Forward from: پیشنهاد ویژه
حامی:-در رو چرا این شکلی گرفتی؟چرا اینجوری #سرخ شدی؟گریه کردی؟
با #خجالت لبم رو گزیدم:-لباس تنم نیست...
-خب بیام کمک کنم بپوشی؟تخصص من تو درآوردنه بیشترااا...
-موهام گیر کرده به زیپ لباس #عروس بامزه...
ناچار و با اکراه کمی عقب کشیدم:-گفتم الان به زنه بگم می خواد خسارت لباسشو بگیره...اما هیچی نشده ها...این موی من بدبخته که داره کنده میشه...همش تقصیر توعه...کش موهام رو کجا بردی؟اگه زیپ لباسه داغون شه چی؟
حامی:-فدای یه تار از موت...
تموم مدتیکه داشتم غر می زدم حامی طوری چارچوب در پرو رو گرفته بود که اگه کسی رد شد به هیچ وجه به من دید نداشته باشه و با آرامش و ملایمت داشت موهامو از میون دندونه های زیپ لباس آزاد می کرد.
لباس #عروس که تو دست حامی موند من نفس راحتی کشیدم
با تاسف گفتم:-داغونش کردیم...
-ارزشش رو داشت ببین پروش انقدر خیر داشت شب عروسی چه می کنه!!!!
شب عروسی؟
پوزخندی زدم:-خیلیم اطمینان نداشته باش...
https://t.me/joinchat/AAAAAEHvDpAPYcE6RCCcHQ
https://t.me/joinchat/AAAAAEHvDpAPYcE6RCCcHQ
#ڔݥآݩمهربانو
#خواهشنا_محدودیت_سنی_رعایت_شه☺️🖤
با #خجالت لبم رو گزیدم:-لباس تنم نیست...
-خب بیام کمک کنم بپوشی؟تخصص من تو درآوردنه بیشترااا...
-موهام گیر کرده به زیپ لباس #عروس بامزه...
ناچار و با اکراه کمی عقب کشیدم:-گفتم الان به زنه بگم می خواد خسارت لباسشو بگیره...اما هیچی نشده ها...این موی من بدبخته که داره کنده میشه...همش تقصیر توعه...کش موهام رو کجا بردی؟اگه زیپ لباسه داغون شه چی؟
حامی:-فدای یه تار از موت...
تموم مدتیکه داشتم غر می زدم حامی طوری چارچوب در پرو رو گرفته بود که اگه کسی رد شد به هیچ وجه به من دید نداشته باشه و با آرامش و ملایمت داشت موهامو از میون دندونه های زیپ لباس آزاد می کرد.
لباس #عروس که تو دست حامی موند من نفس راحتی کشیدم
با تاسف گفتم:-داغونش کردیم...
-ارزشش رو داشت ببین پروش انقدر خیر داشت شب عروسی چه می کنه!!!!
شب عروسی؟
پوزخندی زدم:-خیلیم اطمینان نداشته باش...
https://t.me/joinchat/AAAAAEHvDpAPYcE6RCCcHQ
https://t.me/joinchat/AAAAAEHvDpAPYcE6RCCcHQ
#ڔݥآݩمهربانو
#خواهشنا_محدودیت_سنی_رعایت_شه☺️🖤