اکسل رز عاشق دختری بود که با ایزی قرار میذاشت، رابطهی دختر و ایزی تموم میشه و اکسل میره تا بهش ابراز علاقه کنه اما دختر که میدونست رابطش با اکسل خوب پیش نمیره جواب رد میده؛ اکسل هم دلشکسته جلوی دختر گریه میکنه و دختر هم دستش رو میذاره روی شونههای اکسل و بهش میگه گریه نکن! همین کلمه توی ذهن اکسل میمونه و برمیگرده پیش گروه با ایزی و بقیهی گروه توی پنج دقیقه این آهنگ رو میسازن! اکسل میگه که دم اتاق ایزی میره و به پنجرهی اتاقش سنگ پرت میکنه ازونجایی که کلا اکسل زیاد دعوا میکرده ایزی نگران میاد دم پنجره، ولی اکسل بهش میگه که من لیریکس غمگینی توی ذهنمه ایزی هم میگه من هم ریتم غمگینی دارم و همینجوری میشه که این آهنگ رو میسازن.
@napoleone