۶۴۱) برگ زدن: حقّه سوار کردن، کلک زدن، تقلب کردن، رودست زدن.
۶۴۲) برملا شدن: غنی شد، فانی شد، لو رفت.
۶۴۳) بَر و بار: میوه، محصول.
۶۴۴) بر و بالا: قد و قامت.
۶۴۵) بَر و بچّهها: رفقا، دوستان، همکاران، همکلاسیها.
۶۴۶) بِرّ و بِر: خیره زُل زدن، نگاه تیز و پرمعنی.
۶۴۷) بُرو برگرد نداشتن: درست بودن، دقیق بودن.
۶۴۸) برو برو: در اوج شهرت،ذمحبوبیت، افتخار و ثروت.
۶۴۹) برو برو داشتن: یکّه بزن بودن، صاحب نفوذ بودن.
۶۵۰) بُرو بیا:ذدنگ و فنگ،ذکیا بیا.
۶۵۱) بُرو بیا: رفت و آمد، رفت و برگشت.
۶۵۲) بَر و رودار: خوشگل، زیبا، قشنگ، تو دل برو، خوش قد و بالا.
۶۵۳) بَر و رو: سر و صورت.
۶۵۴) بُروز دادن: گفتن، بر ملا کردن، به زبان آوردن.
۶۵۵) دبرو: کاربلد، کار راهانداز، مشکلگشا، وارد.
۶۵۶) بّرهکشون: گرمی بازار، رونق کسب و کار و مشتری فراوان.
۶۵۷) بِرهنه خوشحال: بیعار و درد، بیغم، خوش به حال.
۶۵۸) برهوت: بیابان خشک، بیآب و علف و غیرقابل کشت.
۶۵۹) بُریدن: خسته شدن، از نفس بریدن.
۶۶۰) بریز تو خندق بلا: با شوخی بریز تو مشکت، زهرمار کن، کوفت کن.
📗 #فرهنگ_برو_بچه_های_ترون
🖊 #مرتضی_احمدی
@ketabdooni ✨