ادبیات، فلسفه و سینما


Channel's geo and language: Iran, Persian
Category: not specified


نخستین فرسته‌:
https://t.me/NazariyehAdabi/4
تبلیغ و تبادل:
@arkhay199

Related channels  |  Similar channels

Channel's geo and language
Iran, Persian
Category
not specified
Statistics
Posts filter


سه اشتیاق ساده، ولی جانکاه و مردافکن، بر زندگی‌ام حکمفرما بوده است: اشتیاق عشق، اشتیاق راه‌جویی به دانش و اشتیاق از میان برداشتن رنج‌های آدمیان. این اشتیاق‌ها چون بادهای توفنده مرا به این سو و آن سو کشانده، به سرکشی و طغیان خوانده، و به ژرف‌دریاهای دلهره و به پرتگاه ناامیدی رانده است.

▪️چگونه فیلسوف شدم؟، کالین مک‌گین، ترجمه‌ی عرفان ثابتی، نشر ققنوس

#برتراند_راسل


@NazariyehAdabi


🎥 اکران و نقد دو شاهکار سینمای فرانسه

🎬 شب من نزد مود - اریک رومر
یکشنبه 30 دی ساعت 18
کارشناس رامین اعلایی

🎬 تحقیر - ژان لوک گدار
دوشنبه 1 بهمن ساعت 18
کارشناس دکتر مجید جعفری

📍مکان: کانون فیلم رج (تهران نزدیک مترو شهید بهشتی)

برای رزرو بلیت و هماهنگی به شناسه زیر پیام دهید 👇
@rajartgallery 👈

برای دیدن تمامی برنامه های هفته ما گروه و کانال ما را دنبال کنید
@rajfilmclub   @private_film_club


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
دقایقی کوتاه درباره ی خلق ایده و راه های رسیدن به آن، به زبان دیوید لینچ کارگردان امریکایی


▪️«ایده‌ها مانند ماهی هستند. اگر در آب‌های کم عمق و سطحی بمانید فقط ماهی‌‌های کوچک را می‌توانید شکار کنید و اگر می‌خواهید ماهی‌‌های بزرگ بگیرید، باید به عمق بروید.
ماهی‌های اعماق، قوی‌تر و ناب‌‌ترند. آنها درشت، انتزاعی و بسیار زیبا هستند.
همه چیز، هر آنچه به حساب آید، از ژرف‌‌ترین سطح بالا می‌آید. فیزیک مدرن آن سطح را میدان واحد می‌نامد. هرچه هشیاری و آگاهی تو بیشتر شود، به آن منبع ژرف نزدیک‌‌تر می‌شوی و ماهی بزرگ‌‌تری صید می‌کنی.»

#دیوید_لینچ


@NazariyehAdabi


افلاطون تقلید تصویری را به سبب ویژگی توهم‌زای نقاشی مردود می‌داند. ادراک حسی مختل و مغشوش، و عرصه‌ی مرئیات و تجربیات بصری که نقاشی بر آن استوار می‌شود از حقیقت عاری است: «اشیا بیرون از آب راست به نظر می‌رسند و در آب کج؛ به سبب خطای دید ناشی از تأثیر رنگ‌ها چیزی گاه مقعر و گاه محدب. بنابراین همین اختلال بر روح ما نیز راه می‌یابد؛ این همان ضعف و نقص نفس آدمی است و هنر نقاشی و شعبده‌بازی و سایر فنون مشابه با تکیه بر آن انسان را با جادوگری می‌فریبند.»

▪️نظریه‌های هنر، موشه باراش- تصویر: رافائل

#افلاطون
#رافائل


@NazariyehAdabi


سقراط را پدر علم فلسفه غرب می‌دانند. کسی که راجع به هر چیزی و هر کسی سوالات زیادی می‌پرسید. معروف است که (سقراط) نظرات خودش را بدون هیچ ترسی و بی‌پرده بیان می‌کرد. همین بیان نظرات و تفکر عمیق سرنوشت تاریکی رو هم برایش رقم زد.

آغاز:
در بین تمامی شخصیت‌های علمی باستانی، هیچکدام به اندازه سقراط ناشناخته نیستند. سقراط هیچکدام از اندیشه‌هایش را به رشته تحریر در نیاورد و هر چه از سقراط می‌دانیم مربوط به منابع دسته دوم می‌شود. منابع موثق ما در مورد سقراط مربوط به نوشته‌های شاگرد محبوبش (افلاطون) و (گِزِنوفون) می‌شود. به نظر می‌رسد هر چه از سقراط نوشتند مربوط به صحبت‌هایی می‌شود که با سقراط داشتند و اشاره به خاطراتشان با سقراط دارد. آن هم دقیق معلوم نیست که اطلاعات افلاطون در مورد (سقراط) تا چه اندازه می.تواند درست باشد. همین باعث شده یک مقوله علمی به وجود بیاید به اسمِ (مشکل سقراطی) یا socratic problem.

سقراط در سال 470 پیش از میلاد در آتن، یونان متولد شد. پدرش یک مجسمه‌ساز بود و مادرش زنی خانه‌دار بود. پدرش دوست داشت سقراط هم یک مجسمه‌ساز شود به همین دلیل سقراط در دوران نوجوانی کارآموزِ کارگاه پدرش بود. به نظر می‌رسد در جوانی مجسمه‌سازی خبره شد و معروف‌ترین مجسمه‌اش هم، پیکر سه الهه بزرگ یونان باستان بود. سقراط تحت تاثیر تفکرات فیلسوف بزرگ دوران باستان (آناکساگوراس) قرار گرفت. خیلی‌ها اعتقاد دارند (آناکساگوراس) استاد سقراط بود اما خیلی از منابع چنین چیزی را تایید نمی‌کنند. آناکساگوراس باور داشت: عناصر مختلف ریشه‌ها و به وجود آورنده‌های مختلف دارند مثلا آتش به خودیِ خود وجود نداره، یک چیزی آتش رو به وجود میاره که بهش ربط داشته باشد. یک مثال دقیق‌تر آب باعث به وجود آمدن آتش نمی‌شود چون به هم ربطی ندارند.
در آتن باستان منطقه‌ای وجود داشت به اسمِ (آگورا) که محل جمع شدن اندیشمندان بود. در آن محل حاضر می‌شدند و با هم به رد و بدل کردن نظراتشان می‌پرداختند. در دوران جوانی (سقراط) اجازه ورود به (آگورا) را نداشت. در همان دوران شروع به یادگیری (ریاضیات) و (نجوم) کرد. کمی به مطالعه ابتدایی در زمینه فلسفه پرداخت. طبق نوشته‌های (دیوژن لائرتی) زندگینامه‌نویس معروف در قرن سوم میلادی، سقراط در همان دوران جوانی شیفته فلسفه شد و هیچ چیزی جلودارش نبود. او بعد‌ها احساس کرد خیلی از اتفاقاتی که داره در جامعه می‌افتد هیچ سودی برای مردم ندارد و خیلی راحت مشکلات مردم را به آنها یادآوری می‌کرد. اما با این وجود کسی او را یک شخصیت علمی نمی‌دانست. سوالات بی‌شمار (سقراط) هم آغاز شده بودند راجع به هر چیزی که در پیرامونش بود سوال می‌پرسید، بعد‌ها گفت باید به جای اینکه در مورد طبیعت سوال بپرسیم بیاییم و از وجود خودمان سوال بپرسیم که اصلا جهان چطور دارد فعالیت می‌کند. یک جمله معروفی هست که خیلی‌ها آن رو به سقراط نسبت می‌دهند: خودت را بشناس!

یک سرباز و یک فیلسوف:
با آغاز جنگ‌های (پِلوپونز) در سال 431 قبل از میلاد سقراط هم برای خدمت در ارتش یونان فراخوانده شد. علی‌رغم اینکه در مورد سقراط نظرات بسیار متفاوتی وجود دارد اما خیلی‌ها در یک چیز با هم اشتراک نظر دارند: که سقراط زشت بود!
گفته می‌شود ظاهر زیبایی نداشت اصلا به خودش نمی‌رسید و به ندرت به حمام می‌رفت. افلاطون می‌نویسد که سقراط به خدمت سربازی رفت. افلاطون می‌گوید استادش در جنگ‌های (پِلوپونز) شرکت داشته و در چندین جبهه نبرد کرده که با سایر نوشته‌ها تطبیق دارد و حتی از دلاورمردی سقراط در این میدان‌های نبرد صحبت می‌کنند. در سال 406 پیش از میلاد بود که از ارتش بیرون آمد و همان زمان به عضویت یک گروه پانصد نفری درآمد که امور شهر آتن را اجرا می‌کردند.

به چالش کشیدن جامعه:
با پایان جنگ‌های (پلوپونز) در سال 404 پیش از میلاد، گروهی بر آتن حاکم شدند به اسمِ (سی جبار) یا thirty tyrants که گروهی بسیار ستمگر بودند. این افراد خون بسیاری از شهروندان را ریختند و جوی از وحشت را در آتن ایجاد کردند. هشت ماه بعد آن رژیم سقوط کرد و یک نظام دموکراتیک جایگزین آن شد. اما اینها به معنای این نبود که زندگی قرار است به سقراط روی خوش نشان دهد. بلکه این قضیه شرایط را برای سقراط بدتر هم کرد. سقراط مخالف دموکراسی بود. او اعتقاد داشت مردم به خودی خود نمی‌توانند قوانین تعیین کنند و آن را اجرا کنند. آنها نیاز به یک چوپان خردمند دارند تا به راه درست هدایت بشوند. بیان این تفکرات جامعه آن روزهای آتن را به چالش می‌کشاند.

Source: DeepPodcast

#سقراط


@NazariyehAdabi


پوچی چیزی است که من بیش از هر چیز در زندگی دوست دارم و تقلای احمقانه چیزی خنده‌آور است. اگر مردی را ببینی که آنقدر خود را به دیوار بکوبد که به تکه خمیری خون‌آلود تبدیل شود پس از مدتی تو را می‌خنداند چون پوچ می‌شود.

#دیوید_لینچ


@NazariyehAdabi


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
چرا آثار ادبی را بخوانیم؟


▪️چرا باید برای مطالعه رمان‌ها و اشعار بزرگ وقت بگذاریم، در حالی که اتفاقات مهم‌تری در جهان واقعی رخ می‌دهد. شاید به نظر مطالعه آثار ادبی اتلاف وقت باشد، اما سرانجام زمان زیادی را برای ما ذخیره می‌کند. زیرا، مطالعه آثار ادبی تجارب و احساسات متنوعی را با ما به اشتراک می‌گذارد که گاه تجربه مستقیم و درک آن‌ها سال‌ها و بلکه دهه‌ها زمان می‌برد.


@NazariyehAdabi


برای من لحظه مشخصی برای کشف حقیقت نبوده و هیچ چیز بخصوصی ناگهان الهام بخش من نشده، بلکه فقط مجموعه ای منظم از هزاران مورد بی حرمتی، هزاران مورد خرد شدن شخصیت و هزاران مورد لحظه از یاد رفته مرا به خشم می آورد، شورشی می‌کرد و این خواسته را در من تقویت می‌کرد که با سیستمی که مردم مرا اسیر خود کرده مبارزه کنم.
هیچ روز بخصوصی وجود نداشته که در آن روز گفته باشم از امروز به بعد زندگی خود را وقف آزادی مردم می کنم، بلکه فقط پی بردم که در حال مبارزه هستم و جز این نمی توانم کار دیگری انجام دهم!

راه دشوار آزادی
#نلسون_ماندلا


@NazariyehAdabi


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
پروتاگوراس


▪️پروتاگوراس فیلسوف و سوفیست یونانی است که در قرن 5 قبل از میلاد زندگی می‌کرد. این فیلسوف یونانی جریان فلسفه را از مطالعه طبیعت به سمت مطالعه انسان تغییر جهت داد و ذهن گرایی (سوبژکتیویسم) و انسان‌گرایی را دنبال کرد.
پروتاگوراس پدر شک‌گرایی است و بر اساس نسبی‌گرایی معتقد است حقیقت مطلقی وجود ندارد و هر کس باید حقیقت را در وجود خود جستجو کند. به اعتقاد او انسان معیار همه چیز است!
او معتقد بود انسان تنها حیوانی است که دارای خدایانی است و برای آنها پرستشگاه می‌سازد و تصاویری از آنها ایجاد می‌کند.

#پروتاگوراس
#سوفسطائیان


@NazariyehAdabi


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
دونده و‌ مجید نیرومند


▪️فرید بزرگمهر: اکنون در سینمای جهان، فیلم دونده ساخته کارگردان ایرانی-جهانی امیر نادری یک فیلم کلاسیک شناخته می‌شود. خوشبختانه چند سال گذشته یک کپی ترمیم شده با کیفیت بالا در فرانسه برای مرکز پمپیدو که مروری بر آثار نادری داشت تهیه شد. این نسخه با زیرنویس فرانسه در آن کشور به فروش رفت و جالب اینکه در این نسخه یک گفتگو با مجید نیرومند (امیرو) به انگلیسی هست که من برگردان فارسی بر آن گذاشتم و در یوتیوب با اجازه آقای نادری و مجید نیرومند گذاشته‌ام. در آخر من چند عکس از گذشته و حال مجید و دیدارش با آقای نادر ی پس گذشت بیش از سی سال به دنبال سخنان مجید آوردم. وهم به عنوان موزیک این بخش، صدای اصلی آن صحنه از فیلم را که مجید بسیار دوست دارد به عکس افزودم.

#امیر_نادری
#دونده
#مجید_نیرومند


@NazariyehAdabi


«فاشیسم یعنی جذب ابلهان در گام نخست و سرکوب هر آن‌کس که شعور درک اوضاع را دارد در گام بعد!»

مقاله آزادی و دولت
#برتراند_راسل

▫️تصویر جوخه پیراهن سیاهان حزب فاشیست ایتالیا، 1930


@NazariyehAdabi


تاریخ فلسفه/ سوفیست‌های یونانی (سوفسطائیان)


▪️ارائه توسط آرتور هلمز

▫️زیرنویس پارسی


در قرن پنچم پيش از ميلاد در يونان تقاضا براى آموزش بالا گرفت. قسمتى از پاسخ جامعه يونان آن زمان به اين تقاضا پديدار شدن معملمان سيار و باهوشى به نام سوفيست‌ها (سوفسطائيان) بود. در لغت كلمه يونانى سوفيا به معنى خرد و دانش است و سوفيست نيز معناى صاحب خرد و دانش را می‌دهد.( بر خلاف كلمه فيلسوف كه به معناى مشتاق و خواهان دانش و حكمت است نه صاحب آن).
يكى از تفاوت‌هاى سوفيست‌ها (سوفسطائيان) با فيلسوفان آن دوره در اين بود كه بر خلاف آنان بابت آموزش‌هايشان پول دريافت می‌كردند. سوفيست‌ها براى پيدا كردن شاگردهای جديد مدام در يونان در حال سفر بودند آنان نخستين كسانى بودند كه در يونان بابت آموزش دستمزد دريافت می‌كردند. شايد اگر اين موضوع نبود و افلاطون و ارسطو هم بر آنان كمتر خرده می‌گرفتند فلسفه و آموزش‌هاى آنان وجه بسيار بهترى در طول تاريخ داشت.
در نظر افلاطون سوفيست كسى است كه دانش و خرد خود را براى مقدار كمى پول می‌فروشد. ارسطو نيز نظر بهترى از افلاطون درباره آنان ندارد و می‌گويد: سوفيست كسى است كه با تظاهر به دانش و خرد كسب درآمد می‌كند.
آموزش‌هاى سوفسطاييان در زمينه خاصى محدود نمی‌شد و تقريبا همه علوم آن زمان را پوشش می‌داد، آنان به آموزش رياضيات فيزيك نجوم، ادبيات، فلسفه، سياست و گرامر و سخنورى و فن بيان مشغول بودند. ولى تاكيد آنان در آموزش در سخنورى و موفقيت در سياست به وسيله آن بود زيرا مهم‌ترين شغل در يونان آن زمان اشتغال به سياست بود و چيزى كه در آموزش‌هاى سوفسطاييان در اين زمينه اهميت داشت اين بود كه چطور سياستمدار توده‌هاى مردم را به سوى اهداف خود سوق دهد، در اين بين مهم نبود كه حق و حقيقت چيست يا خرد چه حكم می‌كند.
نخستين كسى كه سوفيست نام گرفت پرتاگوراس بود. چند سوفيست مهم بعد از او عبارتند از: گرگياس، پروديكوس و هيپياس.

سوفيست‌ها در وارد شدن به هر زمينه‌اى ايرادى نمی‌ديدند به طوری كه سريعا شروع به استدلال در آن زمينه می‌كردند. گاهى اوقات بعضى از آنها به خاطر غلط نشان دادن چيزى كه درست به نظر می‌رسد يا اثبات اينكه سفيد سياه است به خود می‌باليدند. براى مثال گرگياس مدعى بود كه در زمينه‌اى كه در آن صحبت می‌كنيد نيازى نيست كه اطلاعات زيادى داشته باشيد، او خود به هر سوال بدون اندكى ملاحظه پاسخ می‌گفت.

به اعتقاد بسيارى از آنان براى رسيدن به مقصود فقط تسلط بر زبان و مهارت در بازى با كلمات كافى است. آنها بنا به همين موضوع سعى می‌كردند كه هنگام مباحثه حريف را اغفال و سردرگم سازند. و اگر اين امر ممكن نبود سعى می‌كردند با خشونت در گفتار و ايجاد سرو صدا حريف را مغلوب سازند. در بسيارى از موارد نيز سعى در تحت تاثير قرار دادن مردم بوسيله استعارات و لطايف و پارادوكس‌ها داشتند تا با بيان حقايق. به خاطر همين موضوع است كه لفظ سفسطه به عنوان استدلال باطل به كار برده می‌شود.

#سوفسطائیان
#آرتور_هلمز


@NazariyehAdabi


آرنت می‌گوید توتالیتاریسم صرفا شکلی از استبداد نیست. او تصویری نیرومند از تمایز میان استبداد و توتالیتاریسم عرضه می‌کند. استبداد یک صورت سیاسی است که شبیه برهوت است، و واجد شرایطی است که زندگی انسان را دشوار می‌کند. اما توتالیتاریسم یک «توفان شن» است که همه‌ی زندگی را مدفون و جهان را خفه و محو و نابود می‌کند.

▪️فلسفه‌ی هانا آرنت، پاتریشیا آلتنبرند جانسون

#هانا_آرنت
#توتالیتاریسم


@NazariyehAdabi



مکتب اَتمیان: لئوکیپوس و دموکریتوس


لئوکیپوس از لحاظ تاریخی تا حدود زیادی تحت‌الشعاع دموکریت قرار گرفته‌ است. از زندگانی و افکار او اطلاعات چندانی در دست نیست و حتی اپیکور منکر وجود چنین شخصی بوده‌است. با این وجود از آنجا که در برخی آثار ارسطو از لئوکیپوس نقل قول‌هایی آمده، اکثر مورخان فلسفه بر این عقیده‌اند که او واقعاً وجود داشته‌است.
مشخص نیست که چه اندازه از مکتب اتم‌گرایی از لئوکیپوس و چه اندازه از دموکریت بوده‌است؛ با این حال، به نظر می‌رسد که هستهٔ مرکزی اتم‌گرایی را نخستین بار لئوکیپوس بیان کرده و پس از او دموکریت به بسط و شرح و دفاع از آن پرداخته‌است.لئوکیپوس به عقیده برخی مورخان پایه گذار مکتب اتمیسم بود و به عقیده دیگران چنین شخصی هیچگاه وجود نداشته و دموکریتوس به دلیل اینکه در امان باشد و بهتر بتواند اندیشه خودش رو بست و گسترش بدهد از نام لوکیپوس به عنوان ناشر استفاده کرده است. در هر صورت به صورت قطع نمیشه گفت او وجود داشته یا وجود نداشته.
دموکریت در آبدرا در تراس یونان متولد شد. سال تولد دموکریت را از این جملهٔ خود او که گفته «در هنگام کهن‌سالی آناکساگوراس، من جوان بودم. حدفاصل ۴۳۰ تا ۴۶۰ پیش از میلاد حدس زده‌اند.

دموکریت برای تحصیل دانش سفرهای بسیاری در سرزمین‌های شرقی و جنوبی کرد. مورخان احتمال می‌دهند که مدتی را در مصر به سر برده باشد، و مسلم است که به ایران نیز سفر کرده بوده‌است.محققان و مستشرقین بسیاری او را شاگرد بلاواسطه اوستانوس که به فارسی هوشتانه نامیده می‌شود می‌دانند و معروف است نظریه تجزیه ناپذیری اتم را از استاد ایرانی اش آموخته‌است.
وی سپس به آبدرا بازگشت و با افکار لئوکیپوس آشنا شد. زمانی که مکتب اتم‌گرایی شهرت یافت، به آتن سفر کرد. از پروتاگوراس معاصر او، در آتن با شوق بسیار استقبال شده بود؛ امّا دموکریت می‌گوید که «من به آتن رفتم و هیچ‌کس مرا نشناخت.

در آتن مدتها به فلسفهٔ دموکریت توجّهی نشد. برنت می‌نویسد: «روشن نیست که افلاطون از دموکریت اطّلاعی داشته باشد، لیکن ارسطو او را خوب می‌شناخت.» دیوگنس لائرتیوس می‌نویسد که افلاطون چنان از دموکریت بدش می‌آمده که می‌خواسته همهٔ کتابهای او را بسوزاند.

#پیشاسقراطیان
#دموکریتوس
#لئوکیپوس
#اتمیان

@NazariyehAdabi


به یاد محمد قاضی (۲۴ دی ۱۳۷۶ تهران-۱۲ مرداد ۱۲۹۲ مهاباد) پدر ترجمه نوین در ایران، که با آثارش روح و جان زبان فارسی را در دل خوانندگانش دمید و ترجمه‌‌های ماندگار او دریچه‌ای نو به دنیای ادبیات جهان گشود.
امروز در سالروز وداع با این مترجم عاشق و ادیب توانا، به پاس زحمات و اندیشه‌هایش، یادش را گرامی می‌داریم و بر این باوریم که ادبیات، همچنان با صدای او زنده است. تصاویر مربوط به ترجمه‌های اوست که توسط انتشارات خوارزمی منتشر شده‌اند.
از ترجمه‌های ماندگار دیگر قاضی می‌توان به ترجمه‌ی دن‌ کیشوت، سپید دندان، شازده کوچولو، شاهزاده و گدا، نان و شراب، دکامرون و ...  اشاره کرد.

#محمد_قاضی
#نشر_خوارزمی


@NazariyehAdabi


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
جناب تی.اس.الیوت تنها دو سال پیش از فروغ فرخزاد از دنیا رفت اما بسی زودتر از او به دنیا آمده و کارهای درخشانش را عرضه نموده‌ست [چهارشنبه خاکستر او توسط جناب هوشنگ ایرانی در ۱۳۳۵ به فارسی برگردانده شد] شباهت میان آثار الیوت و فرخزاد چیزی بیش از نزدیکی‌ست: الیوت می‌نویسد «جسدی که کاشتی پارسال در باغچه‌ات، جوانه زد، شکوفه می‌دهد امسال یا سرمای زودرس خراب کرد خوابش را؟» و فروغ چنین می‌نگارد که «دستهایم را در باغچه می‌کارم، سبز خواهم شد، می‌دانم، می‌دانم، می‌دانم. الیوت نوشته است که «تا نهایت شب می‌خوانم» فروغ می‌نویسد که «من از نهایت شب حرف می‌زنم» و البته مثال‌ها برای هر هشیاری بسیارند اما من که ندیده‌ام یا نخوانده‌ام جایی فروغ فرخزاد ابراز ارادتی به تی اس الیوت کند یا متنی را به ایشان تقدیم! در خوشبینانه‌ترین حالت او مقلدی‌ست بی‌اندازه حرفه‌ای و در منصفانه‌ترین فرم‌ها سارقی در روز روشن که دلخوش به درد نخواندن داشتن همیشگی ایرانیان بوده ...

«شهروز مرکباتی»

پ.ن:
و این منم مردی پیر در آستانه ماهی خشک «تی است الیوت»
و فروغ می‌نگارد: و این منم زنی تنها در آستانه فصلی سرد


@NazariyehAdabi


هنگامی که از گذشته‌ی کهنی هیچ چیز به جا نمی‌ماند، پس از مرگ آدم‌ها، پس از تباهی چیزها، تنها بو و مزه باقی می‌مانند که نازک‌تر اما چابک‌ترند، کمتر مادی‌اند، پایداری و وفایشان بیشتر است، دیر زمانی چون روح می‌مانند و به یاد می‌آورند، منتظر، امیدوار، روی آوار همه‌ی چیزهای دیگر می‌مانند و بنای عظیم خاطره را بی‌خستگی روی ذره‌های کم و بیش لمس نکردنی‌شان حمل می‌کنند.

▪️مارسل پروست، طرف خانه سوان، از مجموعه در جستجوی زمان از دست رفته- تصویر: کلود مونه

#مارسل_پروست


@NazariyehAdabi


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
تاریخ فلسفه غرب: امپدوکلس، آناکساگوراس


▪️امپدوکلس عناصر اربعه را «سرچشمهٔ» زندگی مادّی می‌خواند. عناصر اربعه جاویدانند، ولی ممکن است به نسبت‌های مختلفی با هم آمیخته شوند و مواد مرکبی را که ما در طبیعت می‌بینیم، به وجود آورند. تغییر، تجلّی درآمیختن و جداشدن مواد است. «مهر» یا «عشق» عنصرها را به درآمیختن با هم، و «نفرت» یا «کین» عنصرها را به گسستن دوباره از هم وامی‌دارد. مهر و کین نیز عنصرهایی مادی‌اند.

▫️آناکساگوراس باور داشت که عناصر مختلف ریشه‌ها و به وجود آورنده‌های گوناگون دارند؛ به‌طوری که هر ماده از تخمهٔ مخصوص به خودش به وجود آمده و مثلاً آب به وجود آورندهٔ آتش نیست. آناکساگوراس «نیروی زندگی» را که به دنیای مادّه جان می‌بخشد و سرچشمهٔ نیرو و رهبر انسان به سوی حقیقت است؛ نوس (عقل یا روح) نامیده‌است. نوس متمایز کنندهٔ زنده از بی‌جان است؛ امّا در جانوران و انسان تفاوتی نمی‌کند. برتری هوش انسان بر جانوران، نه به خاطر نوس؛ بلکه به خاطر برتری جسم اوست. ارسطو از آناکساگوراس انتقاد می‌کرد که چرا پس از طرح مفهوم نوس، از آن چندان استفاده نکرده‌است.

#پیشاسقراطیان
#امپدوکلس
#آناکساگوراس


@NazariyehAdabi


آنچه در این نقّاشی بی‌نظیر هدایت، مایه‌ی شهرت و پیوندش با ادبیّات تا بدانجا شده که شفیعی‌کدکنی هم روی جلد دفتر شعر خود: «هزاره‌ی دوم آهوی کوهی»، تصویر آن را چاپ کرده است، همان مبحث «حیوانیّت» دلوزی است. پیش‌تر از هر چیزی آن نکته‌ی آشنایی‌زدایانه و فرمیکی را که در این تصویر باید به یاد داشت، شاخ‌های بلند و انحنای بادخورده‌ی آهوست که در حقیقت تداعی‌گر گیسوان بادداده‌ی معشوق در ادبیّات کلاسیک است: زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم! (حافظ). می‌بینیم که حیوان سینه در سینه‌ی باد محکم و استوار مقاومت ورزیده و بی‌اعتنا به جریان مخالف آن، سربلند و مغرور نگاهش نه به اطراف خود و زمین بلکه به سوی آسمان است!، یادآور «زن اثیری» بوف کور و غرور دوست‌داشتنی معشوق سنتی! امّا آهوی مادّه که شاخی به این بلندی ندارد! پارادوکس تصویر همین‌جاست، این آهوا هرمافرودیت و دو جنسی است و بین دو جنس نر و مادّه در رفت و آمد است. ظرافت دست و پاها و باریکی کمر، به جای دست و پا و کمر عضلانی بیشتر مادینگی را به ذهن متبادر می‌کند تا نرینگی. در جایی گفته بودم که اوّلین کسی که «حیوان» را از مرحله‌ی «حیوانیّت» سنّتی که در واقع نماد و تمثیلی از ایدئولوژی بشر سنّتی بود، درآورد هدایت است که با کار درخشانش در «سگ ولگرد»، چیزی در مایه‌های «مسخ» کافکا نوشت که یقیناً بی‌تاثیر از او نیست و چوبک هم بعدها «انتری که لوطیش مرده بود» را با الهام از سگ ولگرد پرداخت. اینجا هم اگرچه «آهو» عناصری از لحاظ شکل و صورت از ادبیّات سنتی و معشوق را داراست، امّا شاخ‌های آخته‌ی حیوان، علاوه بر تأکید بر جنس نر آهو، با نگاهی فرویدی تداعی‌گر قضیب هم هست! چنین چیزی را ما هم در «راوی بوف کور» می‌بینیم که خود را با مادر و زن‌عمو خود یکی می‌بیند و هم در «زن اثیری» که شباهت‌های نزدیکی با راوی دارد! در حقیقت این حیوان، معشوق هست و نیست! تنهایی و غربتی که در تصویر دیده می‌شود، بیشتر حیوان انسان‌زدوده و بی‌سوژه‌ای را منعکس می‌کند که خاصیّت «حیوانیّت» در عصر مدرن است. تناقضی که اجازه نمی‌دهد ذهن مخاطب بر یک جنسِ واحد تمرکز کرده و آن را نماد عاشق یا معشوق سنتی بپندارد، همان عبارت شفیعی: هزاره‌ی دوّم آهوی کوهی! بیشتر از این، زمینه‌ی سیاه بدن آهو است که خال‌های سفید روی آن به‌جای آن‌که بر زیبایی آن بیفزاید، تصویر را مالیخولیایی‌تر و روانی‌تر می‌کند، درخشش ستاره‌هایی مات در آسمانی تاریک! می‌بینیم که از: «آهوی کوهی در دشت چگونه دوذا»ی ابوحفص سغدی و «الا ای آهوی وحشی» حافظ، تا این آهوی هدایت، «حیوانیّت» چه فاصله‌ای را طی کرده است.

«اسد آبشیرینی»

@NazariyehAdabi


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
مستند «زمان در من می‌وزد»- سال ساخت: 2015


▪️کارگردان: مریم عرفان


▫️سیری در جهان شاهرخ مسکوب (پژوهشگر، شاهنامه‌پژوه، مترجم و نویسنده ایرانی).

#شاهرخ_مسکوب

@NazariyehAdabi

20 last posts shown.