کانال محمد امین مروتی


Channel's geo and language: Iran, Persian
Category: not specified


Similar channels

Channel's geo and language
Iran, Persian
Category
not specified
Statistics
Posts filter


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
یک آهنگ زیرخاکی و خاطره انگیز از زنده یاد « عباس منتجم شیرازی » تقدیم نگاه زیباتون 😂😇🥰

نام آهنگ : گودی گودیا (مرغ پاکوتاه)
خواننده : عباس منتجم شیرازی
شعر و آهنگ : عباس منتجم


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
تصنیف مرغ سحر
به نوای آذربایجان
با صدای سحرانگیز #عالیم_قاسیم_اُف

#موسیقی
#مرغ_سحر
#آذربایجان
#عالیم_قاسیمف
#نوای جان


@navayjan


با تو می گویم:

ما در عمل خدا را انکار کردیم اما با نام خدا. الحاد ما مضاعف بود. (محمدجواد غلامرضا کاشی)


گفتار دینی


رویکرد حافظ به گناه و حکمت آن

محمدامین مروتی


بسامد می و معشوق زمینی در شعر حافظ چندان است که غیرقابل انکار است:
من نه آن رندم که ترک شاهد و ساغر کنم
محتسب داند که من این کارها کمتر کنم
اما این گرایش حافظ، فلسفه و حکمتی دارد که بی ذکر آن، سخن ناتمام می ماند.

سرّ تمایل حافظ به عشق و می زمینی، نخست به روزگاری برمی گردد که حافظ در آن می زید. روزگاری که به سر حد اشباعِ دروغ و ریا و تزویر رسیده است، اما در مورد گناهان کوچکتر و شخصی و کم ضررتر، نهایت سخت گیری را می کرده اند:
مِی خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب
چون نیک بنگری همه تزویر می‌کنند

در چنین روزگاری، حافظ به عنوان نمایندۀ روح متعادل ایرانی، گناهان را به بزرگ و کوچک تقسیم می کند. گناه بزرگ و ام الفساد و مادر سایر گناهان، از نظر او دروغ و ریا است نه می و معشوق. خداوند گناهان کوچک را می آمرزد و گناهان بزرگ را نه:
لطف خدا بیشتر از جرم ماست
نکتۀ سربسته چه دانی؟ خموش
اما ریا را نمی بخشد:
گر چه بر واعظ شهر این سخن آسان نشود
تا ریا ورزد و سالوس، مسلمان نشود

در حالی که اهل تزویر، گناهان دینی را بر می کشند و گناهان اخلاقی را فرو می نهند و این رویکرد، وارونه کردن دین محمد هم هست.
شخصی از پیامبر اکرم(ص) پرسید: ایشرب المومن(آیا امکان دارد مومن شرب خمر نماید)؟ پیامبر فرمود :آری سائل مجدداً سوال کرد: ایسرق المومن( آیا امکان دارد مومن سرقت کند)؟ پیامبر فرمود:آری. نامبرده پرسید: ایزنی المومن(آیا ممکن است که مومن زنا کند؟ پیامبر می فرماید:آری ،در پایان می پرسد: یا رسول الله ایکذب المومن (آیا امکان دارد مومن دروغ هم بگوید)؟ پیامبر می فرماید: هرگز! چون دروغ با ایمان به خدا که تصدیق وحدانیت اوست قابل جمع نیست. (ابن عربی/ فتوحات مکیه/ السفر الخامس/ص 404)

از طرف دیگر ،گناه جزئی از ذات بشر و بخشی از فلسفه خلقت و کمال او است. فرشته است که نمی تواند گناه کند. فلسفه خلقت بشر به گناه کردن متکی است. در حدیث صحیح آمده است که اگر گناه نمی کردید، خداوند مردمی دیگر می آفرید تا گناه کنند و بیامرزدشان:
لولا أنكم تذنبون لخلق الله خلقًا يذنبون، فيستغفرون، فيغفر لهم (رواه مسلم)
سهو و خطای بنده گرش هست اعتبار
معنی عفو و رحمت پروردگار چیست؟

البته این احتمال هم هست که حافظ در عمل نه شراب می نوشیده و نه در پی معشوق بازی بوده باشد و فقط می خواسته ساز مخالف بزند ولی احتمال قوی تر این است که می هم می خورده و حتی برای آن فلسفه و منطق خود را داشته است.

14 دی 1403




با تو می گویم:

هر وقت تصاویر تبلیغ شده از رهبران یک حکومت در اماکن عمومی بزرگتر از اندازه تمبر پستی شود، خطر دیکتاتوری حتمی است. (ولادیمیر ناباکوف)


گفتار ادبی


"رند" حافظ کیست؟

محمدامین مروتی


رندان اشخاصی بوده اند که مبادی آداب نبوده اند و تابع هیچ مکتب و مذهب معینی نبوده اند و در عین حال بدنامان و اوباش و به قول امروزی ها لمپن های جامعه بوده اند.
حافظ این صفت مبادی آداب نبودن شان را می پسندد و برمی کشد. پیش از او خیام رند را به عنوان کسی که در هیچ مکتبی نمی گنجد تعریف کرده بود:
رندی دیدم نشسته بر خنگ زمین
نه کفر و نه اسلام و نه دنیا و نه دین
نه حق نه حقیقت نه شریعت نه یقین
اندر دو جهان کرا بود زهره این

حافظ از همین تعریف خیام استفاده می کند و رندی را که به آداب و رسوم اهمیت نمی دهد و خارق عادات و عبادت و آداب است به عنوان انسان ایدئال خود برمی گزیند. این رند به همان روشی عمل می کند که حافظ دوست دارد: "خلاف آمد عادت" و خلاف جریان آب شنا کردن. زیرا جریان و گفتمان غالب، به تزویر و ریا آلوده شده است:
در خلاف آمد عادت بطلب کام، که من،
کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم
انسانی که ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است و جنگ هفتاد و دو ملت را عذر می نهد:
جنگِ هفتاد و دو ملّت همه را عُذر بِنِه
چون ندیدند حقیقت رَهِ افسانه زدند
و:
قومی متفکرند اندر ره دین
قومی به گمان فتاده در راه یقین
می‌ترسم از آن که بانگ آید روزی
کای بی‌خبران راه نه آنست و نه این

کاری که خیام و حافظ با رند می کنند همان کاری است که بعضی از صوفیان با ابلیس می کنند و او را به عنوان صراف و محک و سگ درگاه خداوند بر می کشند. یا همان کاری که جوانان و نسل جدید در هیئت هیپی گری با ارزش های نسل های پیشین می کردند.

27 دی 1403


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
زیبایی هفته: بچه ها


فیلم هفته: راهب و تفنگ (۲۰۲۳)

محمدامین مروتی


راهب و تفنگ یک طنز سیاسی ملایم به کارگردانی پاوو چوینینگ دورجی و بازی تاندین وانگچوک، دکی لامو، پما زانگمو شرپا، است که نقدهای مثبت زیادی دریافت کرده است.

داستان در سال ۲۰۰۶ و در کشور کوچک بوتان شروع می گذرد.
پادشاه بوتان تصمیم گرفته از سلطنت کنار رود و کشور را به فرایند دموکراسی و مدرن شدن هدایت کند.
لذا انتخاباتی آزمایشی با سه گونه تفکر (آزادی خواهانه/ اقتصادی/ محافظه کارانه) برگزار می شود. اما ظاهراً مردم برای این تغییر به حد کافی آماده نیستند و به محافظه کاری و حفظ وضعیت موجود رای می دهند.
سوی دیگر ماجرا، لاما(مرشد بودایی)یی است که شاگردش را به جستجوی تفنگی می فرستد تا در مراسمی استفاده خاصی از آن بکند. برخورد این مرید با قاچاقچیان عتیقه و اسلحه نیز بر طنز و جذابیت قصه می افزاید.
در سال 2008 اولین انتخابات دموکراتیک بوتان برگزار شد.

راهب و تفنگ فیلمی جذاب و خوش ساخت است که دیدنش اکیداً توصیه می شود.


آیه هفته:آشتی
فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ: بین برادرانتان آشتی برقرار سازید. (حجرات/١٠)

کلام هفته: تلاش
آفتاب به گیاهی می‌تابد که سر از خاک بیرون آورده‌باشد. (تولستوی)

شعر هفته: عشق
سخت نازک گشت جانم از لطافت‌های عشق
دل نخواهم جان نخواهم آن من کو آن من
تا خموشم، من ز گلزار تو ریحان می برم
چون بنالم، عطر گیرد عالم از ریحان من (مولانا)

داستانک: سیاست
خلیفه را نزد هلاکو خان مغول حاضر کردند. خلیفه طبقی زر پیش خلیفه نهاد که بخور! گفت نمی‌توان خورد، گفت پس چرا نگاه داشتی و به لشکریان ندادی و از این درهای آهنین چرا پیکان نساختی و به کنار جیحون نیامدی تا من از آن نتوانستمی گذشت؟! خلیفه در جواب گفت تقدیر خدای چنین بود. پادشاه گفت آنچه بر تو خواهد رفت هم تقدیر خدا است.( تاریخ جهانگشای جوینی)

طنز هفته:
تلويزيون يه طوري ميگه زنان باحجاب در اتريش نميتونن قاضي شن، انگار تو ايران ميتونن.




با تو می گویم:

دقیقا در همانجایی که بیشترین ترس و یا درد را احساس می‌کنید بزرگترین فرصت برای رشد پنهان است. (کارل گوستاویونگ)


خودشناسی و سبک زندگی


تو همان اندیشه ای

محمدامین مروتی


مولانا می گوید:
ای برادر تو همان اندیشه‌ای
ما بقی تو استخوان و ریشه‌ای
گر گُلَست اندیشهٔ تو، گلشنی
وَر بُوَد خاری، تو هیمه ی˚ گُلخَنی
این ابیات مشهور و زیبا به ما می گوید کیفیت زندگی ما بستگی دارد به این که در طول روز ذهن من و شما به چه چیزی مشغول است.
به بدهی و طلب ها؟ به مسائل خانوادگی؟ به سیاست؟ به معامله؟ به آینده؟ به تفکر؟ به شغل و کار؟ به در آمد؟ و به دعوا و درگیری با این و آن؟ ....
مشغولیت های ذهنی ماست که کیفیت زندگی مان را تعیین می کند.
بنابراین اگر به دنبال آرامش و شادی هستیم، باید بخشی از اوقات و افکارمان را اختصاص به ادبیات و هنر و نیکوکاری و ورزش و رابطه با دوستان و شرکت در محیط های دوستانه و فرهنگی و هر آن چیزی اختصاص دهیم که ما را از روزمرّگی دور می کند. اموری که موتور ذهن را خلاص می کند.
ذهنمان را از چیزهایی پر نکنیم که باری گران و مایه نگرانی و اضطراب و دلهره گردد. مثلاً ذهنمان را بیش از نیاز به مشغول مسائلی نظیر مسائل سیاسی، مشغول نکنیم که راه حلشان به دست ما نیست.
حال خوش و حال بد به مقدار زیادی موکول به این است که فکر ما و ذکر ما به چه چیزهایی مشغول باشد. گل یا خار؟ مسئله این است.

در همین موضوع، یک رباعی معروف دیگر هم هست که هم به مولانا و هم به ابوسعید منسوب است:
تا در طلب گوهر کانی، کانی
تا در هوس لقمهٔ نانی، نانی
این نکتهٔ رمز اگر بدانی، دانی
هر چیز که در جستن آنی آنی
معنی رباعی این است که انسان عبارت از چیزی است که به سوی آن حرکت می کند. قدر و منزلت رهرو و سالک و عاشق به قدر مقصد و مقصود و معشوق اوست. آن چیزی که ذهن انسان از آن پر است، به زندگانی اش رنگ و بو می دهد.


10 بهمن 1403


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
نحوه تراش و قطع قلم استاد امیرخانی




شعر از هوشنگ ابتهاج


با تو می گویم:

حاکمان برای اداره مملکت، شوخی شوخی خیال می بافند ولی مردم جدی جدی تلف می شوند.


گفتار فلسفی


رابرت نوزیک (۱۹۳۸ - ۲۰۰۲)

محمدامین مروتی


نوزیک در سال‌های دبیرستان و دانشگاه یک سوسیالیست مشتاق و عضو گروه دانشجویان چپگرای افراطی بود. اما اشتهار این فیلسوف آمریکایی به دلیل دفاعش از لیبرالیسم و به خصوص کتابی به نام«بی دولتی، دولت، آرمان شهر»(۱۹۷۴) است که در نقد نظریه عدالت جان رالز نوشته است. او در مقابل "نظریه انصاف" رالز، "نظریه شایستگی یا استحقاق" (Entitlement Theory) را گذاشت.

نقد ابزارانگاری انسان:
عزیمت گاه هر دو فیلسوف، این اندیشه ی کانت است که انسان فی نفسه هدف است و نه وسیله. رالز هم خود را لیبرال می داند ولی به نوعی دولت رفاه برای حفظ عزت انسان باور دارد. به عکس نوزیک به دولت حداقلی معتقد است و می گوید دخالت دولت برای تامین اجتماعی، مستلزم دست کردن در جیب مردم و وضع مالیات بی اجازۀ آن هاست.
از نظر نوزیک دولت خوب، دولت شبگرد است. یعنی دولتی که نقش شبگردی و حراست از جان و مال مردم را به عهده دارد نه دولتی که در اقتصاد دخالت می کند، مالیات می گیرد و ادای رابین هود را در می آورد.

نقد نوزیک به دولت های سوسیالیستی و اقتصاد متمرکز این است که، این نوع اقتصادها حق تصمیم گیری برای دخل و تصرف در ثروت مردم را از آن ها سلب می کنند و آن ها را تبدیل به ماشین و برده می کنند که با عزت نفس بشر در تقابل است.
نوزیک "خویش مالکی" (Self-Ownership) را وجه تمایز انسان و حیوان می داند. فی‌نفسه، هدف بودن انسان به این معنی است که نمی‌توان با او به مثابه ابزار رسیدن به هدفی دیگر من جمله اهداف ایدئولوژیک رفتار کرد.
زمانی می توان به انسان به عنوان «هدفِ فی‌نفسه» نگریست که در واقع توانایی او در انتخاب عقلایی را به رسمیت شناخت. در غیر این صورت با انسان به مثابه ابزار و برده رفتار می شود.

چرا روشنفکران با سرمایه‌داری مخالفت می‌کنند؟
یکی از سوالات مهمی که نوزیک مطرح می کند این است که چرا روشنفکران با سرمایه‌داری مخالفت می‌کنند؟
پاسخ نوزیک این است که دلیل این مخالفت آن است که سرمایۀ روشنفکران، نیروی فکر و اندیشه و راهبری است و این ویژگی را وجه تمایز خود می دانند ولی در رقابت آزاد، به این ویژگی، اهمیت چندانی داده نمی شود. به همین علت جنبش های سوسیالیستی را نه طبقه کارگر،که روشنفکران طبقه متوسط هدایت و رهبری می کنند:
«جامعه سرمایه‌داری به فضایل فردی پاداش می‌دهد یا لااقل مدعی آن است که چنین می‌کند، اما همین جامعه به روشنفکری که خود را فضیلتمندترین فرد می‌داند، به تلخی بی‌اعتنایی می‌کند.»

نقد نظریه انصاف:
نوزیک کتاب «بی دولتی، دولت، آرمان شهر»را در سال ۱۹۷۴، سه سال بعد از کتاب رالز، منتشر کرد. رالز از نوعی «دولت رفاه» دفاع می کرد و از سوی دیگر نوزیک از «دولت کمینه یا حداقلی».
نوزیک می گوید دولت باید وجود داشته باشد و فقط دولت کمینه موجه است. دولتی که کارکردش، تضمین اجرای اعمال قراردادها و محافظت از افراد در برابر زور باشد. با این شرط، نوزیک فاصله اش با آنارشیسم را حفظ می کند.
نوزیک با دفاع از «کارکرد آزادانه بازار»، معتقد است وضع ندارها در چنین نظامی بدتر از نظام های دیگر نیست.
دولت های سوسیالیستی هم افراد را مجبور به انجام پروژه های شان می کنند و هم انگیزه ها و خلاقیت شان را نابود می کنند.

نوزیک با هر شکلی از مالیات ستانی اجباری نیز مخالف است و آن را ناعادلانه می داند. در نظر او «مالیات گرفتن از درآمد کار فرد، هم تراز است با واداشتن او به کار اجباری.» و این حتی نوعی دزدی است. نوزیک معتقد است که نیکوکاری نوعی تکلیف نیست، بلکه نوعی لطف و بخشش اختیاری است.
دولت حق ندارد برای اعانه به تهیدستان قانون وضع کند و از ثروتمندان مالیات اضافی بگیرد.
نوزیک می گوید اگر دولت همه اموال مردم را جمع کند و به نسبت مساوی بین شان تقسیم کند، به محضی که رویش را برگرداند، مردم به خرید و فروش و مبادله مشغول می شوند و الگوی تحمیل شده را در هم می شکنند.
از نظر نوزیک، تفاوت لیبرال با غیر لیبرال در این است که لیبرال برای سبک زندگی دیگری الگو سازی نمی کند. لیبرال از تنوع و تکثر در سبک های زندگی دفاه می کند. این بدان معنی نیست که او سبک زندگی خاصی را ترجیح نمی دهد، بلکه بدان معنی است که شیوه مورد نظر خود را به دیگری تحمیل نمی کند.

نقد و بررسی:
شاید بتوان بین عدالت و دموکراسی در نظریه های رالز و نوزیک به نوعی جمع کرد.
اولین شرط عدالت، تساوی در انتخاب حکومت است. اگر این شرط برقرار باشد؛ طرفداران نیکوکاری می توانند به طرف نوعی دولت رفاه هم متمایل شوند و در این صورت اخذ مالیات دیگر؛ نوعی اجبار نیست و مبتنی بر رشد معنوی مردم و انتخاب آزادانه ی آن هاست و هر وقت هم فکر کنند اشتباه کرده اند می توانند آن را تصحیح کنند و به طرف اقتصاد لیبرالی تغییر مسیر بدهند یا بالعکس از جهت گیری لیبرالی به سمت دولت رفاه، چرخش کنند.





20 last posts shown.