Forward from: HISTOGRAPHY
کشتی گرفتن فتحعلی شاه و لطفعلی خان زند....
فتحعلي شاه از ایام اسارت و اقامتش در شیراز و پاکی طینت كريمخان زند چنین گفته است:
روزی در بارگاه آن پادشاه با آغا محمد خان بودم و كريم خان مرا با برادر زاده اش، لطفعلی خان به کشتی انداخت. اگرچه وی درسال از من فزون بود اما نیروی من بیش بود. آغا محمدخان مرا اشاره کرد که خود را بر زمین زنم اما كريمخان زیرچشمی او را دید و به وی گفت:
پیر ویسه، بچه را دورویی میاموز!! تو خودت زیرانداز مرا ریز ریز میکنی و بچه را دورویی میاموزی؟! (اشاره كريمخان به پاره کردن فرش های کاخ توسط آغا محمدخان)
پس آنگاه برخواست و دست خویش بر شانه ام زد و آفرين گفت و مرا بر زمین زدن لطفعلی خان دلیر کرد تا آنکه او را بر زمین زدم! پس مرا پیش خواند و بر زانوی خویش نشانده و چهره ام را بوسید و مهربانی بسیار کرد!!
حکایت فتحعلي شاه برای فرزندش، جلال الدین ميرزا که در رستم التواریخ آمده است...
@HISTOGRAPHY
فتحعلي شاه از ایام اسارت و اقامتش در شیراز و پاکی طینت كريمخان زند چنین گفته است:
روزی در بارگاه آن پادشاه با آغا محمد خان بودم و كريم خان مرا با برادر زاده اش، لطفعلی خان به کشتی انداخت. اگرچه وی درسال از من فزون بود اما نیروی من بیش بود. آغا محمدخان مرا اشاره کرد که خود را بر زمین زنم اما كريمخان زیرچشمی او را دید و به وی گفت:
پیر ویسه، بچه را دورویی میاموز!! تو خودت زیرانداز مرا ریز ریز میکنی و بچه را دورویی میاموزی؟! (اشاره كريمخان به پاره کردن فرش های کاخ توسط آغا محمدخان)
پس آنگاه برخواست و دست خویش بر شانه ام زد و آفرين گفت و مرا بر زمین زدن لطفعلی خان دلیر کرد تا آنکه او را بر زمین زدم! پس مرا پیش خواند و بر زانوی خویش نشانده و چهره ام را بوسید و مهربانی بسیار کرد!!
حکایت فتحعلي شاه برای فرزندش، جلال الدین ميرزا که در رستم التواریخ آمده است...
@HISTOGRAPHY