#متن
#متن_3
🦋وقتی بچه *بودیم مامانم برای ما *عروسک درست*میکرد .
وبا عروسک های زیبا بازی می کردیم
🚸لما كنا صغار أمي كانت عاملتلنا لعب صغار ( دمى /دمية ) حلوين كنا نلعب فيهن .
🗻پسران با چرخ *دوچرخه یا با تفنگ چوبی بازی میکردند .
🎆الصبيان كانوا يلعبو بدواليب البيسكلاتات او البواريد الخشبية ( الأسلحة الخشبية ) يلي كانوا يعملوها .
🎼رابطه برادر ها و خواهر ها *با یکدیگر بسیار خوب بود
🕯علاقة الإخوة مع بعض كتير كانت منيحة .
⚡️ودعوا* نمیکردیم
✨ما كنا نتخانق مع بعض .
🪐خواهر بزرکتر ما از ما* خیلی مراقبت میکرد ووقتی مامان به یک جایی می رفت* خواهرم از ما مراقبت می کرد*
🕯اختنا الكبيرة كانت تنتبه عليها كتير وازا امنا تروح(راحت) عشي مطرح عينها تضل علينا (تكون علينا)
🎆من خیلی دوست داشتم با پسرها بازی کنم*
برای همین * بزرگان به من گفتند که این کار خوب نیست .
🦋انا كنت حب إلعب مع الصبيان ولهيك لكبار كانوا ينصحوني ويقولولي انو هيدا الشي مش منيح .
🚸از بچگی خیلی بی ملاحظه وبی پروا بودم . در تابستان مامانم در را قفل می کرد تا بیرون نرویم* ، ومی گفت: کودکان باید در تابستان داخل خانه بمانند وهیچ کس جرات ترک خونه قبل از ساعت پنج بعد از ظهر را نداشت*.
ولی من از دیوار بالا میرفتم وخودم را در خیابان می انداختم.
✨بالطفولة كنت متهورة كتير بالصيف أمي تسكر الباب(تقفل الباب) وتقول: بالصيف الولاد لازم يضلو بالبيت
وما حدن كان يسترجي انو يطلع من البيت قبل الساعة خمسة بعد الضهر بس أنا كنت عربش عالحيط ولاقي حالي بالطريق 😂
🪐ویک روز پدرم به مادرم گفت : این دختر خیلی شیطان است دارد اذیتت میکند
برای این *!هر روز بعد از ظهر او را با خود * به مغازه میبرم*
💛بيوم من الأيام قال بيي لأمي إنو هالبنت عم تتحملك قلبك (تعذبك كتير/تطلعلك روحك) أنا رح صير آخدها معي عالمحل كل يوم بعد الضهر .
🤍زمانی که سنم به ۵ سال رسید مجبورم کردند که در خانه کار کنم. نمی شد فرار کنم چرا که این قانون خانه ما بود اینکه همه باید کمک کنند
🧡بس(لمن/ لما) صار عمري خمس سنين انجبرت اني اشتغل بالبيت وهيدا كان قانون البيت انو الكل لازم يساعدوا
#علي_ناصري
#سلام_مشيك_مهزيار
#لهجه_لبنانی
╲\ ╭``┓
╭``🌸`` @Libanon314 🌕💫
┗ ``╯ \╲
#متن_3
🦋وقتی بچه *بودیم مامانم برای ما *عروسک درست*میکرد .
وبا عروسک های زیبا بازی می کردیم
🚸لما كنا صغار أمي كانت عاملتلنا لعب صغار ( دمى /دمية ) حلوين كنا نلعب فيهن .
🗻پسران با چرخ *دوچرخه یا با تفنگ چوبی بازی میکردند .
🎆الصبيان كانوا يلعبو بدواليب البيسكلاتات او البواريد الخشبية ( الأسلحة الخشبية ) يلي كانوا يعملوها .
🎼رابطه برادر ها و خواهر ها *با یکدیگر بسیار خوب بود
🕯علاقة الإخوة مع بعض كتير كانت منيحة .
⚡️ودعوا* نمیکردیم
✨ما كنا نتخانق مع بعض .
🪐خواهر بزرکتر ما از ما* خیلی مراقبت میکرد ووقتی مامان به یک جایی می رفت* خواهرم از ما مراقبت می کرد*
🕯اختنا الكبيرة كانت تنتبه عليها كتير وازا امنا تروح(راحت) عشي مطرح عينها تضل علينا (تكون علينا)
🎆من خیلی دوست داشتم با پسرها بازی کنم*
برای همین * بزرگان به من گفتند که این کار خوب نیست .
🦋انا كنت حب إلعب مع الصبيان ولهيك لكبار كانوا ينصحوني ويقولولي انو هيدا الشي مش منيح .
🚸از بچگی خیلی بی ملاحظه وبی پروا بودم . در تابستان مامانم در را قفل می کرد تا بیرون نرویم* ، ومی گفت: کودکان باید در تابستان داخل خانه بمانند وهیچ کس جرات ترک خونه قبل از ساعت پنج بعد از ظهر را نداشت*.
ولی من از دیوار بالا میرفتم وخودم را در خیابان می انداختم.
✨بالطفولة كنت متهورة كتير بالصيف أمي تسكر الباب(تقفل الباب) وتقول: بالصيف الولاد لازم يضلو بالبيت
وما حدن كان يسترجي انو يطلع من البيت قبل الساعة خمسة بعد الضهر بس أنا كنت عربش عالحيط ولاقي حالي بالطريق 😂
🪐ویک روز پدرم به مادرم گفت : این دختر خیلی شیطان است دارد اذیتت میکند
برای این *!هر روز بعد از ظهر او را با خود * به مغازه میبرم*
💛بيوم من الأيام قال بيي لأمي إنو هالبنت عم تتحملك قلبك (تعذبك كتير/تطلعلك روحك) أنا رح صير آخدها معي عالمحل كل يوم بعد الضهر .
🤍زمانی که سنم به ۵ سال رسید مجبورم کردند که در خانه کار کنم. نمی شد فرار کنم چرا که این قانون خانه ما بود اینکه همه باید کمک کنند
🧡بس(لمن/ لما) صار عمري خمس سنين انجبرت اني اشتغل بالبيت وهيدا كان قانون البيت انو الكل لازم يساعدوا
#علي_ناصري
#سلام_مشيك_مهزيار
#لهجه_لبنانی
╲\ ╭``┓
╭``🌸`` @Libanon314 🌕💫
┗ ``╯ \╲