سلام دانشجوی ترم ۳ زبان انگلیسی ام دانشگاه دولتی پدرم اعتیاد داشته و تازه ترک کرده شغلش گچکاریه و شغل سختیه به خصوص تو سرما و باید دائم دنبال کار باشه من یه خواهر کوچک تر دارم که هزینه مدرسش بالاست و افسردگی هم داره.هزینه زندگی هم بالاست حالا من عذاب وجدان دارم چون میتونستم برم سر کار به جای دانشگاه و ساعت دانشگاه هم جوریه که نمیشه کنارش کار کرد و هیچ مهارتی ندارم که کنارش کار کنم حتی زبانم هم متوسطه اونقدر خوب نیست که شاگرد بگیرم
یه مدت هم دارو میخوردم و الان ولش کردم
افسردگیمو میتونم کنترل کنم ولی اضطرابمو نه داره رو بدنم تاثیر میذاره و حتی درسمو خم نمیتونم بخونم به نظرتون از دانشگاه انصراف بدم یا مرخصی بگیرم کار کنم یه مدت؟چون جو خونه خیلی سمیه به خوابگاه پناه بردم ولی اونجا هم استرس مامان بابام و فقر دیوونم میکنه رشتمو هم با این که آینده نداره دوست داشتم خیلی دوست داشتم با خیال راحت درس بخونم
یه مورد هم هر از گاهی برای ازدواج پیدا میشه خیلی تحت فشار قرار میگیرم توسط خانواده ولی من واقعا نمیخوام ازدواج کنم ..نمیخوام به خاطر پول ازدواج کنم
در ضمن پدرم هروئن میکشیده چند ماه و خطر برگشتنش زیاده و اینم داره روانیم میکنه
به خاطر شرایط مالی و خانوادگیمون با هیچ کس صمیمی نمیشم و از برقراری رابطه و آشنایی با پسرا دوری می کنم
چیکار کنم؟😭 به خاطر استرس زیاد مشکلات روده پیدا کردم و نمیتونم تو جمع هم زیاد باشم
حس گناه و عذاب و وجدان داره میکشتم کاش یه راهی رو بروم قرار میگرفت
به خاطر استرس و مشکلات روانیم کارایی می کنم که بعدش خیلی پشیمون میشم
واینم بگم یه مدت از داییام پول قرض گرفتیم که خیلی خجالت می کشم باباتش
کاش حداقل میتونستم بایه تراپیست جلسات درمانیمو شروع کنم ولی حتی اینم پول میخواد
تجاربتان را در مورد این سوال با ما در میان بگذارید@pesaram_ali