Posts filter


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
خواهی که اندر جان رسی، در دولتِ خندان رسی
می‌باش خندان همچو گل، گر لطف بینی گر جفا

« #مولانا »
@mahfelshearvaava


«غزل خندیدن»
این غزل با نگاهی فلسفی و عرفانی، خنده را به عنوان نمادی از مقاومت، شجاعت و پذیرش تقدیر الهی معرفی می‌کند.

۱. خنده در برابر خطرات: خنده در این غزل به عنوان کاری دشوار و شجاعانه توصیف می‌شود که در برابر مشکلات و خطرات زندگی نشان‌دهنده روحیه مقاومت است.

۲. خنده به عنوان نشانه زنده‌دلی: خنده مانند گل‌هایی است که در باغ زندگی شکوفا می‌شوند و نشان‌دهنده شادی و نشاط درونی است.

۳. خنده به عنوان نشانه امید: خنده حتی در شرایط سخت و دردناک، مانند جرقه‌ای از امید و زندگی است که در دل سوختگان می‌درخشد.

۴. خنده و آسیب‌پذیری: خنده می‌تواند مانند غنچه‌ای باشد که با باز شدن، آسیب‌پذیری را افزایش می‌دهد و ممکن است به زندگی آسیب برساند.

۵. خنده و سختی‌های زمانه: در برابر سختی‌های زندگی، خنده مانند کبکی است که در کوه‌ها و دره‌ها می‌خندد و نشان‌دهنده پذیرش و مقاومت است.

۶. خنده و پیروزی: خنده حتی در برابر تیغ دشمنان، نشان‌دهنده شجاعت و رضایت از تقدیر الهی است.

۷. خنده و شکرگزاری: خنده به عنوان نمادی از شکرگزاری و رضایت از زندگی توصیف می‌شود.

۸. خنده و دوگانگی: خنده می‌تواند دوگانه باشد، مانند تیری که یک سر آن غنچه و سر دیگر آن خنده است، نشان‌دهنده پیچیدگی احساسات انسانی.

۹. خنده و احترام: خنده حتی بدون دهان باز، نشان‌دهنده احترام و ادب در برابر بزرگان است.

۱۰. خنده و انصاف: خنده در برابر تشنگی و نیاز، نشان‌دهنده بی‌انصافی است، زیرا خنده باید در جای مناسب و به موقع باشد.

۱۱. خنده و عاقبت: خنده بی‌موقع می‌تواند عواقب دردناکی داشته باشد، مانند صبحی که در خون جگر غوطه‌ور می‌شود.

در کل، این غزل به زیبایی خنده را به عنوان نمادی از شجاعت، مقاومت، شکرگزاری و پذیرش تقدیر الهی توصیف می‌کند، اما هشدار می‌دهد که خنده باید در جای مناسب و به موقع باشد تا عواقب ناخوشایندی نداشته باشد.
@mahfelshearvaava


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
«غزل خندیدن😁»
کار دریاست ز هر موج خطر خندیدن😁
رو نکردن ترش از تلخ، شکر خندیدن😁

شیوه زنده دلان است درین باغ چو گل
همه شب غنچه شدن، وقت سحر خندیدن😁

می کند خرده جان سفری را باقی
بر رخ سوختگان همچو شرر خندیدن😁

بسته لب باش که چون غنچه گل می افتد
رخنه در قصر حیات تو ز هر خندیدن😁

چه کند سختی ایام به ما بی خبران؟
رخنه در قصر حیات تو ز هر خندیدن😁

چه کند سختی ایام به ما بی خبران؟
کار کبک است به هر کوه و کمر خندیدن😁

آنچنان در دهن تیغ به رغبت بروم
که فراموش کند صبح ظفر، خندیدن😁

جای خنده است که در عهد شکرخنده او
پسته در پوست کند مشق شکر خندیدن😁

زان سر تیر یکی غنچه، یکی خندان است
تا بدانی که نباشد ز دو سر خندیدن😁

از نکویان همه ختم است بر آن زهره جبین
بی دهن بر رخ ارباب نظر خندیدن😁

ای که از آب عقیق تو فلک سرسبزست
نیست انصاف بر این تشنه جگر خندیدن😁

صائب از عاقبت خنده بیندیش که صبح
غوطه در خون جگر زد ز شکر خندیدن😁

« #صائب_تبریزی »
@mahfelshearvaava


ز آن پیشتر، که چرخ گشاید کتاب صبح
برخیز و باش منتظر فتح باب صبح
تا چون نسیم خرم و مشگین نفس شوی
زنهار پای سعی مکش از جناب صبح
در بامداد دیده ی مرغی بخواب نیست
کمتر نئی ز مرغ، حذر کن ز خواب صبح
یک عمر؟ تا که شهره بروشندلی شوی
شو چون ستاره ی سحری همرکاب صبح
دردا! که نیست قافله ی عمر را درنگ
تا شد شتاب عمر یکی با شتاب صبح
هر صبح برتو می گذرد، صبح دیگر است
یکسان نبود و نیست ایاب و ذهاب صبح
در دفتر حیات بشر جز دو باب نیست
یک باب، باب شب شد و یک باب، باب صبح
چون نیست یک دقیقه ز عمر تو بی‌حساب
باشد حساب شام جدا از حساب صبح
بی روی دوست، خانه ی دل، تیره شد مرا
آنسان که تیره شد، دل شب در غیاب صبح
بسیار بی من و تو زند ماهتاب شب
بسیار بی من و تو دمد آفتاب صبح
( #صابر) بیُمن همت شب زنده دارها
دارم امید آنکه شوی کامیاب صبح
#صابر_همدانی
@mahfelshearvaava


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
تلمیح به آیه ۲۵سوره یوسف

«وَاسْتَبَقَا الْبَابَ وَقَدَّتْ قَمِيصَهُ مِنْ دُبُرٍ وَأَلْفَيَا سَيِّدَهَا لَدَى الْبَابِ ۚ قَالَتْ مَا جَزَاءُ مَنْ أَرَادَ بِأَهْلِكَ سُوءًا إِلَّا أَنْ يُسْجَنَ أَوْ عَذَابٌ أَلِيمٌ»

در حریمِ عفو لافِ بیگناهی می زنی
همچو یوسف مُستعدِ تهمتِ ناگاه باش

« #صائب_تبریزی»
بیت به دو مفهوم کلیدی اشاره دارد:

۱. عفو و بخشش:
در
موقعیتی که می‌توانی دیگران را ببخشی (حریم عفو)، ادعای بی‌گناهی نکن، بلکه با بزرگواری رفتار کن.

۲. آمادگی برای تهمت:
مانند حضرت یوسف، که بی‌گناه بود اما به ناحق متهم شد، همیشه آماده باش که در زندگی ممکن است ناگهان مورد تهمت و افترا قرار بگیری، حتی اگر بی‌گناه باشی.


صائب در این بیت به انسان توصیه می‌کند که در زندگی، همیشه آمادگی روحی برای مواجهه با ناروایی‌ها و تهمت‌ها را داشته باشد و در عین حال، فضیلت بخشش و بزرگواری را فراموش نکند. این بیت بیانگر تسلیم در برابر تقدیر و تأکید بر اخلاق والای انسانی است
@mahfelshearvaava

https://t.me/mahfelshearvaava


مستحب است انسان دست خود را پس از دادن صدقه ببوسد. امام سجاد(ع) بعد از دادن چيزي به سائل، دست مباركش را مي ‏بوييد و مي ‏گفت: «اين دست به دست الهي رسيده»؛ چون خدا فرمود: «هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ يَأْخُذُ الصَّدَقاتِ».

آيا نمى‌دانستند كه فقط خداوند توبه را از بندگانش مى‌پذيرد و صدقات را مى‌گيرد.

آنان كه اين شامه را دارند با بو كردنِ دست، نشانه دست الهي را استشمام مي كنند.

نباشد آدمی را هیچ خُلقی بهتر از احسان
که بوسد دستِ خود، هر کس که گیرد دستِ سائل را


« #صائب_تبریزی »


طاعتی بالاتر از دلجویی درویش نیست
دست خود بوسید هر کس دست سائل را گرفت

« #صائب_تبریزی »
@mahfelshearvaava


هین نوبت صبر آمد و ماه روزه
روزی دو مگو ز کاسه و از کوزه

بر خوان فلک گردد پی دریوزه
«تا پنبهٔ جان باز رهد از غوزه»

#مولانا

هین نوبت صبر آمد و ماه روزه: اکنون زمان صبر و روزه‌داری فرا رسیده است. این بیت اشاره به اهمیت صبر و خودداری در زندگی دارد.

- روزی دو مگو ز کاسه و از کوزه: از کاسه و کوزه (نمادهای مادیات و دنیا) روزی نخواه. این بیت به قناعت و عدم وابستگی به دنیا اشاره دارد.

- بر خوان فلک گردد پی دریوزه: بر سر سفره‌ی فلک (آسمان) به دنبال روزی باش. این بیت اشاره به این دارد که روزی‌دهنده‌ی واقعی خداوند است و انسان باید به او توکل کند.

- تا پنبهٔ جان باز رهد از غوزه: تا جان تو مانند پنبه‌ای از غوزه (پوسته‌ی سخت) رها شود. این بیت به آزادی روح از قید و بندهای مادی و رسیدن به آرامش و سعادت اشاره دارد.

مولانا ، انسان را به صبر، قناعت و توکل به خداوند دعوت می‌کند و او را از وابستگی به دنیا و مادیات برحذر می‌دارد
@mahfelshearvaava


مبارک باد آمد ماه روزه
رهت خوش باد ای همراه روزه

شدم بر بام تا مه را ببینم
که بودم من به جان دلخواه روزه

نظر کردم کلاه از سر بیفتاد
سرم را مست کرد آن شاه روزه

مسلمانان سرم مست است از آن روز
زهی اقبال و بخت و جاه روزه

بجز این ماه ماهی هست پنهان
نهان چون ترک در خرگاه روزه

بدان مه ره برد آن کس که آید
در این مه خوش به خرمنگاه روزه

رخ چون اطلسش گر زرد گردد
بپوشد خلعت از دیباه روزه

دعاها اندر این مه مستجاب است
فلک‌ها را بدرد آه روزه

چو یوسف ملک مصر عشق گیرد
کسی کو صبر کرد در چاه روزه

سحوری کم زن ای نطق و خمش کن
ز روزه خود شوند آگاه روزه

بیا ای شمس دین و فخر تبریز
تویی سرلشکر اسپاه روزه

« #مولانا »
@mahfelshearvaava


Forward from: محفل شعر و آوا
ماه #رمضان آمد آن بند دهان آمد
زد بر دهن بسته تا لذت لب بیند

#مولوی🌺
حلول ماه مبارک رمضان برهمگان مبارک
@mahfelshearvaava🌙
 


در کوی جهان چنگِ هوس ساز مکن
خودبینی و خودفروشی آغاز مکن

گر کامِ دلت نشد میسّر مَسْتیز
از بهرِ نیاز آمده‌ای ناز مکن

#باقی_تبریزی
@mahfelshearvaava


در ﻣﺬﻫﺐِ اﻫﻞِ درد آن ﮐﺲ ﻣَﺮد اﺳﺖ
ﮐﺰ ﺧﻠﻖ ﻣﺠﺮّد ز ﻋﻼﯾﻖ ﻓﺮد اﺳﺖ

ﺧﻮرﺷﯿﺪ که  هست عالَم آرا حقی
روﺷﻦ دل از آن اﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﮔَﺮد اﺳﺖ

#حقی_خوانساری
تذکره ریاض العارفین
@mahfelshearvaava


ای آﻣﺪه ﮔﺮﯾﺎن ﺗﻮ وُ ﺧﻨﺪان ﻫﻤﻪ ﮐﺲ
وز آمدنِ تو گشته شادان همه کس

امروز چنان بِزی که فردا چو رَوی
خندان تو  برون رَوی و گریان همه کس

#اوحدی_مراغه_ای
@mahfelshearvaava


نیست در دوستیِ خلق بجز بیمِ خطر
طفل را دامنِ مادر چو کنارِ بام است

رَه و رسمِ کرَم از دوْر برافتاده سلیم
میدهند آنچه کریمان به گدا، دشنام است

#سلیم_طهرانی
https://t.me/mahfelshearvaava

@mahfelshearvaava


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
از نادانی کَس نفِتَد در کم و کاست
داناییِ ما بلایِ جان و دلِ ماست

تا دستِ چپ و راست زِ هم دانستم
غم بر سرِ غم میرسَدَم از چپ و راست #قدسی_مشهدی
@mahfelshearvaava


هر که در عشق سر از قله بَرآرَد هنر است
همه تا دامنه ی کوه تحمل دارند ...
#فاضل_نظری


@mahfelshearvaava


من مردِ چرا هستم و تو گاوِ چراگاه
خوش باش که ما هردو به دنبالِ چراییم

پی‌گیرِ غذایی تو و درگیرِ قضا من
افسوس که ما هردو گرفتارِ غذاییم/قضاییم...

#غلامعباس_سعیدی
@mahfelshearvaava


#حضرت_محمد (ص). «من عرف نفسه، فقد عرف ربه» - هر کس خود را شناخت، خدای خود
را شناخته است
.


بشناس تو خود را و شناسایِ خدا شو
روشن شوَد ای خواجه تو را سرِّ مُعمّا

«
#نسیمی »
@mahfelshearvaava


مايه ی اصــــل و نسب در گردش دوران زر است
متصل خون میخورد تیغی که صاحب جوهر است
آهن و فولاد ازیک کوره می آیدبرون
آن یکی شمشیرگردد دیگری نعل خراست
کره ی اسب از نجابت درتعاقب میرود
کره‌ی خر از خریت پیش پیش مادر است
شاه اگر مفلس شود قدری ندارد درجهان
داخل نادان شمارندش اگر اسکندر است
کاکل از بالا بلندی رتبه ای پیدا نکرد
زلف از افتادگی همسان به مشک‌وعنبراست
««ناكسي گر از كسي بالا نشيند عيب نيست
روي دريا، خس نشيند قعر دريا گوهر است»»
دود اگر بالا نشيند كســـر شــأن شــعـله نيست
جاي چشم ابرو نگيرد گرچه او بالا تراست
سبزه پامال است در زیر درخت میوه دار
گرچه این سبز است و زیبا لیک آن شیرین تراست
شصت و شاهد هر دو دعوي بزرگي ميكنند
پس چرا انگشت كوچك لايق انگشــــتر است
شعرسازان جان فدای شعرخوانان میکنند
دختر هرکس وجیه افتاد مفت شوهر است
گر تنور زندگی شد سرد نبود چاره ای
خدمت آتش بیاید کرد تاهیزم تراست
صامتاعيب خودت راگو نه عیب دیگران
هر كه عيب خود بگويد، از همه بالا تر است
#صامت_بروجردی
قرن سیزدهم


مهر حق با مهر زر در دل نگنجد ای عزیز!
مملکت کی باشد ایمن چون دو شه در کشور است

گر شرابی بایدت غیر از می وحدت مخواه
کز شراب صورتی جان تو در بیم شر است

زشت و زیبا هرچه بینی دست رد بر وی منه
عیب صنعت هرکه گوید غیبت صنعتگر است

مردمان در کار خود مشغول و ابله عیبجوی
عیب کی بیند هرآن مردی که پاکش گوهر است

آهن و فولاد از یک کان برون آید ولی
آن یکی آیینه و آن دیگری نعل خر است

چشم عیب از مردمان بردار و عیب خود ببین
هرکه عیب خویش بیند از همه بیناتر است


«
#نسیمی » هشتم هجری
قصائد

@mahfelshearvaava


خُرد مَشمُر جُرم را کز زخمِ نیشِ پَشِگان
کارِ فیلِ کوه پیکر خاک بر سر کردن است
🦟🐘
« #صائب_تبریزی»
@mahfelshearvaava


زنده دارد مرد را آثارِ مَرد
نامِ گل باقیست چون گردد گلاب
#نظیری_نیشابوری
#صیادان_معنی
@mahfelshearvaava

20 last posts shown.