🌹🌹🌹امثله ای در فهم اشتباه احادیث
یک مثال ساده این است که حضرت عیسی(ع) در سه تا از اناجیل فرمودهاند، که چنان انفاق کنید که اگر دست راستتان انفاق کند، دست چپتان باخبر نشود. ما امروزه این نکته را میفهمیم که باید روح آدمی چنان عظیم باشد که اگر یک قرآن به کسی داد، دائماً تکرار نکند که من یک قرآن به کسی دادم. این قدر باید روح آدمی عظیم باشد، که اگر کل معلوماتش را به کسی انتقال داد، کسی دیگری خبردار نشود. در خانههای امروزی آن قدر فضا کم است، که اگر سوسکی پیدا بشود، همه میفهمند، از بس که خانهها کوچک است. اما پیشتر، از بس فضای خانهها بزرگ بود، اصلاً کسی خبردار نمیشد که کسی این طرف، در خانه هست. حالا همین جمله که به حضرت عیسی منسوب است، به امام باقر یا امام صادق در متون ما نسبت داده شده است، که ایشان هم همین مطلب را گفتهاند. آن وقت جوامع کتب حدیثی میخواسته این حدیث را جا بدهد و گفته باب الاستجاب الانفاق بالید الیمنی! یعنی بابی که مستحق است آدم با دست راستش انفاق را بدهد. خلاصه این که فهم به تکتک گزارهها مربوط میشود. یک جمله دیگر از نهج البلاغه عرض میکنم.
مرحوم فیض الاسلام یکی از دقیقترین ترجمههای نهجالبلاغه را انجام دادهاند، اگر نگویم دقیقترین ترجمه، اما یکی از دقیقترین ترجمهها به ایشان تعلق دارد. اما ایشان ترجمهها را خیلی دقیق رعایت کرده و در پرانتزها سخنان علی (ع) را توضیح میدهد. مثلاً حضرت در یک دعایی که مربوط به احوال آدمی است و اینکه روح آدمی میتواند چه استعلاهایی پیدا کند، دعایی دارند که من آن را همیشه در قنوت میخوانم: اللهم اجعل نفسی اول کریمه تنتزعها من کرائمی(خطبه215): خدایا کاری کن که از چیزهای ارزشمند زندگی، جانم اولین چیزی باشد، که از من میگیری؛ نکند قبل از این که جانم را میگیری، انصافم گرفته شده باشد، شرفم، عدالتم و ... گرفته شده باشد و تفالهای شده باشم که تو جانم را میگیری. خدایا در چیزهای شریف، اولین چیزی را که میگیری، جانم باشد و وقتی میمیریم شرفم، صداقتم، عدالتم، شفقت و عشق ورزی به انسانها در من سر جایش است. تواضعم، انسان دوستیام سر جایش باشد. نه اینکه تا جانم به لبم برسد و بمیرم ؛عدالتم، انصافم و مروت و جوانمردی و صداقت و تواضعم را از دست داده باشم. این یکی از تکان دهندهترین جملاتی است که در فرهنگ بشری گفته شده است. یعنی کریمههای وجود من زیاد است اما جان من اولین کریمهای باشد که از من میگیری. این جمله، شبیه به جمله حضرت عیسی است که میفرمایند نمی ارزد جهان را بگیری و در مقابلش روح خودت را بفروشی، ولو جهان را در مقابل روحت به تو بدهند. مرحوم فیض الاسلام در تفسیر این جمله در نهجالبلاغه فرمودهاند، خدایا وقتی جانم را میگیری چنان کن که من قبل از آن، فلج و زمینگیر نشده باشم و قبل از اینکه این اتفاقها برایم بیفتد، بمیرم! ایشان توجه نکرده است، که علیابنابیطالب این حرف را در بخشی بیان میکند که از تعالی روح سخن میگوید؛ و دوم آنکه باز توجه نکرده است، حضرت علیابنابیطالب با آن عظمت روحی کسی نیست که اینگونه دعا کند که اگر قرار است فلج و زمینگیر بشوم، زودتر بمیرم، بهتر است. این خیلی مهم است. در قرآن هم جملات عمیقی وجود دارد که باز درست فهم نشدهاند فرقی هم نمیکند، مفسرین شیعی باشند یا اشعری و معتزلی و ... باشند.
اما امام فخر رازی میگوید اگر در حادثهای کل قرآن بسوزد و تنها همین یک آیه از قرآن از سوختن، معاف شود، همین آیه کفایت میکند:" لقدجئتمونا فُراد کما خلقناکم اول مرة"شما تنها آفریده شدهاید و تنها هم به ما باز میگردید. او میگوید اگر کسی در عالم بفهمد که تنهاست تمام کارهایش درست میشود. ما به دلیل اینکه نمیدانیم تنهاییم؛ این همه آلودگی داریم. شما وقتی دست به فساد میزنید، فکر میکنید که آشنایانتان از شما حمایت میکنند، هم حزبیهایتان و هم جناحیهایتان از شما حمایت میکنند و فکر نمیکنید، کاری که انجام میدهید، مسئولیتش فقط بر عهده خودتان است. امام فخر رازی میگوید: هیچ کسی نمیتواند به آدمی حتی کمی کمک کند یا زیان برساند. اگر کسی این را بفهمد منطق زندگیاش عوض میشود. بقیه مفسرین از این آیه چه فهمیدهاند؟ یکی گفته است این یعنی تمامی نطفهها در یک شب منعقد نشده است و نطفه هر کسی در شبی منعقد شده است و همهتان یکباره نمیمیرید، به تدریج میمیرید.
🍀🍀استاد ملکیان،تحلیل فلسفی،صفحات 146 تا148
@mostafamalekian