▫️ ریکاردو، ارزش و زمان کار
▫️ حقانیت تاریخی و کاستیهای شیوهی پژوهش او
🔹نظریههای ارزش اضافی ـ جلد دوم🔹
25 سپتامبر 2024
نوشتهی: کارل مارکس
ترجمهی: کمال خسروی
📝
توضیح مترجم: از ترجمهی کتاب نخست «نظریههایی پیرامون ارزش اضافی» پیشاپیش بخشهایی در «نقد» انتشار یافت. با آغاز ترجمهی کتاب دوم، از این پس و در جریان پیشرفت کار، بهطور پراکنده و گاهبهگاه، دستچینی از برخی فصلها یا بندهای کتاب که جذابیت و اهمیت استدلالهای نظری آنها بهویژه چشمگیر است، در «نقد» منتشر خواهد شد. نمونهی نخست بحثی پیرامون «پیششرطهای خطای رُدبرتوس در نظریهی رانت» بود. متن فوق، نمونهی دوم است.🔸 ریکاردو برای تعیین ارزش نسبیِ (یا ارزش قابل مبادلهی) کالا از «کمیت کار» عزیمت میکند. (ما در پایان میتوانیم به بررسی معنای متفاوتی که ریکاردو مقولهی ارزش را بهکار میبرد، بپردازیم. نقد بیلی ‹به ریکاردو› و همهنگام
کاستی دیدگاه ریکاردو بر همین معنا متکی است.) سرشت این «کار»، دقیقتر پژوهیده نمیشود. اگر دو کالا همارز باشند ــ یا در تناسب معینی همارز باشند، یا بهعبارت دیگر، بسته به
کمیت «کار»ی که در آنها گنجیده است،
مقادیر نابرابری باشند ــ با اینحال همچنین روشن است که آنها مادام که ارزشهای مبادلهایاند، بهلحاظ
جوهر همساناند. جوهر آنها، کار است. از همینرو آنها «ارزش»اند. مقادیر آنها، بسته به اینکه دربردارندهی ‹سهم› بیشتری از این جوهر باشند، متفاوت است. اینک،
ریکاردو پیکرهی این کار ــ ‹همانا› تعّین ویژهی کار، بهمثابهی کار آفرینندهی ارزش مبادلهای، یا کارِ بازنمایانندهی خود در ارزشهای مبادلهای ــ و
سرشت این کار را
نمیپژوهد. بنابراین او عطف و پیوستگی
این کار را به
پول، یا این نکته را که این کار باید در
پول تبلور یابد، نمیفهمد. از همینرو او به هیچروی پیوند بین تعّین ارزش مبادلهای کالا بهمیانجی زمان کار، و ضرورت پیشرویِ کالاها بهسوی شکلیابیِ پول را درک نمیکند. نظریهی غلطِ پول او، از همینروست. مسئلهی او پیشاپیش و از همان آغاز، فقط
مقدار ارزش است. بهعبارتی مسئلهاش ‹فقط› نسبت مقادیر ارزش کالاها به یکدیگر است، همانند رابطهی کمیتهایی از کار که برای تولید آنها ضروری است. نقطهی عزیمت ریکاردو این است. او آ. اسمیت را مؤکداً نقطهی عزیمت خود مینامد.
🔸 اینک، روش ریکاردو عزیمت از تعریف مقدار ارزش کالا بهمیانجی زمان کار، و پس از آن،
پژوهش پیرامون این امر
است که آیا بقیهی روابط اقتصادی و مقولهها با این تعریفِ ارزش
متناقضاند یا نه، یا در چه دامنه یا مقیاسی آنرا دگرگون میسازند. میتوان در نخستین نگاه، هم حقانیت تاریخی این شیوهی رویکرد و ضرورت علمیاش را در تاریخ اقتصاد و هم همهنگام، نارسایی علمیاش را دید، نارساییای که خود را نه فقط در شیوهی بازنمایی (بهلحاظ صوری)، مینمایاند، بلکه به نتایجی ناراست و کژراهکننده راه میبرد، زیرا از روی حلقههای واسطِ میانی میپَرَد و در صدد است بهشیوهای
بیواسطه همنهشتیِ مقولههای اقتصادی را با یکدیگر اثبات کند...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید: https://wp.me/p9vUft-4ja#کارل_مارکس #کمال_خسروی
#نظریههای_ارزش_اضافی
#ریکاردو #شکلهای_ارزش
👇🏽
🖋
@naghd_com