل به یک جشن شد!!!
مردم میخندیدند و گفتند:
او در زمان زندگی مارا تشویق به خنداندن میکرد و در مرگش هم ما را خنداند....#اشو
@tafakor_mosbatt @tafakor_mosbatt ❤️