#ریشه_و_شاخه_ها
زندگی، پاره پاره نیست،
چه در زمان و چه در مکان
زندگی هرچه هست، تقسیم ناپذیر است
جریانی است یکپارچهگذشته، حال، و آینده، اینها خطوطی اند که بر جریان یکپارچة زمان کشیده می شوند.
در واقع اینها وجود ندارند،
مگر در ذهن آدمهاذهن، زمان است
مکان هم به همین شکل تقسیم ناپذیر است
محدودة وجود آدمی، بدن او نیست
در واقع، محدوده یا عدم حدود کل، محدودة آدمی ست
اما ذهن بدون تقسیم کردن آرام نمی گیرد. ذهن مانند منشور عمل می کند.
تقسیم کردن، نقش اوستوقتی پرتو وجود از منشور ذهن می گذرد، به پرتو ها و رنگهای گوناگون تقسیم می شود
آنچه که در ریشه یکی ست،
در شاخه ها متعدد می گردد.
#ریشه ، جاودانه است. بی آغاز و بی انجام
#شاخه ها در زمانند، آغازی دارند،
پایانی دارند
#شاخه_ها_همان_تغییرند.
#ریشه_فناناپذیر_است.
ریشه، نه تغییر می کند و
نه می توان تغییرش داد
آری، ممکن است آدمی خواهان تغییر شود، چنین خواهشی او را به وادی ناکامی و عذاب سوق می دهد.
شاخه ها مدام در تغییرند.
آنها را نمی توان از تغییر بازداشت.
البته، می توان آرزو داشت که آنها تغییر نکنند، اما چنین آرزویی به طور اجتناب ناپذیر به شکست و درد تبدیل می شود
غرب به نوع اول ناکامی و عذاب مبتلاست، شرق به نوع دوم
انسان تا کنون نتوانسته فرهنگی را به دنیا بیاورد که نه تنها موفق، بلکه کامیاب نیز بشود
دو واقعیتی که در بالا از آنها سخن گفتم
واقعیت ریشه و واقعیت شاخه ها،
قانون ناپایداری و قانون پایداری فقط در سایة #تعادل هماهنگ این دو است که چنین فرهنگی امکان تولد می یابد
فرهنگی که نه دو قطب مخالف دارد و نه نامتوازن است. فرهنگی که از تنش دو قطب مخالف بهره می گیرد،
همان طور که معمار از فشار متقابل آجرها برای زدن طاق قوسی استفاده می کند.
حقیقت زندگی، اصالت کثرت است.
رود زندگی، با بهره گرفتن مدام از دو قطب مخالف ساحل خود جاری است#اشو
#یک_فنجان_چای
#صفحه173
@oshoi