Aasoo - آسو


Channel's geo and language: Iran, Persian
Category: Education


@Nashraasoo
فرهنگ، اجتماع و نگاهی عمیق‌تر به مباحث امروز
تماس با ما:‌ 📩
editor@aasoo.org
🔻🔻🔻
آدرس سایت:
aasoo.org
اینستاگرام:
instagram.com/NashrAasoo
فیس‌بوک:
fb.com/NashrAasoo
توییتر:
twitter.com/NashrAasoo

Related channels  |  Similar channels

Channel's geo and language
Iran, Persian
Category
Education
Statistics
Posts filter


خشونت در خانه: تحمل يا طلاق؟

الهام سال‌ها در رابطه‌اى خشونت‌آمیز و آزاردهنده با شوهرش زندگی کرد، تا این که تصمیم به جدایی گرفت و زندگی جدیدی برای خود ساخت. این زن تحصیل‌کرده، شاغل، و مستقل تجربه‌ی خود از مواجهه با یک رابطه‌ی آزاردهنده و رهایی از آن را روایت می‌کند.

@NashrAasoo 🔻

2k 0 46 5 48

نامه‌ی سعید مدنی از زندان دماوند 🔻

🔸 این نامه از سعید مدنی پاسخ به یادداشتی‌ست که آصف بیات در اردیبهشت‌ماه امسال در نقد نظرات او نوشته بود و در آسو منتشر شده است.

✍️ آقای دکتر آصف بیات عزیز

با سلام و احترام بسیار،

نقد و ارزیابی شما درباره‌ی نکات مطرح‌شده در گفت‌وگو با دوست و هم‌بند، آقای حسین رزاق را دریافت کردم و از این‌که به‌رغم انبوه گرفتاری و مشغله‌های علمی وقت خود را مصروف نگارش آن کردید، سپاسگزارم.
نخست مایلم تأکید کنم که از این نقد نیز مانند دیگر آثار شما بسیار آموختم و با بسیاری از نکات آن همدلی دارم. لذا اگرچه من نیز مانند شما آرزو دارم روزی روی نیمکت پارکی یا در محیط امنی بنشینیم و از نزدیک و چهره‌به‌چهره درباره‌ی مسائل ایران و جنبش دموکراتیک گفت‌وگو کنیم، اما از آنجا که بحث درباره‌ی مسائل درون جنبش دموکراتیک مردم ایران را نمی‌توان به آینده موکول کرد و تلاش برای پاسخ به مسائل کنونی را وظیفه‌ای ملی و اخلاقی در برابر همه‌ی علاقه‌مندان به ایران فردا می‌دانم، فرصت را مغتنم شمرده و به‌رغم محدودیت‌های زندان در تبعید و همین‌طور به قصد بهره‌مندی بیشتر از نظرات شما نکاتی را به عرض می‌رسانم...

✍️ حاملان هر دو استراتژیِ انقلاب و گذار وضعیت نامطلوبِ موجود را محصول ساختار اقتدارگرا و غیردموکراتیک می‌دانند و درباره‌ی ساختاری بودن بحران‌ها و نابسامانی‌های موجود توافق دارند و در تحلیل نهایی فقر، نابرابری، تبعیض و آپارتاید، فساد، توسعه‌نیافتگی و امثال آن را ساختاری می‌دانند و راهی جز تحول و تغییرات ساختاری برای آن سراغ ندارند؛ اما درباره‌ی مسیر تغییر، مشی تغییر، اصول حاکم بر تغییر، شتاب تغییر، هدف و چگونگی و سازوکار تغییر اختلافات جدی دارند.

✍️ در واکنش به انتخاباتْ گذارطلبان در حد فاصل انتخابات‌گراییِ رفرمیست‌ها و ضد انتخابات‌گرایی انقلابی‌ها قرار دارند. رفورمیست‌ها طرفداران پروپاقرص انتخابات با هر استانداردی هستند که البته مبتنی بر نوعی مغالطه است: مغالطه‌ی انتخابات‌گرایی رفرمیست‌ها در پی راست‌نمایی استدلال و استنتاج غلط آن‌ها است. مقدمه‌ی صحیح رفرمیست‌ها برای انتخابات‌گرایی عبارت است از این‌که «انتخابات شیوه‌ی پیشبرد مسالمت‌آمیز روند دموکراسی‌سازی است»، و نتیجه‌گیری غلطشان این است که: «هر مناسک انتخاباتی به دموکراسی می‌انجامد». به عبارت دیگر آن‌ها فراموش می‌کنند که فقط انتخابات آزاد، عادلانه و منصفانه (اگرچه نسبی) می‌تواند نویددهنده‌ی دموکراسی باشد و لذا فقط انتخاباتی به دموکراسی ختم می‌شود که متضمن سه مشخصه‌ی اصلی یعنی ۱) برابری در مشارکت سیاسی، ۲) رقابت آزاد و عادلانه‌ی سیاسی و ۳) مشروعیت ایده‌ی حاکمیت مردم بر سرنوشت سیاسی خود باشد.

@NashrAasoo 💭

6.1k 1 249 5 64

«شواهد متعدد نشان می‌دهد جمهوری اسلامی مدت‌ها است به تدریج تسلط بر ذهن و قلب ایرانیان را از دست داده و اکنون فقط به تسلط بر جسم و جان و زندگی فیزیکی و بدن مردم رضایت داده است...بنابراین همان‌طور که چند سال پیش در جایی گفتم ضرورت تغییر از در و دیوار ایران می‌بارد و جامعه‌ی ایران سال‌ها پیش حرکت خود را برای ساختن جامعه‌ای دموکراتیک آغاز کرده است و اکنون در میانه‌ی راه بیش از هر زمان نیازمند هوشیاری و شناخت مسیر تغییر کم‌هزینه‌تر و نتیجه‌ی اطمینان‌بخش‌تر است.»

aasoo.org/fa/articles/4980
@NashrAasoo 🔻


جنگ تمام شد اما سربازگیری از کودکان هنوز ادامه دارد

✍️ علیرضا، که در پانزده سالگی راهیِ جبهه‌ شد، یکی از ۵۵۰ هزار کودک زیر ۱۸ سالی است که در جنگ هشت ساله‌ی ایران و عراق لباس رزم به تن کردند، سلاح‌هایی گاه هم‌قد خودشان به دست گرفتند و راهیِ خط مقدم شدند. ۳۶ سال پیش جنگ تمام شد، اما حکومت ایران همچنان در هنگام درگیری‌ها و منازعات مسلحانه کودکان را به میدان می‌فرستد. نگاهی به سیاست‌های تبلیغی و آموزشیِ جمهوری اسلامی نشان می‌دهد که پسربچه‌های مدرسه‌ای همچنان از دیدگاه حکومت ایران، سربازانی آماده‌ی اعزام به میدان جنگ و درگیری محسوب می‌شوند. برای مثال، محمد بطحایی، وزیر پیشین آموزش و پرورش، در اردیبهشت ۱۳۹۸ به صراحت از ۱۴ میلیون دانش‌آموز بسیجی به‌عنوان نیروهایی آماده‌ی جنگ و «جانفشانی» نام برد.

@NashrAasoo 🔺

4k 0 59 3 50

Video is unavailable for watching
Show in Telegram
پرستو فروهر، مسافر تهران
🎥 سپهر عاطفی

🔸 پرستو فروهر، فرزند داریوش و پروانه فروهر، امسال نیز برای برگزاری مراسم یادبود فروهرها به تهران سفر کرده است. او در این گفتگو که پیش از آخرین سفرش در آبان ۱۴۰۳ انجام شده درباره‌ی معنای این سفر، مسیر سخت دادخواهی و چالش‌های برگزاری این مراسم طی ۲۶ سال گذشته می‌گوید.

▶️ این گفتگو را در یوتیوب آسو ببینید.

@NashrAasoo 🔺

6.2k 0 204 2 79

مسعادت بدرخان، زنی در تقاطع دو ناسیونالیسم🔻

🔸 طی پژوهشی تاریخی به قصد بازسازیِ بخشی از تاریخ زنانه‌ی سده‌ی گذشته در خاورمیانه، به نام زنانی برخوردم که نام و امضاء و دست‌نوشته‌ها و مقالاتشان در میان انبوه برگه‌های آرشیوی موجود بود اما از خودشان اثری نبود و حتی تصویر بعضی‌ از آنها از عکس‌ها هم حذف شده بود. مدت زیادی طول کشید تا بتوانم به مدد تکه‌کاغذهای قدیمیِ برجامانده از این زنان دنیای اطرافشان را بازسازی کنم و نام دوستان و خویشاوندانشان را بیابم. مدت زیادی طول کشید تا بتوانم به مدد تکه‌کاغذهای قدیمیِ برجامانده از این زنان دنیای اطرافشان را بازسازی کنم و نام دوستان و خویشاوندانشان را بیابم. آلبوم عکس‌های مجامع، گروه‌ها و انجمن‌هایی را که این زنان در آن عضویت داشتند زیر و رو کردم تا شاید اثری از آنان پیدا کنم. به تعدادی از قبرستان‌های شهرهای محل سکونت‌بعضی از این زنان رفتم، به این امید که نام و نشانی از آنها روی سنگ قبرها بیابم. اما هرچه پیش‌تر می‌رفتم، بیشتر با جای خالیِ آنها روبه‌رو می‌شدم.

🔸 من  تصمیم گرفتم که به جای دنبال کردن ردپای زنانِ مورد نظرم در میان انبوه آرشیوها ــ که بسیاری از آن‌ها به علت جنگ، فروپاشی حکومت مرکزی، آشوب‌ها و شورش‌های اوایل قرن بیستم و همچنین اختلافاتِ دولت تازه‌تأسیس ترکیه با اقلیت‌ها‌ی دینی و قومی، ناقص، محذوف یا خارج از دسترس پژوهشگران بود ــ مسیر گم شدن این زنان را دنبال کنم. روزنامه‌ی دنیای زنان در ۴ آوریل ١٩١٣ میلادی توسط گروهی از زنان عضو «انجمن مدافع حقوق نسوان عثمانی» تأسیس شد. بر اساس آرشیوهای برجامانده، هدف این زنان از انتشار روزنامه آگاهیِ‌فزاییِ زنان و توانمندسازیِ آنان برای حضور فعال در جامعه، افزایش دسترسی زنان به تحصیل و کارِ با حقوق، لغو قانون تعدد زوجات و اصلاح قوانین پوشش، به‌ویژه در مورد حجاب زنان مسلمان، بود. دنیای زنان در اصل اولین مجله‌ی فمینیستی ــ بر اساس تعاریف امروزی از فمینیسم ــ بود که در سراسر امپراتوری عثمانی منتشر می‌شد.

🔸 مسعادت بدرخان یکی از اعضای تحریریه‌ی روزنامه‌ی دنیای زنان است که به زبان ترکیِ عثمانی منتشر می‌شد. علاوه بر این، او سردبیر ضمیمه‌ای است که از شماره‌ی ۱۲۱ تحت همین عنوان و به زبان فرانسوی به روزنامه‌ی اصلی اضافه می‌شود. هرچند او از اعضای انجمن مدافع حقوق نسوان عثمانی است اما در روزنامه و اسناد مرتبط با انجمن هیچ اطلاعاتی درباره‌ی او وجود ندارد. با وجود این، همان‌طور که از نام خانوادگی‌اش پیداست، او به یکی از طوایف مشهور کُرد تعلق داشته است. من در بررسیِ شجرنامه‌ی بدرخان‌ها موفق نشدم که اطلاعات دقیقی درباره‌ی مسعادت، پدر یا دیگر اعضای خانواده‌ی پدری‌اش به دست آورم. اولین مقاله‌ی مسعادت بدرخان در ۱۲ اوت ۱۹۱۳ در روزنامه دنیای زنان منتشر شد و پس از آن تا ۳۰ ژوئیه‌ی ۱۹۱۴ در مقالاتی با عنوان «زن در خانه و اجتماع» به بازتعریف زنانگی در دنیای جدید و لزوم تغییر نگرش‌ها به مسئله‌ی زنان و حقوق آنها در قانون، خانواده و جامعه پرداخت.

@NashrAasoo 💭


«مسعادت بدرخان، یکی از زنان عضو هیئت تحریریه‌ی روزنامه‌ی دنیای زنان است که در فاصله‌ی سال‌های ۱۹۱۴-۱۹۲۱ میلادی و هم‌زمان با تشکیل خاورمیانه‌ی جدید و در تقاطع ناسیونالیسم ترک/کُرد همراه با دنیای زنانه‌اش گم شد. حالا من می‌خواهم قصه‌ی گم شدن مسعادت بدرخان را از همین فاصله‌ی سیاهِ بین او و همه‌ی مقالات، نمایش‌نامه‌ها و ترجمه‌هایی که از وی در روزنامه‌ی دنیای زنان باقی مانده، آغاز کنم.»

aasoo.org/fa/articles/4960
@NashrAasoo 🔻


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
گفتگو با پرستو فروهر، به زودی از آسو...

@NashrAasoo 💭


دستگاه‌های موسیقی ایران، در گفت‌وگو با حسین علیزاده ــ بخش دوم

این ابتکار حسین علیزاده نامتعارف و تجربه‌گرایانه است. تا پیش از این معمولاً نوازندگان مسلط یکی از ردیف‌ها (اغلب ردیف میرزا عبدالله) را با تمام جزئیات با ساز تخصصی‌شان می‌نواختند. خود حسین علیزاده هم پیش‌تر همین کار را کرده بود. اما قطعه‌سازی بر اساس تمام اجزای دستگاه‌های موسیقی ایرانی به این شکل، که به نوعی یادآور ردیف‌نوازی است، بدعتی قابل نقد و نظر است. این گفت‌وگو با حسین علیزاده در تابستان سال ۱۴۰۲ و پیش از تکمیل کار بزرگ «دستگاه‌های موسیقی ایران» به مناسبت تولید این مجموعه ضبط شده است.

🎙 این گفت‌وگو با حسین علیزاده در تابستان سال ۱۴۰۲ و پیش از تکمیل کار بزرگ «دستگاه‌های موسیقی ایران» به مناسبت تولید این مجموعه ضبط شده است.

🔸 پادکست‌های آسو در اپ‌های پادگیر با شناسه‌ی NashrAasoo در دسترس هستند.

[Castbox] [Google] [Spotify] [Apple]
@NashrAasoo 🎧


«حسین علیزاده چهره‌ی نامدار موسیقی کلاسیک معاصر ایران، روز شنبه اول مهرماه از یک مجموعه‌ی پژوهشی و آموزشی با عنوان «دستگاه‌های موسیقی ایران» رونما‌یی کرد که چندین سال روی آن کار کرده است. اثری که برخی از آن با عنوان «ردیف حسین علیزاده» هم یاد می‌کنند. او بر اساس تمام گوشه‌های موسیقی دستگاهی ایران ۳۰۲ قطعه آهنگسازی کرده که طی ۴۵ ماه با حضور ۴۳ نوازنده و خواننده‌ی ایرانی اجرا شده و به مرحله انتشار رسیده است. هدف اصلی این مجموعه آموزش موسیقی کلاسیک ایرانی با جزئیات و متعلقاتش است.»

aasoo.org/fa/podcast/4978
@NashrAasoo 🔻


روزگار مبارزه و آزادی فرهنگی: گفت‌وگویی با الیاس خوری 🔻

🗨 الیاس خوری: باید به این نکته اشاره کنم که جنگ داخلی‌ای که در سال ۱۹۷۵ شروع شد به نحوی ادبیات را آزاد کرد. صحنه‌ی ادبیات لبنان در سیطره‌ی موسیقی و شعر عاشقانه و حسرت‌بار نسبت به گذشته‌‌ی کشوری متحد و یکپارچه بود که هیچ ارتباطی با وضعیت دوران حاضر نداشت.
این جنگ داخلی به ما ــ به من و بسیاری از هم‌نسلانم ــ این فرصت را داد تا آن زبان مسلط را نابود کنیم و راه را برای ورود چیزی به صحنه‌ی ادبیات هموار کنیم که من آن را «نوشتنِ اکنون» می‌خوانم. اما زمانی که اکنون را می‌نویسیم، این اکنون تجسم گذشته است و در آن عناصری از آینده نیز وجود دارد. نمی‌توان درباره‌ی اکنونِ جنگ داخلی نوشت، جنگی که در سال ۱۹۷۵ روی داد، و از جنگی داخلی که در قرن نوزدهم روی داد (در سال ۱۸۶۰ شروع شد) یاد نکرد. پس از آن جنگ، نطفه‌ی لبنان مدرن به دست هفت کشور اروپایی که در آن دوران بر کشور تسلط داشتند بسته شد.
متوجه شدم که نویسندگان آن دوران و نویسندگان نسل‌های بعد هرگز به این جنگ اشاره‌ای نکرده‌اند. رفتن سراغ رویدادی مانند آن جنگ با احساس شرم همراه بود.

🗨 ایلان پاپه: اصطلاح «فرقه‌گرایی» چهارچوب تقلیل‌گرایانه‌ی شرق‌شناسانه‌ای است که معمولاً برای تفسیر تاریخ و فرهنگ جهان عرب به کار می‌رود ــ به طور ویژه در خصوص لبنان، اما درباره‌ی عراق و سوریه نیز کاربرد دارد. این چهارچوب، فضای‌ سیاسی خشونت‌باری فراهم می‌آورد که در آن گروه‌های مختلف در تعارضی دائمی به جان یکدیگر می‌افتند. از ‌این چشم‌انداز تاریخی برای توضیح و تبیینِ سطحی بروز خشونت در مکان‌هایی مانند لبنان و همچنین دستاویزی برای مداخلات استعماری و امپریالیستی بهره می‌برند. آیا راه بهتری برای فهم تعلقات مذهبی و هویت‌های گروهی در نقشه‌ی انسانی چهل‌تکّه‌ی شرق وجود دارد؟

الیاس: می‌خواهم داستانی برایت تعریف کنم که بسیار پرمعنا است. پس از این که بنا بر قرارداد سایکس-پیکو و قیمومت فرانسه، که از نمونه‌های بارز استعمار بود، فرانسه بر لبنان و سوریه تسلط پیدا کرد کوشیدند تا در سوریه پنج کشور ایجاد کنند. کشوری در جبل، که اکنون به جبل الدروز معروف است، برای دروزی‌ها ایجاد کردند. در شمال کشوری برای علویان و دو کشور برای سنّیان ــ یکی در دمشق و دیگری در حلب ــ تشکیل دادند. کشور پنجم لبنان بزرگ نام داشت، هرچند بسیار کوچک بود. تنها کشوری که از آن دوران باقی ماند لبنان است زیرا در لبنان نطفه‌ی ساختار سیاسیِ مبتنی بر مذهب از قرن نوزدهم وجود داشت.

🗨 الیاس: هنگامی که درباره‌ی ملت صحبت می‌کنیم با موضوعی ساختگی سر و کار داریم. ما ملت را ابداع می‌کنیم. اما این به آن معنا نیست که، همان‌طور که گفتم، پیوندها و تعلقات مختلف وجود ندارند. همه‌جای جهان همین‌طور است اما در شرق جهان عرب این امر وضوح بیشتری دارد. هیچ‌کس صرفاً یک هویت ندارد. اگر فقط یک هویت داشته باشید یعنی فاشیست هستید! ما لایه‌های مختلف هویت داریم و این یک امتیاز است نه نقصان. وجود لایه‌های مختلف هویت به شکلی خودکار منجر به جنگ داخلی، وحشیگری و کشتار نمی‌شود. این امر تنها زمانی می‌تواند به چنین وضعیتی منجر شود که ساختاری آن را به این جهت سوق دهد. دیکتاتور سوریه کوشید تا با بسیج یک گروه علیه سایر گروه‌ها، اقلیت علیه اکثریت، بر سوریه تسلط پیدا کند. در عراق نیز با کمک حزب بعث اتفاق مشابهی روی داد، امری که منجر به بروز فاجعه‌ای در جهان عرب شد.

@NashrAasoo 💭


الیاس خوری رمان‌نویس پرآوازه‌ی لبنانی و متفکر و نویسنده‌ای بود که دغدغه‌‌ی سیاست لبنان و فلسطین را داشت. او در ۱۵ دسامبر ۲۰۲۳، در سن ۷۶ سالگی، درگذشت. ایلان پاپه دانشمند علوم سیاسیِ اسرائیلی و نویسنده، حامی برجسته‌ی آرمان فلسطین و منتقد سرسخت اسرائیل است. این متن برگرفته از گفتگویی انتشارنیافته بین ایلان پاپه و الیاس خوری است که در ۱۷ فوریه‌‌ی ۲۰۲۲ انجام گرفته است. این گفتگو در ماه آتی در کتاب فلسطین در جهانی پرلهیب منتشر خواهد شد. این کتاب شامل مجموعه‌ای از گفتگوها با اندیشمندان پیشرو درباره‌ی جنبش حمایت از فلسطینیان است.

aasoo.org/fa/articles/4975
@NashrAasoo 🔻


روابط ادبی ایران و افغانستان در قرن بیستم 🔻

✍️ دریغا که از همزبانان جداییم
از این درد نالم به فریاد استاد

دلم شاد گردد اگر همزبانی
در این گوشه سازد مرا یاد استاد

مرا دل گروگان مهر تو باشد
چه کابل چه جده چه بغداد استاد
این ابیات، گزیده‌ای است از مراوداتِ شاعرانه‌ی پردامنه‌ای که میان دو چهره‌ی ادبیِ برجسته‌ی افغانستان و ایران در قرن بیستم صورت گرفته است: خلیل‌الله خلیلی، شاعر، پژوهشگر، و دیپلمات نامدار افغانستانی، و بدیع‌الزمان فروزانفر، استاد دانشگاه تهران، که او نیز هم شعر می‌سرود و هم مسئولیت‌های سیاسیِ مهمی را بر عهده داشت. آنچه به این مبادله‌ی ادبی اهمیتی ویژه می‌بخشد، بستر تاریخی‌ای است که در آن رخ می‌دهد. خلیلی در بحبوحه‌ی برآمدن ناسیونالیسم در ایران و افغانستان، این شعر را خطاب به فروزانفر می‌سراید تا بر دوستیِ فراملی‌اش با او تأکید کند.

✍️ یکی از نشریاتی که نقشی پررنگ در تحکیم روابط ادبی ایران و افغانستان داشت «ارمغان» بود، نشریه‌ای که از سال ۱۲۹۹ توسط «انجمن ادبی ایران» منتشر می‌شد و تا انقلاب ۱۳۵۷ به کار خود ادامه داد. این انجمن که کارش را با گرد هم آوردن چهره‌های برجسته‌ای همچون محمدتقی بهار، رهی معیری، ادیب‌السلطنه (رئیس فرهنگستان زبان ایران)، عیسی صدیق (از پیشگامان آموزش نوین و وزیر آموزش)، علی‌اصغر حکمت (اولین وزیر آموزش و فرهنگ)، و غلام‌رضا رشیدیاسمی (ادب‌پژوه) آغاز کرد، در مهم‌ترین برون‌داد خود، مجله‌ی «ارمغان»، بر شعر فارسی متمرکز بود. هرچند «انجمن ادبی ایران» نماینده‌ای رسمی در افغانستان نداشت، اما «ارمغان» توجهی ویژه به تحولات ادبی و فرهنگیِ افغانستان از خود نشان می‌داد. این نشریه در صفحاتی ثابت به معرفی شاعران افغانستانی می‌پرداخت و نسخه‌های آن در کتاب‌خانه‌های افغانستان، از کابل تا هرات، توزیع می‌شد.

✍️ او در ادامه «شاهنامه» را گواهی بر این وحدت نژادی و زبانی می‌گیرد و می‌گوید جغرافیای زابلستان در حماسه‌ی فردوسی با افغانستان کنونی تطابق دارد: «هر کس به رموز تاریخ آشناست تصدیق می‌کند که زابلستان باستانی همان کابلستان کنونی است و هنوز نژاد رستمِ تاج‌بخش در این سرزمین از همان پهلوان بزرگ به یادگار هستند». در توضیح وحدت زبانی، دستجردی تأکید می‌کند که وقایع تاریخی نتوانسته است که میراث مشترک زبان فارسی را از این دو ملت سلب کند. او مردم افغانستان را به واسطه‌ی حفظ این میراث ستایش می‌کند و عقیده دارد که آنان در قرون اخیر حتی بیش از ایرانیان برای حفظ زبان و ادبیات فارسی کوشیده‌اند. نویسنده ضمن گلایه از فراموش شدن بزرگان ادب فارسی در ایران و اهانت به آنان در گذشته‌ی نزدیک، در اثبات گفته‌ی خود به نقل قولی از شاعر افغانستانی، آزاد کابلی اشاره می‌کند: «شعرای بزرگ و ادبای سترگ که امروز در ستودان ایران مرده‌اند، در معموره‌ی افغان با دیوان شعر و تمام مراتب و حیثیاتِ خویش زنده، و هم زنده‌ی ابدی خواهند بود».

@NashrAasoo 💭


آریا فانی در پژوهش اخیر خود، مطالعه در دو سوی مرز: افغانستانی‌ها، ایرانیان، و ناسیونالیسم ادبی، با مرور این پیشینه نشان می‌دهد که برآمدن دولت-ملتِ مدرن در ایران و افغانستان، هرچند از یک سو به گسست‌هایی انجامید اما همزمان فرصت‌های نوین برای ارتباط میان دو کشور فراهم کرد. او در این کتاب روند نهادینه‌شدن ادب فارسی در دو کشور را به بحث می‌گذارد، دادوستد فکری میان روشنفکران ایرانی و افغانستانی را بررسی می‌کند، به نقش انجمن‌های ادبی در پیش‌برد پروژه‌ی ناسیونالیسم می‌پردازد، و خوانشی از سفرنامه‌های متأخر میان ایرانیان و افغانستانی‌ها به دست می‌دهد.

aasoo.org/fa/books/4972
@NashrAasoo 🔻


سرزمین ناشناخته 🔻

✍️ ما نه تنها احساس می‌کنیم که کوچک و بی‌اهمیت‌ایم، بلکه احساس می‌کنیم که امنیت و ثبات نداریم. همچون مسافرانِ یک قطار شلوغِ سریع‌السیر‌ که به دنبال دستگیره‌ای می‌گردند تا محکم به آن بچسبند، ما هم به دنبال دستاویزی می‌گردیم تا احساس خوشایند اما واهیِ ثبات و تداوم بر ما مستولی شود. و گاهی، بی‌اختیار، به دامن عوام‌فریبی و پروپاگاندا چنگ می‌زنیم، صرفاً به این علت که ثبات و امنیتی ظاهری را به ما وعده می‌دهد. اما قطار شتابان به حرکت ادامه می‌دهد و سر و صدا گوش‌خراش می‌شود؛ حالا دیگر اطرافیانمان را همسفرِ خود نمی‌دانیم بلکه آنها را رقیب، عامل نفوذی و مایه‌ی خطر محسوب می‌کنیم.

✍️ اکنون بشر با بحران‌های گوناگون زیست‌محیطی، سیاسی، اجتماعی و زبان‌شناختی مواجه است. کلمات بیش از پیش مناقشه‌انگیز شده‌اند. امروز واژه‌ها را مثل سلاح به کار می‌برند، در اینترنت بر سرِ یکدیگر فریاد می‌کشند و ناسزا می‌گویند بی‌آنکه به پیامدهای زیان‌بارِ این کار اهمیت دهند. شبکه‌های اجتماعیِ مجازی چنان در تاروپود زندگیِ ما درهم‌تنیده‌‌اند که به سختی می‌توان باور کرد که پدیده‌ای نوظهورند. احتمالاً دیگر نمی‌توانیم زندگی را بدون تلفن همراه در نظر مجسّم کنیم. اما باید به یاد داشته باشیم، و به یکدیگر یادآوری کنیم، که اینترنت تنها چند دهه‌ی قبل، در دهه‌ی ۱۹۹۰، در دسترس عامه‌ی مردم قرار گرفت. کافی است که این مدت را با تاریخ طولانیِ بشر مقایسه کنیم تا قدرتِ اینترنت و آسیبی که به سلامت روانیِ ما رسانده است، و همچنین تهدید فزاینده‌ی آینده‌ی دموکراسی‌ها توسط آن را بهتر دریابیم. ادعا نمی‌کنم که شبکه‌های اجتماعی صرفاً بد یا مخرّب‌اند: شبکه‌های اجتماعی امکان اظهارنظر را برای کسانی فراهم کرده‌اند که قبلاً از این فرصت محروم بودند. شبکه‌های اجتماعی به معترضان و فعالان اجازه داده‌اند که اطلاعات را با دیگران در میان بگذارند و نظراتِ متعارف را به چالش بکشند. شبکه‌های اجتماعی گروه‌های مختلف مردم را با یکدیگر مرتبط کرده‌اند. اما سرعتِ تغییر در فناوری‌های دیجیتال بسیار بیشتر از سرعت فرایندهای ادراکیِ ما، و بسیار بسیار بیشتر از سرعت نظام‌های حقوقی، فرهنگی و سیاسیِ ما است. در نتیجه، شکاف فزاینده‌ای میان ما و تغییرات فناوری پدید آمده است.

✍️ هویت نه همچون چیزی مُفرد یا ایستا بلکه همچون چیزی سیّال‌تر، همچون نوعی احساس تعلق خاطر چندگانه ــ یا مثل دایره‌های متحدالمرکز درون یک درخت. من می‌توانم به یک محل یا میراث اجدادی‌ام یا حتی به قومیت یا ملیتِ خاصی دلبستگیِ عمیقی داشته باشم، اما در عین حال از این واقعیت آگاه باشم که عضوی از نوع بشر و شهروند عالَمِ انسانی هستم. من می‌توانم هم‌زمان اهل «اینجا» و آنجا و همه‌جا باشم. هر کسی می‌تواند لایه‌های متعددی از هویت داشته باشد. عوام‌فریبانِ پوپولیست می‌خواهند همه‌چیز را به دوقطبیِ «ما» و «آنها» تقسیم کنند ــ اما دقیقاً به همین علت باید در عصر اضطرابِ وجودی از تنوع و کثرت‌گرایی دفاع کرد. به این ترتیب، به ‌تدریج می‌توان دید که ما در سرزمینِ ناشناخته‌ی اطرافمان ــ دنیای هولناکِ آکنده از بی‌ثباتی‌های جدید و تهدیدهای نامعلوم ــ تنها نیستیم. همین احساس تنها نبودن سبب می‌شود که محیط صمیمانه‌تر به نظر برسد: ما در این مسیر با یکدیگر همسفریم، و برای بقای خود باید انسانیتِ یکدیگر را به رسمیت بشناسیم.

@NashrAasoo 💭


«شبکه‌های گسترده‌ای که درخت‌ها را با یکدیگر مرتبط می‌سازد به ما یادآوری می‌کند که همگی به‌هم‌پیوسته‌ایم. زندگی‌ها و داستان‌هایمان، غم‌ها و شادی‌هایمان به‌هم‌پیوسته‌اند. بی‌اعتنایی صرفاً بحران را وخیم‌تر خواهد کرد. به محض اینکه به اتفاقاتِ اینجا، آنجا یا هر جای دیگری بی‌تفاوت شویم، بی‌حسی و کرختی حاکم خواهد شد.»

aasoo.org/fa/articles/4951
@NashrAasoo 🔻


خشونت خانگی؛ چرا دولت‌های مسلمان کاری نمی‌کنند؟🔻

🔸 دولت‌ مسئولیت حفظ امنیت و سلامت شهروندان را بر عهده دارد، پس موظف است از انواع خشونت جلوگیری کند. اما خودداری از تلقی خشونت خانگی به‌عنوان خشونت (چون در حوزه‌ی خصوصی رخ می‌دهد)، بهانه‌ای به دولت‌ها می‌دهد که از انجام این مسئولیت شانه خالی کنند، و برای مرتکبین نیز مصونیت به‌همراه می‌آورد. از آنجا که برخی از ساختارهای اجتماعی و قانونی (به‌خصوص در کشورهای مسلمان) قدرت مرد بر زن را هنجاری تلقی می‌کند و تنبیه زنان را برای حفظ نظم در خانواده و جامعه لازم می‌دانند، گام ضروری علیه خشونت خانگی، برابر‌دانستن حقوق زنان و مردان است.

🔸 در حال حاضر حقوق زنان به اصلی‌ترین نگرانی کشورهای مسلمان در زمینه‌ی آنچه امپریالیسم فرهنگی می‌خوانندتبدیل شده است. وقتی حقوق زنان به‌عنوان جزئی از روند هجوم فرهنگی از «جایی دیگر» مطرح شود، درنتیجه آسیب‌هایی را که زنان متحمل می‌شوند به‌عنوان جنبه‌ای از آن فرهنگ خاص توجیه و حتی از آن دفاع و تجلیل می‌کند. در همه‌ی کشورها مسئولیت حفظ حقوق افراد در نهایت بر عهده‌ی دولت است که باید مجری قانون باشد. درنتیجه، مبارزه بر سر احقاق حقوق زنان از بسیاری جهات مناقشه بر سر صلاحیت و اقتدار قانونی برای رسیدگی به حقوقی مشخص است؛ خواه معیارهای حقوق بین‌المللی برای هدایت سیاست‌های دولت غالب باشد، خواه سایر قواعد حقوقی (قانونی، مذهبی، عرفی). پس یکی از روش‌های کاربست رویکرد تطبیقی در مواجهه با خشونت خانگی در جوامع مسلمان، برجسته‌کردن تفاوت‌ها و اختلافات در رابطه بین دین و دولت است. 

🔸 مسئله خشونت خانگی در همه‌ی جوامع یکسان نیست، اما در نهایت، دولت مسئول محدودسازی و مجازات خشونت است، از جمله خشونتی که در خانواده رخ می دهد. بنابراین اگر دولت در انجام این مسئولیت به هر شکلی کوتاهی کند باعث تقویت روابط خانوادگی مردسالارانه و ایجاد شرایطِ مصونیت از مجازات خشونت خانگی می‌شود. این به نوبه‌ی خود می‌تواند به این گمان دامن بزند که ارتقاء حقوق زنان، نهاد خانواده و به تبع آن نظم اجتماعی را تخریب و تهدید می‌کند. تلقی حقوق زنان به‌عنوان تهدید‌کننده‌ی نظم اجتماعی، مسلماً منحصر به جوامع مسلمان نیست؛ اما در جوامع مسلمان، چنین برداشت‌هایی را می‌توان از تفاسیر مسلط شریعت به دست آورد. در نتیجه، مشروعیت‌بخشیدن به این تفاسیر و ترویج آنها به اولویت اسلام‌گرایان محافظه‌کار تبدیل شده است. به این ترتیب حجار به دنبال توضیح و نشان‌دادن اهمیت نقش دولت‌ها در مبارزات بر سر مذهب و حقوق زنان است. اگرچه شریعت در جوامع اسلامی به روش‌های مختلف اجرا، تفسیر و استفاده می‌شود، اما در بسیاری از زمینه‌ها توجیهی قوی برای دولت‌ها درجهت انکار یا محدود‌کردن حقوق زنان فراهم می‌کند. تا جایی که این امر زنان را در برابر خشونت خانگی و خانوادگی آسیب‌پذیر می‌کند. آسیب‌پذیری زنان، نشان‌دهنده‌ی ناکامی دولت‌ها در اقدام مسئولانه برای ارائه‌ی حقوق و حمایت‌هایی است که زنان به‌عنوان انسان و شهروند باید از آنها برخوردار باشند.

🔸 این مقاله یکی از سلسله ‌مقالاتِ پرونده‌ی «زنان و تغییر قانون» است که پیش‌تر در وبسایت دانشکده منتشر شده است.


@NashrAasoo 💭

8k 0 82 62 47

«اگر زن متأهلی در کشوری مسلمان در معرض خشونت خانگی قرار بگیرد و بخواهد از همسرش شکایت کند یا از او طلاق بگیرد، با دردسرهای زیادی مواجه می‌شود. حکومت‌ها در این کشورها هنوز خشونت خانگی را «جرم‌انگاری» نکرده‌اند و زنان در مواجهه با خشونت از حمایت قانونی برخوردار نیستند. از طرف دیگر، احکامِ شریعت هم بسیاری از حقوق زنان را به رسمیت نمی‌شناسد و اطاعت از مردان را وظیفه‌ی زنان قلمداد می‌کند.
اما برای جلوگیری از «خشونت خانگی»، که متداول‌ترین آسیبی است که زنان در همه‌ی کشورهای جهان با آن مواجهند، چه می‌توان کرد؟»

aasoo.org/fa/articles/4762
@NashrAasoo 🔻

140.9k 1 327 77 38

«دیشب چه خوابی دیدی پاراجانف؟»🔻

✍ فراز فشارکی:«۱۲ سال پیش که شروع به ضبط گفت‌وگوهای اسکایپی با پدر و مادرم کردم، اصلاً فکر نمی‌کردم که قرار است بر اساس آن فیلمی بسازم. اگر به این فکر می‌کردم، هیچ‌وقت این گفت‌وگوها را ضبط نمی‌کردم. آن‌ها را فقط به این دلیل ضبط کردم که به نظرم داشت اتفاق مهمی رخ می‌داد ــ اتفاقی که به علت مهاجرت در زندگیِ بسیاری از ما رخ داده است … اگر نویسنده بودم آن لحظات را می‌نوشتم اما حتی فرصتِ نوشتن هم نداشتم. این بود که برای ثبت کردن گفت‌وگوها باید کار دیگری می‌کردم. تنها چیزی که به ذهنم رسید این بود که نرم‌افزاری را دانلود کنم تا همه‌ی صحبت‌ها به طور خودکار ضبط شود. از جایی به بعد یادمان رفت که چنین نرم‌افزاری هست و دارد ما را نگاه می‌کند. بیشتر هدفم این بود که این لحظات را برای خودم در جایی نگه دارم. شاید چون در گفت‌وگوهای اسکایپی اتفاقات خیلی نابی می‌افتاد. شاید دلم می‌خواست که آن‌ها را ثبت کنم و یک روز به بعضی از آن لحظات برگردم و آن‌ها را در فیلم‌های داستانی بازآفرینی کنم. بعدها وقتی دوباره آن گفت‌وگوها را دیدم با خودم گفتم چرا آن‌ها را بازآفرینی کنم؟ چرا وقتی خودشان هستند کپی‌شان کنم؟»

✍ «چیزی که از تماشای آن ۸۰ ساعت گفت‌وگو و تدوین آن فیلم اولیه فهمیدم این است که چقدر ایدئولوژیِ مردسالار روی من تأثیر گذاشته است. من در مقایسه با پدر و مادرم به نسل جوان‌تری تعلق دارم و خود را پیشرو می‌دانم. اما وقتی خودم را از بیرون، یعنی از فاصله‌، دیدم تازه فهمیدم که همان سم ترسناک مردسالارانه‌ی خیلی قوی در من هم اثر کرده است. مثلاً همین که می‌خواستم پدرم را به قهرمان فیلم تبدیل کنم؛ همین که همیشه پدرم محور داستانی بود که از خانواده‌ام تعریف می‌کردم و مادرم در روایت‌ها غایب بود. حالا بگذریم از جزئیاتِ مسموم روابط روزانه‌ام که چقدر تحت تأثیر آن کلیشه‌ها بوده بی‌آنکه خودم بدانم. این فقط یک مثال است. البته نمی‌دانم که آیا چیزی عوض شده یا نه ولی حداقل چشمم به روی بعضی چیزها باز شده است.»

✍ «تدوین فیلم ۵ سال طول کشید. نمی‌دانم که چند نسخه و به قول تو چند فیلم داشتم. بر اساس اینکه حال و روزم چه ‌جوری است، بر اساس حال و هوای سیاسی، و بر اساس ارتباطم با پدر و مادرم فیلم عوض می‌شد … اتفاق عجیبی که داشت رخ می‌داد این بود که مثل نوعی خدا پشت میز تدوین می‌نشستم و می‌توانستم آن ارتباط را به هر شکلی که می‌خواهم دستکاری کنم. یک روز می‌توانستم تصویری از خودم بسازم که آرمانی‌ترین تصویر از پسر مهربان و طناز یک خانواده باشد. و روز بعد می‌توانستم تصویر نفرت‌انگیزی از خودم ارائه کنم که تماشایش سخت باشد. نوعی تدوین می‌توانست پدرم را به بی‌نظیرترین پدر دنیا تبدیل کند و هفته‌ی بعد با تدوینی دیگر می‌توانستم از او تصویری بسازم که آدم‌ها بگویند چطور شما در یک خانه با هم زندگی می‌کردید؟ و این خیلی ترسناک بود چون قبلاً فکر می‌کردم که ماده‌ی خامی دارم که هیچ دستی در آن برده نشده و واقعی‌تر از آن ممکن نیست ولی حالا می‌دیدم که پشت میز تدوین می‌توانم هزاران دروغ از این ماده‌ی خام در بیاورم. یاد حرف کیارستمی افتادم که همیشه در کارگاهش می‌گفت «دوربین دروغ نمی‌گوید». حرف جالبی است اما نمی‌فهمم که چطور می‌شود در تدوین از دوربینِ راستگو چنان دروغ‌هایی سرِ هم کرد و به مخاطب تحویل داد. اصلاً دروغ و راست یعنی چه؟ بسیاری از صحنه‌هایی که در این فیلم می‌بینیم اتفاق نیفتاده است. این‌ها را من طوری تدوین کرده‌ام که انگار اتفاق افتاده است. ولی آیا این‌ها کمتر از صحنه‌هایی که واقعاً اتفاق افتاده واقعی است؟ به نظرم نه! یعنی دقیقاً صحنه‌ای که به این صورت تدوین کرده‌ام می‌توانست به این صورت اتفاق بیفتد ولی نیفتاده است. حتی پدر و مادرم هم نمی‌توانند بگویند کدام یک از صحنه‌های فیلم یک به یک اتفاق افتاده و کدام از طریق تدوین ساخته شده است. می‌دانی منظورم چیست؟ من تمام مدت با این مسئله درگیر بودم که واقعی چیست و غیرواقعی چیست. من نمی‌دانم که واقعیتِ خانواده‌ی ما چیست اما چیزی که دارم تدوین می‌کنم می‌توانست نوعی واقعیتِ خانواده‌ی ما باشد.»

@NashrAasoo 💭


«دیشب چه خوابی دیدی پاراجانف؟» حاصل سال‌ها گفت‌وگوی اینترنتیِ فراز فشارکی، فیلم‌ساز ساکن برلین، با خانواده‌اش در ایران است. گفت‌وگوها از اولین روزهایی که او در سال ۲۰۱۲ برای تحصیل در مدرسه‌ی فیلم و تلویزیون برلین وارد آلمان شد، آغاز می‌شود و تا ۱۰ سال بعد ادامه می‌یابد.

aasoo.org/fa/articles/4964
@NashrAasoo 🔻

20 last posts shown.