سلام خانم عراقی عزیز خیلی دلم گرفته خواهش میکنم کمکم کنید یه راه جلوی پام بذارید .من خانمی ۳۰ ساله هستم و یه فرزند پسر ۱۴ ساله دارم .خانم عراقی مشکل من اینه که مادری دارم که بین دخترا و پسرش فرق میذاره از اول عاشق داداشم بود. وضع مالی پدرم خیلی خوبه.گفتن این حرفا درست نیست ولی بخداقسم وقتی من و خواهرم ازدواج میکردیم پدرمادرم به ما جهیزیه خوبی ندادن میگفتن داماد که فامیل نمیشه یعنی از اول مارو جلوی خودمون بی ارزش جلوه دادن .وقتی برادرم ازدواج کرد بهترین عروسی توی گرونترین تالار بهترین لوازم یخچال دوقلو یعنی هرچیزی که شما فکربکنید ۸ سال پیش بهش داد یک واحد خونه ۱۳۰ متری بهش کادو داد والانم که پدرم بازنشست شده توی مغازه املاک پدرم کار میکنه امامن و خواهرم با بدبختی زندگی ساختیم و حالا که تقریبا مشکلاتمونتموم شده ،الان مادرم داره همه رو بهم میزنه .یعنی خانم عراقی بخدا قسم زن داداشم با مادرم میشینن پشت من و خواهرم بد میگن ومادرم تایید میکنه بخدا قسم زن داداشم من رو جلوی جمع ضایع میکنه ازبس پدرمادرم حمایتش کردن خودشو گم کرده و خیلی وقتا اصلا یهو به قول خودش به شوخی فحشا و تیکه هایی میندازه که بخدا خجالت میکشم بگم و اون لحظه مادرم فقط میخنده ومن نمیتونم اون لحظه هیچ جوابی بدم یعنی بخدا قسم اینقدرساده ام اصلا هیچی به ذهنم نمیرسه اون لحظه .ولی خواهرم چون جوابشو میده الان با خواهرم قهره و جلوی خودم ومادرم از خواهرم بدمیگه ومن اینو به خواهرم نگفتم چون میدونم خواهرم مثل من نیست و قیامت به پا میکنه .چندبار با مادرم حرف زدم که چرا بهس تذکر نمیدی ولی مادرم میگه اشکال نداره اون نادونه تو کش نده .آخه چرا اون راحت زندگی کنه ومن هربار خودخوری کنم بخدا قسم هربار میام خونه مادرم اعصابم خورد میشه چون زنداداشم طبقه بالا میشه و من هربار میرم اونجا .ایشون هم اونجا هستن به قران هیچ وقت کمتر از گل نگفتیم و به قول خودش منو بیشتر از آبجیم دوست داره .ولی منم الان احساس میکنم باید موقعشه مثل خواهرم رفتار کنم .راستش برادرم خیلی خوبه ولی متاسفانه خانمش از لحاظ فرهنگی در سطح خیلی پایینی هست .ومن تا الان بخاطر برادرم نخواستم اقدامی کنم تامبادا برادرم فکر کنه من دارم خواهر شوهر بازی درمیارم و میخوام اختلاف بندازم .خواهش میکنم یه راهی بگین من چیکار کنم .چون به مادرم گفتم دیگه خونت نمیام .