🔴
اندیشۀ ایرانشهری به محکِ شواهدِ تاریخِ «ایرانِ باستان» ✍️ امید غیاثی
در مناظرۀ علمی که به همت روزنامۀ آسیا و مؤسسۀ آتوسا برگزار شد
، دربارۀ سنجشِ مفهومِ «ایران باستان» در اندیشۀ ایرانشهری جواد طباطبایی به
گفتگو و مباحثه با دوست و همرشتهای خودم، دکتر اسماعیل مطلوبکاری پرداختم. در این
مناظره به نقد تفسیرهای یکدیگر پرداخته و اندیشۀ ایرانشهری جواد طباطبایی را به محک دادهها و شواهد تاریخِ ایرانِ باستان زدیم. در این
گفتگو چندین مورد اختلاف بین طرفین وجود داشت که در این یادداشت برای خوانندگان روزنامۀ آسیا، به توضیح پاسخهای خودم به نقدهای دکتر مطلوبکاری پرداخته و در نهایت از دیدگاه خودم، اهمیتِ اندیشۀ ایرانشهری طباطبایی و دستاورد آن را متذکر میشوم.
دکتر مطلوبکاری در چند مؤلفه به نقد اندیشۀ ایرانشهری دکتر طباطبایی پرداخت که میتوان آنها را در این موارد دستهبندی کرد.
۱. مبهم بودن مفهوم ایرانشهر در نظریۀ طباطبایی ۲. آشنا نبودن دکتر طباطبایی با دادههای تاریخ ایران باستان به ویژه زبانهای باستانی مانند اوستایی، فارسی باستان و فارسی میانه و استفاده از تحقیقات قدیمی دربارۀ تاریخ ایران باستان ۳. عدم دقت ایشان در روششناسی تاریخ ایران باستان و یکدست انگاشتن کلِّ تاریخ ایران پیش از اسلام ۴. خلط مفاهیم دورۀ باستانی با دورۀ اسلامی مانند شاهنشاهی در دورۀ ساسانی با سلطانِ دورۀ سلجوقیان و یا بندگ ساسانی با رعیت در دورۀ سلجوقی (با توجه به خوانش دکتر طباطبایی از پیوند اندیشه سیاسی خواجه نظامالملک با اندیشۀ سیاسی ایران باستان) ۵. نگاه خودبسندۀ طباطبایی در قبال تاریخ و ارزش قائل نشدن برای مورّخان و بینش تاریخی.
نگارنده بهرغم موافق بودن با برخی نکاتِ دکتر مطلوبکاری، در یک نگاه کلان با این نظرات و نقدهای ایشان همسو نیست.
دکتر مطلوبکاری معتقد است در نظریۀ طباطبایی تعریفی مشخص از ایرانشهر وجود ندارد و طباطبایی یک دورهبندی برای کاربست این مفهوم ندارد، چنانکه در جایی آن را به هخامنشیان و در جایی به ساسانیان اطلاق میکند، در حالی که کاربست واژۀ ایرانشهر برای نخستین بار در تاریخ باستان به عنوان یک جاینام در کتیبۀ شاپور یکم در کعبۀ زردشت است. این نکتۀ دکتر مطلوبکاری درست است، اما ایشان در نظر نمیگیرند که طباطبایی در نخستین گام، ایرانشهر را به معنای صفتی برای اندیشۀ سیاسیِ آخرِ ساسانی که به دورۀ اسلامی منتقل شده است، بهکار میبرد. سپس در آثار بعدیش، بهویژه در کتاب خواجه نظامالملک این اندیشه سیاسی را به دورههای هخامنشی و اشکانی نیز بسط میدهد.
از این منظر، استفادۀ طباطبایی از مفهوم ایرانشهر لزوماً به معنای جاینام نیست که ما بگوییم در دورۀ هخامنشی یا اشکانی نامی از ایرانشهر نیست، بلکه باید بتوانیم در مقامِ نقد، نشان دهیم که اندیشۀ سیاسی دورۀ هخامنشی یا اشکانی و اوایلِ ساسانی، با نظام گفتاری شاه دارای فره ایزدی اواخر ساسانی و اوایل اسلامی که تحت تأثیر جهان خداینامهای قرار دارد، تفاوت دارد و آیا میتوان اندیشۀ سیاسی دیگری در ایران باستان جستجو کرد و یا خیر. تأکید طباطبایی بر پیوند شهر و ایران نیز در آثار طباطبایی مشخص است و تأکید ایشان بر پیوند این دو، به سیاسی بودن این اندیشه، مرتبط است و مفهوم شهر که همریشه با شاه است، مفهومِ بنیادینِ اندیشۀ سیاسی ایرانیان باستان بوده است و طباطبایی بر همین اساس، فرضاً به جای گفتن اندیشۀ ایرانی، به کاربست مفهوم اندیشۀ ایرانشهری دست مییازد.
🔴 دنبالۀ یادداشت را در بخشِ «
مشاهدۀ فوری» بخوانید:
👇👇
@IranDel_Channel💢