غدیریۀ مولانا
زین سبب پیغمبر با اجتهاد
نام خود وان علی مولا نهاد
گفت هر کو را منم مولا و دوست
ابن عم من علی مولای اوست
کیست مولا؟ آن که آزادت کند
بند رقّیت ز پایت برکند
چون به آزادی نبوت هادی است
مؤمنان را ز انبیا آزادی است
ای گروه مؤمنان، شادی کنید
همچو سرو و سوسن آزادی کنید
مولوی در این اشاره به حدیث غدیر، همچون همۀ دانشمندان اهل سنت و بر خلاف شیعیان، «ولایت» را «دوستی» معنا كرده است، نه «سرپرستی». سپس دامنۀ همین معنا را از ولایت، به نبوت نیز كشیده و گفته است كه انبیا هم آمده بودند كه ما را آزاد كنند:
چون به آزادی نبوت، هادی است
مؤمنان را ز انبیا آزادی است
بنابراین او به ولایت معنوی علی(ع) باور داشت و آن را مانع ولایت سیاسی خلفای دیگر نمیدانست. در نگاه او، اختلاف مذاهب فقهی و كلامی، نباید سلسلهجنبان دوستیها و دشمنیها باشد. از این رو به شاگرد محبوبش، حسام الدین، كه مذهب شافعی داشت، اجازه نداد كه مذهبش را به حنفی برگرداند تا همكیش مراد و استادش شود. میگفت: میان ما دوستی است؛ اگرچه مذهب تو در فروع، غیر از مذهب من است. شیعه، اینگونه نمیاندیشد؛ بلكه سویۀ سیاسی، تاریخی، كلامی و فقهی ولایت را تا میزان حق و باطل برمیكشد.
یادكرد «آزادی» نیز در غدیریۀ مولوی، از نگاه او به دین و آیین خبر میدهد. او انبیا و اولیا را آزادیبخش میخواند؛ اما مراد او از آزادی، «آزادی از...» است، كه مفهومی عرفانی و معنوی است، نه «آزادی در...» كه از مفاهیم نو و ناظر به امور سیاسی و اجتماعی است. به همین دلیل، از «مولی» تفسیری معنوی به دست میدهد. مولوی، همۀ عمر كوشید كه جان خود و دوستانش را آزاد كند؛ آزاد از قیدها و پندارها و گمانها و حتی اندیشهها. «آزادی از...» یعنی آزادی از ریسمانهای نامرئی كه انسانها را به بند میكشند. «آزادی در...» یعنی آزادی در آنچه حق انسان در حیات اجتماعی او است.
عبارت دیگری كه در غدیریۀ مولانا، محتاج تفسیر لفظی است، «وان علی» یا «و آنِ علی» در بیت اول است. ضمیر «آن» در این تركیب، جانشین مضاف(نام) است كه مشابه آن در معطوفٌ علیه(نام خود) آمده است. بنابراین تركیب آشنای آن، این گونه است: پیامبر، نام خود و نام علی را مولی نهاد. شاعر برای پرهیز از تكرار كلمۀ «نام» در معطوف(نام علی)، كلمۀ «آن» را جایگزین آن كرده است. در قدیم اگر كسی میخواست بگوید «كتاب من و كتاب تو» میتوانست بگوید: «كتاب من و آن تو». یعنی «آن» را جانشین مضاف در معطوف كند. این كاربرد ضمیر «آن»، یعنی نشستن در جای مضاف، قرنها است كه برافتاده است؛ اما در متون كهن، كموبیش به چشم میخورد.
رضا بابایی
۹۴/۰۷/۱۰
زین سبب پیغمبر با اجتهاد
نام خود وان علی مولا نهاد
گفت هر کو را منم مولا و دوست
ابن عم من علی مولای اوست
کیست مولا؟ آن که آزادت کند
بند رقّیت ز پایت برکند
چون به آزادی نبوت هادی است
مؤمنان را ز انبیا آزادی است
ای گروه مؤمنان، شادی کنید
همچو سرو و سوسن آزادی کنید
مولوی در این اشاره به حدیث غدیر، همچون همۀ دانشمندان اهل سنت و بر خلاف شیعیان، «ولایت» را «دوستی» معنا كرده است، نه «سرپرستی». سپس دامنۀ همین معنا را از ولایت، به نبوت نیز كشیده و گفته است كه انبیا هم آمده بودند كه ما را آزاد كنند:
چون به آزادی نبوت، هادی است
مؤمنان را ز انبیا آزادی است
بنابراین او به ولایت معنوی علی(ع) باور داشت و آن را مانع ولایت سیاسی خلفای دیگر نمیدانست. در نگاه او، اختلاف مذاهب فقهی و كلامی، نباید سلسلهجنبان دوستیها و دشمنیها باشد. از این رو به شاگرد محبوبش، حسام الدین، كه مذهب شافعی داشت، اجازه نداد كه مذهبش را به حنفی برگرداند تا همكیش مراد و استادش شود. میگفت: میان ما دوستی است؛ اگرچه مذهب تو در فروع، غیر از مذهب من است. شیعه، اینگونه نمیاندیشد؛ بلكه سویۀ سیاسی، تاریخی، كلامی و فقهی ولایت را تا میزان حق و باطل برمیكشد.
یادكرد «آزادی» نیز در غدیریۀ مولوی، از نگاه او به دین و آیین خبر میدهد. او انبیا و اولیا را آزادیبخش میخواند؛ اما مراد او از آزادی، «آزادی از...» است، كه مفهومی عرفانی و معنوی است، نه «آزادی در...» كه از مفاهیم نو و ناظر به امور سیاسی و اجتماعی است. به همین دلیل، از «مولی» تفسیری معنوی به دست میدهد. مولوی، همۀ عمر كوشید كه جان خود و دوستانش را آزاد كند؛ آزاد از قیدها و پندارها و گمانها و حتی اندیشهها. «آزادی از...» یعنی آزادی از ریسمانهای نامرئی كه انسانها را به بند میكشند. «آزادی در...» یعنی آزادی در آنچه حق انسان در حیات اجتماعی او است.
عبارت دیگری كه در غدیریۀ مولانا، محتاج تفسیر لفظی است، «وان علی» یا «و آنِ علی» در بیت اول است. ضمیر «آن» در این تركیب، جانشین مضاف(نام) است كه مشابه آن در معطوفٌ علیه(نام خود) آمده است. بنابراین تركیب آشنای آن، این گونه است: پیامبر، نام خود و نام علی را مولی نهاد. شاعر برای پرهیز از تكرار كلمۀ «نام» در معطوف(نام علی)، كلمۀ «آن» را جایگزین آن كرده است. در قدیم اگر كسی میخواست بگوید «كتاب من و كتاب تو» میتوانست بگوید: «كتاب من و آن تو». یعنی «آن» را جانشین مضاف در معطوف كند. این كاربرد ضمیر «آن»، یعنی نشستن در جای مضاف، قرنها است كه برافتاده است؛ اما در متون كهن، كموبیش به چشم میخورد.
رضا بابایی
۹۴/۰۷/۱۰