🔴داستان خروس و زن
مردی ، خروسی خرید و به خانه برد. وقتی وارد شد ، همسر جوانش ، سر و رویش را پوشاند و نهیب زد: ای مرد!
غیرتت چه شده است؟
روزها که تو نیستی ، آیا من باید با این خروس که جنس مخالف است ، تنها بمانم؟
خروس را ببر و از هر که خریده ای به او بازگردان!
مرد ، خوشحال از این که زن چنان پاکدامنی دارد که حتی از خروس هم دوری می کند ،
به بازار برگشت و خروس را به فروشنده اش که پیر مرد دنیا دیده ای بود پس داد.
پیرمرد که ماوقع را شنید ،
به روی مرد نیش خندی.زد
و گفت....
ادامه داستان ➡️