عبدالکریم سروش و فلاسفه


Channel's geo and language: Iran, Persian
Category: not specified


کانالی برای آن ها که می اندیشند...
اندیشه ها و آرای دکتر عبدالکریم سروش و بزرگان عرفان و فلسفه
کانال رسمی دکتر سروش : @DrSoroush

Related channels  |  Similar channels

Channel's geo and language
Iran, Persian
Category
not specified
Statistics
Posts filter


بنیاد رودکی وابسته به وزارت ارشاد دوشنبه شب کنسرتی برای بزرگداشت قاسم سلیمانی، فرمانده پیشین نیروی قدس سپاه پاسداران در تالار وحدت تهران برگزار کرد.

سعید جعفرزاده احمد سرگورابی معروف به «پرواز همای» از جمله خوانندگان حاضر در این کنسرت بود.

برای این کنسرت بلیت فروشی انجام نشد. ‏گفته شده در این کنسرت خانواده آقای سلیمانی هم حاضر بودند.

از زمان اعتراض‌های سراسری در ایران خوانندگان بسیاری به نشانه همراهی با معترضان از برگزاری کنسرت خودداری کرده‌اند.

‏«پرواز همای» پس از سرنگونی هواپیمای اوکراینی با دو موشک سپاه پاسداران با نسبت دادن سقوط‌های زیاد به هواپیماهای بوئینگ از مردم خواسته بود در انتخاب پروازها فقط به قیمت پایین پرواز فکر نکنند.


@Soroush_Philosopher


به شهادتِ تاریخ می‌گویم هرگاه روزگار خواسته است تفکرِ فاسدی را رسوا کند، به او قدرتِ مطلق داده است.

ژان_دولا_برویر


شب بخیر🌿


مردی را دردی اگر باشد خوش است
درد بی دردی علاجش آتش است

@Soroush_Philosopher

8.1k 0 109 3 19

مولوی همه عالم را حجاب می بیند و هر لحظه در مقام دریدن حجاب است و با این دریدن حجاب است که سخن او اینهمه دلنشین می شود .
شما هر لحظه احساس می کنید که یک افق تازه در برابر شما گشوده می شود . یک پنجره ی تازه ای باز میشود :

یک درس مهم شما از مولانا باید بگیرید و آن اینکه در این دنیا همه چیز حجاب و پرده چیز دیگری است .
مرگ پرده زندگی است .
رنج پرده راحت است و فراق در واقع پوششی است بر وصال .
اگر می خواهید مولوی را بفهمید باید این ها را بدانید . همه چیز این عالم پرده است .
اگر به ظاهر رنج می نماید اگر به ظاهر تلخی می نماید پرده ای است بر شیرینی و راحتی .
اگر مرگ می نماید پرده ای است بر زندگی و اگر زندگی می نماید پرده ای است بر مرگ . مولانا به ما می گوید :

آزمودم مرگ من در زندگی است
چون رهم زین زندگی پایندگی است

می گوید من این را فهمیدم که این زندگی درواقع مرگ است و ما وقتی می میریم تازه زنده می شویم .
منتها قصه نزد ما عجیب شده است . ما فکر می کنیم این زندگی است و وقتی مردیم دیگر مردیم و آن مرگ است .
کسی چون مولانا تمام همّش این است که قدری این حجاب و کف روی آب را کنار بزند .

کف دریاست صورتهای عالم
زکف بگذر اگر اهل صفایی

روی این آب پر صفا و زلال را یک کف بلندی گرفته است . اگر می خواهی به این آب برسی باید این کف راکنار بزنی و اِلّا تا می بینی کف خواهی دید .

این یکی از آن مدخلهای مهم فهم جهان مولاناست . که جهان ما جهانی است از جنس پرده . ما در واقع در یک عالم بزرگ زندگی می کنیم . اما این جهان کوچک ، حجاب آن عالم بزرگ شده . ما در ابدیت زندگی می کنیم . اما این زمانی که بر ما می گذرد شب و روز ، حجاب آن ابدیت شده است .
ما در عالم ماوراء طبیعت زندگی می کنیم . اما این عالم طبیعت حجاب ماورا ء طبیعت شده است .
ما با خدا همنشینیم . اما این صورتها ، حجاب خداوند شده است و حضور او را نمی بینیم . تمام این عالم از جنس پوشش است . پرده است . حجاب است . مولانا می گوید :

گر نبودی عکس آن سرو سرور
کی بخواندی ایزدش دارالغرور

خداوند این جهان را دارالغرور خوانده است . غرور به عربی یعنی فریب .
این جهان اصلا جهان فریب است
یعنی جوری ساخته شده که شما را گول می زند . هر چیزی که در این عالم طبیعت می بینید حجابی بر چیز دیگری است . حتی زبان ما سخن گفتن ما . خود مولانا می گفت حرف من حجاب آن معنای واقعی است که در ذهن من است .

کاشکی هستی زبانی داشتی
تا زهستان پرده ها بر داشتی
هر چه گویی ای دمِ هستی از آن
پرده ی دیگر بر او بستی بدان

می گوید ای کاش خود هستی حرفش را می زد چون هر وقت من در باره هستی حرفی می زنم به جای اینکه رازی را بگشایم ، او را راز آلودتر می کنم . به جای اینکه پرده ای را بدرم ، پرده ی تازه ای بر او می کشم . همینطور پرده ها افزون تر و افزون تر می شود و آدمی گمان می کند که به حقیقت رسیده در حالی که از حقیقت دور تر شده است :

فلسفی خود را از اندیشه بکشت
گو بدو کو را سوی حق است پشت
گو بدو چندان که افزون می دود
از مراد خود جدا تر می شود

می گوید آدمهای متفکر و فیلسوف فکر می کنند با فلسفه تراشی ، به حقیقت نزدیک می شوند . در واقع از حقیقت دور تر می شوند . خودشان نمی دانند که فلسفه حجابی بر حقیقت است . علم حجابی بر حقیقت است .

شما در کتاب مثنوی و دیوان شمس این را دیر می فهمید که با یک چنین شخصی رو برو هستید که همه عالم را حجاب می بیند و هر لحظه در مقام دریدن حجاب است و با این دریدن حجاب است که سخن او اینهمه دلنشین می شود . شما هر لحظه احساس می کنید که یک افق تازه در برابر شما گشوده می شود . یک پنجره ی تازه ای باز می شود .

برای او همه چیز ظاهری دارد و باطنی . ظاهر ، پوشاننده ی آن باطن است و غفلت آفرین است . جان ما در حقیقت حجاب یک جان دیگری است که اگر آن جان نباشد این جان ظاهر ، وفایی نخواهد داشت .

شبی در کنار آفتاب /عبدالکریم سروش
@Soroush_Philosopher

8.6k 0 122 3 42

همه‌ی ادیان در ماهیت خود، مهربان و خوش‌خیم و با اصول اخلاقیات یگانه‌اند. اگر ادیان در آغاز تأسیسشان، موذی، پلید، سبع، آزاردهنده و یا غیراخلاقی بودند، آنگاه نمی‌توانستند تبلیغ کنند. مثل هر مسلکی ادیان هم آغاز داشتند و به روش ترغیب، تشویق، و ارائهٔ مثال‌های متعالی به دعوت دیگران می‌پرداختند. چگونه است که این ادیان به تدریج ملایمت خود را از دست می‌دهند، و بدخیم و فاقد سهل‌گیری و مدارا با دیگران می‌شوند؟ این دوری دین از مدارا و ملایمت اولیه خودبه‌خود تحقق می‌یابد و با آمیزش کلیسا با دولت یابو گونه‌ای تولید می‌شود که فقط قدرت تخریب دارد و زایندگی در کارش نیست و طبق قانون به آن کلیسای رسمی می‌گویند. عجیب‌تر اینکه از بدو تولد خود این موجوِد سترون از هر مادری که زاده شده باشد، یا هر موجودی آن را حامله شده باشد، فرقی نمی‌کند؛ این فرزند جز لگدزدن و خرابکاری کاری بلد نیست.

حقوق‌انسان/توماس پین

@Soroush_Philosopher


صحبت حکام ظلمت #شب_یلدا ست
نور ز خورشید خواه ، بو که برآید

بگذرد این روزگار تلخ تر از زهر
بار دگر روزگار چون شکر آید

#حافظ




Video is unavailable for watching
Show in Telegram
دکتر محسن برهانی
درباره‌ی سیطره نیروهای امنیتی بر قانون و عدالت

#محسن_شکاری #مجیدرضا_رهنورد #محمد_بروغنی #سیدمحمد_حسینی #محمدمهدی_کرمی #رضا_آریا

@Soroush_Philosopher


🔰🔰چاپلوسی

انسان‌ها چاپلوسی (Sycophancy) را می‌آموزند. شاید چاپلوسی با دروغ، حیله‌گری، اغراق، ترس و عصبانیت فرقی نداشته باشد زیرا که عموم این ویژگی‌های منفی را انسان‌ها در ساختارهایی که زندگی می‌کنند، می‌آموزند، به آن عادت می‌کنند، در ناخودآگاهشان به‌طور خودکار وارد می‌نمایند و سپس به نسل‌های بعدی منتقل می‌کنند.

چاپلوسی، بزرگ نشان‌دادن، خاص معرفی‌کردن و موفق جلوه‌دادن مقامی است برای کسب امتیاز. هرچند این امتیاز می‌تواند شامل موارد مختلفی باشد ولی نهایتا، دسترسی به پول و امکانات مادی است.

واکاوی دو علت چاپلوسی
۱. ساختار اقتصادی یک کشور.
در کشورهایی با اقتصاد دولتی فرصت‌های ثروتمند‌شدن، سرمایه‌گذاری، دسترسی به امکانات و تضمین معاش در زندگی با نوعی ارتباط با دستگاه دولتی آمیخته است. اگر شهروندی در یک کشور توسعه‌یافته بخواهد ثروتمند شود یا از امکانات مالی و تضمین معاش بهره‌مند شود، ضروری است که خود به تاسیس و مدیریت یک بنگاه اقتصادی مبادرت ورزد. وظیفه دولت و حاکمیت در این کشورها، اجرا و نظارت بر قانون است و ثروت توزیع نمی‌کنند. اما در اقتصاد دولتی، گستره وسیع امکانات دولتی در ذات خود، چاپلوسی را پرورش می‌دهد.
در کشورهای جهان سوم دولت نیازهای اولیه یعنی اشتغال، مسکن و غذا را به‌دست می‌گیرد و با کنترل این نیازها به‌راحتی می‌تواند جامعه را تحت قیمومیت خود درآورد.
۹۲ درصد مردم ژاپن برای بخش خصوصی کار می‌کنند. کره جنوبی هم‌اکنون یکی از رقابتی‌ترین، حرفه‌ای‌ترین و تخصصی‌ترین کشورها در جهان محسوب می‌شود. بی‌دلیل نیست که ۹۰ درصد مردم آن برای بخش خصوصی کار می‌کنند. در آلمان و آمریکا نیز حدود ۸۷ درصد مردم در استخدام بخش خصوصی هستند. البته این تحلیل به آن معنا نیست که در این کشورها چاپلوسی تعطیل است بلکه فرهنگ و رفتار مسلط نیست (Mainstream) و درصد قابل توجهی از مردم می‌آموزند و در ناخودآگاه آن‌ها ثبت می‌شود که معیشت و امکانات در زندگی، نتیجه کار، زحمت و رقابت فکری است. سرنوشت ملت‌ها با فرهنگ، خلقیات و اندیشه‌های اکثریت آن‌ها شکل می‌گیرد. در همه کشورها چاپلوس وجود دارد اما سوال این است که آیا این گروه ۸۰ درصد جامعه است یا ۱۰ درصد جامعه؟ طبعا با ۸۰ درصد چاپلوس نمی‌توان جامعه‌ای سالم بنا کرد.

۲. فرصت‌های شهرت و کسب اعتبار.
اگر فرصت شهرت و اعتباریابی هر نوع فعالیت اجتماعی و مدنی با نظارت، امکان‌یابی و منابع مالی انحصاری نهادهای دولتی آمیخته شده باشد خود به خود در ذات خود درجه‌ای از تمجید‌های بی‌پایه، استفاده از واژگان اغراق‌آمیز و چاپلوسی را به‌همراه خواهد داشت.
اگر در ناخودآگاه جامعه هنرمندان، نویسندگان، دانشگاهی‌ها و حرفه‌ای‌های دیگر رسوب کرده باشد که راه دستیابی به پول و شهرت از طریق ارتباطات دولتی است، خود به خود توجیه‌های اغراق‌آمیز، موفق خطاب‌کردن مدیران ناکارآمد دولتی، نادیده‌گرفتن واقعیت‌ها، تحریف آمار، طرح ارادت‌های غیرواقعی و تایید بی‌پایه مدیران دولتی، به فرهنگ عمومی تبدیل می‌شود. افراد می‌آموزند که پله‌های ترقی را با استفاده از واژگان پر طمطراق و تعظیم و قیام در برابر مدیران، می‌توان راحت و بی‌هزینه طی نمود. مثلا متملق مدیر را در خواب می‌بیند یا موفقیت‌هایی را به او نسبت می‌دهد که اصلا وجود خارجی ندارند. بعد از مدتی، متملق و دریافت‌کننده تملق هر دو در توهم زندگی می‌کنند. 

نکته پایانی
چاپلوسی محصول ساختارهای ناکارآمد و متمرکز است. به میزانی که در یک جامعه، امکانات، منابع و فرصت‌ها متمرکز باشند، به‌همان میزان می‌توان انتظار داشت چاپلوسی در فرهنگ، عمومی گردد. تمرکز در ذات خود، بی‌عدالتی می‌آورد؛ چه این تمرکز نزد دولت باشد چه تمرکز ثروت نزد یک درصد جامعه. از این‌رو برای اندازه‌گیری پیچیدگی و غلظت چاپلوسی، فهم ساختار اقتصادی یک جامعه، قدم اول شناخت است.

در عین حال، در چنین کشورهایی یک اتفاق تعیین‌کننده دیگری نیز شکل می‌گیرد؛ ظهور یک اکثریت ضعیف با اعتماد به‌نفس بسیار پایین. چاپلوس در عین این‌که طمع دارد و محتاج است از مناعت طبع و شخصیت والا برخوردار نیست. حاضر است به‌هر رفتاری تن دهد، تا موقعیت خود را حفظ کند و به رقم‌های بالاتری برسد.

چاپلوس و دریافت‌کننده چاپلوسی، هر دو محصول یک ساختار معیوب اقتصادی و فرهنگی هستند. مادامی که کشورهای جهان سوم، پارادایم حکم‌رانی خود را بر تمرکز ثروت، قدرت و رانت بنا کرده باشند نه تنها نمی‌توان در انتظار شهروندان مدنی نشست، بلکه اهدافی مانند آزادی فکری و دموکراسی نیز رویایی بیش نخواهند بود. کار لازم فرهنگی در جهان سوم این است که تملق و فرصت‌طلبی در فرهنگ عمومی مذموم شناخته شوند. اما کلید تقابل با چاپلوسی، سالم‌سازی ساختار اقتصادی از یک طرف و اعتباریابی اشخاص از طریق زحمات خود آن‌ها از طرف دیگر است. 


◾️|دکتر محمود سریع‌القلم، با کمی خلاصه‌سازی|

منبع : سایه روشن
@Soroush_Philosopher

7k 0 80 2 22



٢٧تیر١۴٠١:
پسر مصطفی میرسلیم به اتهام همکاری با"سازمان مجاهدین خلق"بازداشت شده است

١٢مرداد١۴٠١:
قوه قضائیه:مهدی ‎#میرسلیم به اتهام اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت به تحمل ۵سال حبس محکوم شده است

٢٣آذر١۴٠١:
میرسلیم:عوامل ناآرامی‌ها باید ۵ یا ١٠ روز بعد از بازداشت اعدام شوند

@Soroush_Philosopher


✅مصطفی میرسلیم، نماینده تهران در مجلس:

عوامل ناآرامی‌ها باید در فاصله ۵ یا ۱۰ روز بعد از دستگیری اعدام شوند
اعدام عوامل ناآرامی‌ها به موقع و درست بود.

به نظر بنده فاصله بین دستگیری عوامل ناآرامی‌ها تا اعدام آنها بسیار زیاد است و باید در فاصله ۵ یا ۱۰ روز بعد از دستگیری اعدام شوند منتها قوه قضائیه روال خودش را دارد.


@Soroush_Philosopher




Video is unavailable for watching
Show in Telegram
قانون چنگیز خان ، خلفای اسلامی بنی امیه وبنی عباس ، ائمه ع تابابک خرمدین را محارب میخواندند ،

قاضی شریح باسواد قرانی وقانون حکم به شهادت امام حسین ع ویارانش داد

محسن شکاری
مجید رضا رهنورد
@Soroush_Philosopher

9.2k 0 321 3 29

Video is unavailable for watching
Show in Telegram
گفتگوی برنامه ویرگول
با
#احمد_زید‌آبادی
هم شنیدنی و هم قابل تأمل بود
توصیه میکنم این را هم بشنوید
@Soroush_Philosopher


آن‌زمان که برده‌داری در آمریکا رایج بود
زن سیاه‌پوستی بنام #هریت_تابمن
گروهی مخفی
راه‌اندازی کرده بود
که با کمک آن
بردگان را فراری می‌داد.
بعدها پس از
پیروزی جنبش سیاه‌پوستان
وقتی از او پرسیدند که
سخت‌ترین مرحله‌ی کار شما
در مسیر نجات بردگان چه بود؟
در حالی که عمیقا متاثر شده بود
گفت:
قانع کردن یک برده
به اینکه تو برده نیستی،
و باید آزاد باشی!

@Soroush_Philosopher


🔷️ دردناک اما واقعی

🔸️ ‏بسیاری از فعالان و تحلیل‌گرانی که در دهه هفتاد و هشتاد از ایران مهاجرت کرده‌اند در همان زمان متوقف شده‌اند. جامعه ایران پیش رفته و آن‌ها نه. در ایرانی خیالی زندگی می‌کنند، ارادتمند خاتمی‌اند و حتی برخی‌شان منتظر معجزه همتی بودند! از جامعه جا مانده‌اند. روابط دوستی‌شان اگر چیزی از آن باقی مانده باشد محدود به طبقه‌ای خاص است. نه خشم جامعه ایران را درک می‌کنند نه درد آن را لمس کرده‌اند. بی‌دلیل نیست که روز به روز بیشتر و بیشتر با هم‌وطنان‌شان غریبه می‌شوند و گاهی رسماً در برابر اراده آنان برای تغییر می‌ایستند. این سرنوشت غم‌انگیز بخش بزرگی از دیاسپورای ایرانی است.


#محمد_مساعد

@Soroush_Philosopher


‏آذر ۱۳۶۴ که مردم ایران زیر بمباران بودند حاج‌آقا آذرقمی با ارز دولتی رفته بود لندن پروستاتش را عمل کند. در آذر ۱۴۰۰ که مردم برای نان شب می‌دوند این پرسنل سوپرانقلابی مجلس رفته تماشای بازی رئال مادرید.

در بر همان پاشنه می‌چرخد. شعار از مسئولان، تحمل فشارها از مردم.

@Soroush_Philosopher


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
علی خامنه‌ای، ۲۳ شهریور ۱۳۸۶:
مردم عراق مشکل برق دارند، مشکل آب سالم دارند، اینها جواب لازم دارد. باید جواب بدن آمریکایی‌ها. نمیتوانند شانه خالی کنند
حالا با بی‌اعتنایی با این قضایا برخورد کنند اما همیشه اینطور نمیماند. گریبانشان را میگیرند. گریبان هیتلر و صدام هم یک روز گرفته شد
@Soroush_Philosopher


.
.

✍   فُحش‌های مبارک؟

 
استاد برجسته حوزه آموزش است. به قیافه و رفتار بچه‌ها که نگاه می‌کند متوجه می‌شود که مشکل آموزش آنها در مدرسه چیست. همیشه گفت‌وگو با او برای من آموزنده بوده است. دکتر محمدرضا سرکار آرانی را می گویم.
 
چندسال پیش گفت: محسن! اینقدر برای نظریه‌پردازی درباره توسعه ایران غصه نخور؛ توسعه حاصل قصه‌های مادران است نه غصه‌های استادان و یاسه‌های سیاست‌مداران (یاسه= قانون، سیاست). آموزشِ مدرسه‌ای اگر در واسازی قصه‌های مادران موفق نباشد، به این معنی است که خودش در چنبره قصه‌های مادران زمین‌گیر شده است.
 
آن روز این حرف را نفهمیدم، تا امروز که فهمیدم این حرف،‌ حرف ندارد.
 
امروز، در پایان گفت‌‌گویی درباره کتاب «روایت محمد-سان» (که روایت ایشان از توسعه ایران است و «پویش‌ فکری‌ توسعه» ‏استخراج کرده است) پرسیدم به نظرتان چرا این جوانان معترض چنین بی‌پروا فحش‌های سنگین به مقامات می‌دهند؟ من می‌‏فهمیدم که این رفتار از نظر روانشناختی، طبیعی است و اگر در چنین شرایط پرفشاری فحش نمی‌دادند جای سوال بود؛ ولی ‏تحلیل روشن اجتماعی برایش نداشتم. اما محمدسان حرفهای بدیعی زد. ترجمه خودمانی آنها، که پاسخ فشرده پرسش من است، ‏را به زبان خودم برای شما می‌گویم‎.‎
 
رفتار بچه‌ها انعکاس بیرونی وجدان خانواده است. این‌ها همان ناسزاها و نفرین‌های پدران و مادرانشان است که قبلا در خانه و آشپزخانه، یواشکی و زیرِلب‌ گفته می‌شده و حالا این بچه‌ها در کوی و برزن فریاد می‌زنند. تا یاد دارند مادرانشان  در خانه ضجه زده‌اند و از زندگی نالیده‌اند و زیر لب به زمین‌و‌زمان نفرین کرده‌اند؛ یک عمر پدرانشان به خانه که آمده‌اند با خود شرمندگی آورده‌اند و قند چای‌شان تلخی و ناسزا به بی‌کفایتی و فساد نظام حکمرانی بوده است. بچه‌ها اکنون آیینه تجربه‌ها و آگاهی‌های پدران و مادران از زندگی خویشند. آنها وجدان خانگی‌شان را به خیابان آورده‌اند.
 
درواقع این فحش‌ها، در این بستری که پدیدار شده است، مجموعه‌ای از کلمات زشت و نازسزا نیست، بلکه بیان فشرده وجدان پنهان خانواده ایرانی است که هیچ راه دیگری برای انعکاس نیافته است. بنابراین پژواک نوعی آگاهی جمعی است که اگر آنان که باید بشنوند، بشنوند، مبارک است.
 
محسن رنانی / ۱۴ آذر ۱۴۰۱
 @Soroush_Philosopher

20 last posts shown.

9 023

subscribers
Channel statistics