سکانسی از فیلم جزیره شاتر
🎬Shutter Island. 2010
داستان:
تدی دانیلز (لئوناردو دیکاپریو) و همکارش چاک ایول (مارک رافالو) ماموریت مییابند که برای تحقیق درباره مفقود شدن یکی از خطرناکترین مجرمان روانی (زنی به نام ریچل که به جرم خفه کردن ۳ فرزند خود در آب محکوم شدهاست) به جزیره کوچکی در حوالی شهر «بوستون» به نام شاتر بروند.
****
تدی : ميدونی، اينجا منو به فكر فرو ميبره.
چاک : چه فکری رئیس؟
تدی : که كدوم بدتره؟
زندگی كردن مثل يك هيولا
يا مردن مثل يك انسان خوب.
------------------
- سرنگهبان: خداوند عاشق خشونته.
+ تدی: تا حالا متوجه نشده بودم.
- مطمئنم که شده بودی. و گرنه چه دلیلی داره که انقدر خشونت وجود داشته باشه؟ خشونت در وجود ماست. چیزیه که هستیم. ما جنگ راه میاندازیم، قربانیها رو میسوزونیم، قتل و غارت میکنیم و گوشت برادرانمون رو از هم میدریم. چرا؟ چون خدا به ما خشونت داده تا به افتخارش ازش استفاده کنیم.
+ فکر میکردم خدا به ما اصول اخلاقی هم داده.
- اصلاً هیچ اصول اخلاقیای وجود نداره. تنها چیزی که وجود داره اینه که: آیا خشونت من میتونه بر مالِ تو غلبه کنه؟
+ من خشن نیستم.
- چرا هستی، به همون اندازهای که باید باشی. من اینو میدونم، چون خودم هم به موقع خشن میشم.
اگه قیدهاى جامعه برداشته میشد و من تنها مانع بین تو و غذات میشدم، تو بهراحتی با سنگ منو میکُشتی و غذات رو میخوردی، مگه نه؟
#جزیره_شاتر 2010
#مارتین_اسکورسیزی
-----------------------
از زمانی که بهت برچسب دیوونگی میزنند دیگه مهم نیست که بعدش چی کار میکنی، هر کاری که بکنی از نظر بقیه دیوونگی محسوب میشه.
-----------------------
نیازی نیست برای یافتن ریشههای شر، به دنبال امور فرا طبیعی باشیم. انسان خود به تنهایی قادر به هرگونه شرارتی است!
----------------------
تاریخ پُر است از نمونههایی از این دست که هروقت در جایی از دنیا کسانی سعی کردهاند جامعهای را نه براساس تجربه و واقعیت بلکه براساس شکل خاصی از اصول اخلاقی که از یک کتاب گرفته شده و این تصورِ غریب که انسان در ذات و سرشتِ خود نیک است برپا کنند، نتیجه همیشه برپایی کاخهای بلورینی بوده که در نهایت بر سر سازندگانش و مردمی که قرار بوده در آن خوشبخت باشند فرو ریخته و دستآخر کار یا به اردوگاههای مرگ کشیده یا نسلکشی یا گرسنگی.
#دنیس_لهین
از کتاب "جزیره شاتر"
همه انسان ها به طور یکسان محکومند که روزی بمیرند. ایستاده مردن، بهتر از زانو زده زیستن است...
#آلبر_کامو
وقتی در مکزیک بودم، از سرخپوستی پرسیدم چند سالش است و او گفت:
کوتاه زمانی دیگر شصت و پنج سال می شود که شروع به مُردن کرده ام.
منظورش را نفهمیدم و گفت در آن جا همه همین طوری سن شان را می گویند. آدم از لحظه ای که به دنیا می آید شروع به مُردن می کند.
📓درانتظار تاریکی در انتظار روشنایی
#ایوان_کلیما
@spirit_and_life