Forward from: جامعه شناسی در یک نگاه
✅ نظریه عدالت جان راولز؛ نقدی بر مکتب فایده گرایی
✍ سحر گرمابدشتی
🔹جان راولز ضمن وارد آوردن انتقادهای جدی بر اخلاق فایده گرایانه بنتام و میل، سعی دارد جنبه اجتماعی اخلاق وظیفه گرایانه کانت را از نو زنده کند و نظریه بدیلی به جای نگرش فایده گرایانه که مدتها بر سنت لیبرالی حاکم بوده عرضه کند. راولز با احیای فلسفه کانت، دیدگاههای جرمی بنتام و استوارت میل در خصوص ضرورت تدارک بیشترین شادی برای بیشترین افراد را مورد چالش جدی قرار میدهد.
🔹 از نظر فایده گرایان، انسانها همیشه می کوشند تا لذت خویش را به حداکثر و رنج خود را به حداقل برسانند و از نظر اخلاقی، کاری را صحیح میدانند که در مجموع خوشی و بهزیستی افراد را به حداکثر و رنج آنها را به حداقل برساند. عدالت موردنظر آنها عنایتی به مفهوم «حق» ندارد و بر مدار و محور «خیر» میچرخد. عدالت فایده گرایی صرفا مکانیسمی بهشمار میآید تا زیاده طلبی و لذتجویی افراد را کنترل نموده و در سطح اجتماعی، نابرابریها را تعدیل و نظام توزیع خیرات را تصحیح نماید.
🔹لیبرالهای فایده گرا، خطاهای ناشی از نابرابریها را که در نتیجه اصالت سود پدیدار میشود، به ستمهای توتالیتر که به زور میخواهد آدمیان را به بهشت برین رهنمون شود، ترجیح میدهند. اما راولز مشابه کانت این تفسیر را نمی پذیرد و معتقد است که انسان فینفسه غایت است نه وسیله ای برای تحقق اهداف دیگران.
🔹 به اعتقاد راولز هر فردی دارای حریمی است که حتی رفاه عمومی جامعه هم نمیتواند آن را نقض کند. مهمترین ویژگی تکان دهنده مکتب فایده گرایی که راولز را وادار به طرح اندیشه «عدالت به مثابه انصاف»میکند، اینست که برای فایده گرایان اهمیتی ندارد که مجموعه رضایت چگونه میان افراد توزیع میشود و ساختارها بهطور مستقیم مسئول توزیع عادلانه نیستند.
🔹فایده گرایان برای جامعه، هویت واحدی قائل شده اند و این اصل را که فرد در بالا بردن میزان کامیابی های خویش کار خردمندانه ای میکند، به سطح جامعه توسعه داده اند. ولی در نظر راولز جامعه چیزی جز سازمانی برای منافع متقابل نیست و اصول انتخاب اجتماعی تابع توافق اولیه ای است که میان اشخاص متمایز و دارای اهداف مجزا برقرار شده است. به عقیده او تنوع و استقلال افراد خیلی مهم است، لذا ادغام فرد و منافع و خواسته های او در یک کل روا نیست.
🔹عمده ترین اشکال راولز به فایده گرایی این است که این نگرش تمایز بین اشخاص را به اندازه کافی جدی نمیگیرد و خواستهای همه افراد را در نظام واحدی ادغام میکند و به فرو بردن فرد در جامعه به عنوان یک کل گرایش دارد. یعنی ایده تقدم حق بر خیر نزد راولز نسبت به عنصر فردیت که ستون لیبرالیسم است، از ایده فایده گرایی وفادارتر است.
https://t.me/sociologyat1glance
✍ سحر گرمابدشتی
🔹جان راولز ضمن وارد آوردن انتقادهای جدی بر اخلاق فایده گرایانه بنتام و میل، سعی دارد جنبه اجتماعی اخلاق وظیفه گرایانه کانت را از نو زنده کند و نظریه بدیلی به جای نگرش فایده گرایانه که مدتها بر سنت لیبرالی حاکم بوده عرضه کند. راولز با احیای فلسفه کانت، دیدگاههای جرمی بنتام و استوارت میل در خصوص ضرورت تدارک بیشترین شادی برای بیشترین افراد را مورد چالش جدی قرار میدهد.
🔹 از نظر فایده گرایان، انسانها همیشه می کوشند تا لذت خویش را به حداکثر و رنج خود را به حداقل برسانند و از نظر اخلاقی، کاری را صحیح میدانند که در مجموع خوشی و بهزیستی افراد را به حداکثر و رنج آنها را به حداقل برساند. عدالت موردنظر آنها عنایتی به مفهوم «حق» ندارد و بر مدار و محور «خیر» میچرخد. عدالت فایده گرایی صرفا مکانیسمی بهشمار میآید تا زیاده طلبی و لذتجویی افراد را کنترل نموده و در سطح اجتماعی، نابرابریها را تعدیل و نظام توزیع خیرات را تصحیح نماید.
🔹لیبرالهای فایده گرا، خطاهای ناشی از نابرابریها را که در نتیجه اصالت سود پدیدار میشود، به ستمهای توتالیتر که به زور میخواهد آدمیان را به بهشت برین رهنمون شود، ترجیح میدهند. اما راولز مشابه کانت این تفسیر را نمی پذیرد و معتقد است که انسان فینفسه غایت است نه وسیله ای برای تحقق اهداف دیگران.
🔹 به اعتقاد راولز هر فردی دارای حریمی است که حتی رفاه عمومی جامعه هم نمیتواند آن را نقض کند. مهمترین ویژگی تکان دهنده مکتب فایده گرایی که راولز را وادار به طرح اندیشه «عدالت به مثابه انصاف»میکند، اینست که برای فایده گرایان اهمیتی ندارد که مجموعه رضایت چگونه میان افراد توزیع میشود و ساختارها بهطور مستقیم مسئول توزیع عادلانه نیستند.
🔹فایده گرایان برای جامعه، هویت واحدی قائل شده اند و این اصل را که فرد در بالا بردن میزان کامیابی های خویش کار خردمندانه ای میکند، به سطح جامعه توسعه داده اند. ولی در نظر راولز جامعه چیزی جز سازمانی برای منافع متقابل نیست و اصول انتخاب اجتماعی تابع توافق اولیه ای است که میان اشخاص متمایز و دارای اهداف مجزا برقرار شده است. به عقیده او تنوع و استقلال افراد خیلی مهم است، لذا ادغام فرد و منافع و خواسته های او در یک کل روا نیست.
🔹عمده ترین اشکال راولز به فایده گرایی این است که این نگرش تمایز بین اشخاص را به اندازه کافی جدی نمیگیرد و خواستهای همه افراد را در نظام واحدی ادغام میکند و به فرو بردن فرد در جامعه به عنوان یک کل گرایش دارد. یعنی ایده تقدم حق بر خیر نزد راولز نسبت به عنصر فردیت که ستون لیبرالیسم است، از ایده فایده گرایی وفادارتر است.
https://t.me/sociologyat1glance