گم شده ام؛
در ميان الفاظي كه
هيچ گاه ساماني نخواهند داشت...
در ميان اوراقي كه
همگي پُرند از شعر ها و نوشته هايي كه
تنها براي توست...
در ميان خاطراتي كه
تنها به خاطر حضور توست كه پابرجاست
من گم شده ام؛
تا سرانجام در يكي از روز هاي پاييز
باز هم تو را در گذر جاده هاي زندگي ببينم
دست هايت را بگيرم و خودم را پيدا كنم!
صنم عابدینی