کلمات


Channel's geo and language: Iran, Persian
Category: Art


کارشناسِ ارشد زبان و ادبیات فارسی هستم.👩‍🏫
ادبیات درس می‌دم.
اینجا از ادبیات حرف می‌زنم.
این بار ادبیات رو با من یاد بگیر!🫀
برای اطلاع از شرایط کارگاه‌ها با ادمین در ارتباط باشید.
@Kalamaat_admin
تبلیغات داریم❣️

آیدی خودم در کانال نیست❣️

Related channels  |  Similar channels

Channel's geo and language
Iran, Persian
Category
Art
Statistics
Posts filter


بقّالی زنی را دوست می‌داشت.
با کنیزک‌ِ خاتون پیغام‌ها کرد که من چنینم و چنانم و عاشقم و می‌سوزم و آرام ندارم و بر من ستم‌ها می‌رود و دی چنین بودم و دوش بر من چنین گذشت قصّه‌های دراز فرو خواند کنیزک به خدمت خاتون آمد گفت‌: «‌بقال سلام می‌رساند و می‌گوید که بیا تا تو را چنین کنم و چنان کنم‌!» گفت «‌به این سردی‌؟» گفت‌: ‌«او دراز گفت اما مقصود این بود‌!»

فیه‌ما‌فیه؛ مولانا

@kalamat_k


تأمل کنان در خطا و صواب
به از ژاژخایانِ حاضر جواب
#گلستان_سعدی
@kalamat_k

تأمل‌ کنان: کسانی که فکر می‌کنند.
ژاژ: نام بوته‌ی گیاهی است که شتر می‌خورد و نرم نمی‌شود.
خاییدن: جوییدن
ژاژخای: کنایه است از بیهوده گویی.


فایل صوتی این دوره در اختیارتون قرار می‌گیره.
دوره آنلاین نیست و تا پایان امروز هزینه ثبت‌نام دویست‌تومانه.


📚📚نقد و بررسی آثار و اندیشه‌های ویرجینیا وولف با محوریت رمان «به‌سوی فانوس دریایی»

✍️برخی از سرفصل‌ها

🔴وولف، هنرمندی با اختلالات روانی

🔴وولف، حقوق زنان و فمینیسم

🔴طبیعت، اشیا، شگردهای داستانی و ابزارهای روایی در آثار وولف

🔴 وولف پیشگام کاربرد سیلان ذهن

🔴تاثیر جنگ‌های جهانی بر وولف

🔴دربارۀ حلقۀ بلومزبری

🔴اشراق و عرفان در آثار وولف

🔴وولف و نقاشان امپرسیونیست

🔴به همراه خوانش بخش‌هایی از کتاب «خیزاب‌ها»، «خانم دَلُوِی» و «اتاقی از آن خود»

🟣تعداد جلسات: سه جلسه (هر جلسه یک فصل از کتاب «به‌سوی فانوس دریایی»)

مدرس: مهدیه کوهی‌کار، منتقد، نویسنده، ویراستار و پژوهشگر ادبی

برای ثبت‌نام و کسب اطلاعات بیشتر به اکانت ادمین پیام بدید.
@Kalamaat_admin


حمام گرفتن

این ترکیب که بر گرته اصطلاح فرانسوی prendre un bain یا اصطلاح انگلیسی to take a bath ساخته شده است. فارسی نیست و بهتر است که از استعمال آن پرهیز شود. به جای آن می‌توان گفت: استحمام کردن، شست‌وشو کردن، به حمام رفتن و جز اینها.

غلط ننویسیم
ابوالحسن نجفی


@kalamat_k


به اینجا سر زدید؟


Forward from: پیچَکِ جان🌱
دیشب خواب دیدم صدام کردی
امروز بهم گفتن چرا دیشب یک سره توی خواب میگفتی جونم
-شادی


نوشته های یه دخترکِ عاشق❤️🦋
@jahanedel
@jahanedel
@jahanedel


چیزی بگو
حرفی بزن از فردا
اما نه آن‌قدر تلخ که دلم بلرزد
و نه آن‌چنان زیبا
که باورم نشود
چیزی‌ بگو.

معین دهاز

@kalamat_k


ریغ رحمت را سر کشیدن:

به معنی مردن و درگذشتن است با لحن مزاح و ظرافت و تمسخر و تحقیر. ظاهراً این تعبیر از «غرق رحمت شدن» و «غریق رحمت شدن» استخراج شده است و آن را «غرق‌ریغ رحمت شدن» نیز گویند.

فرهنگ لغات عامیانه
محمدعلی جمالزاده‌

@kalamat_k


حُبوبات

حُبوب جمعِ حَبّ و حبّه به معنای «دانه نباتات» است. از این رو بعضی از ادبا استعمال حُبوبات را به حکم آنکه جمعِ جمع است غلط می‌دانند و توصیه می‌کنند که به جای آن حبوب گفته شود. البته بزرگان ادب فارسی حبوب را در مقام جمع به کار برده‌اند:

«من در همه زمین پارسی‌گویان شهری نیکوتر و جامع‌تر و آبادان‌تر از اصفهان ندیدم، و گفتند اگر گندم و جو و دیگر حبوب بیست سال بنهند تباه نشود»
(سفرنامه ناصرخسرو، ۱۲۴).

اما در متون معتبر فارسی، حبوبات نیز به کار رفته است و اشکالی ندارد:
«هر طعام که خواهی ساخت و هرچه در دیگ خواهی کرد از گوشت و حُبوبات، اول به آب، نمازی کن، آن گاه در دیگ فرو کن»
(اسرارالتوحید، ۲۱۳).
(نمازی کردن به معنای «آب کشیدن، مطهّر کردن در آب» است.)

غلط ننویسیم
ابوالحسن نجفی


@kalamat_k


شب سیاه بدان زُلفَکانِ تو ماند
سپیدْ روز به پاکیّ رخانِ تو ماند

عقیق را چو بسایند نیک، سوده‌گران
که آبدار بُوَد، با لبان تو ماند

به بوستان ملوکان هزار گشتم بیش
گلِ شکفته به رُخسارکان تو ماند

دو چشم آهو و دو نرگس شکفته به‌بار
درست و راستْ بدان چشمکانِ تو ماند

کمانِ بابِلیان دیدم و طرازیْ‌تیر
که برکشیده بُوَد، به ابروان تو ماند

تو را به سرو، این بالا قیاس نتوان کرد
که سرو را قد و بالا بدان تو ماند

دقیقی
@kalamat_k


در حسرت روزی که شود وصل تو روزی
روزم همه تاریک بر امید مگر شد

روزی: بهره، رزق، قسمت


هان ای دل خاقانی، خرسند همی‌باش
بر هر چه خداوند قلم راند و قدر شد

قدر شد: مقدر شد، قسمت شد

خاقانی
@kalamat_k


تک و پو:

تکاپو، تلاش و تقلا و فعالیت. ایرج گوید: با همه جفت و جلا و تک و پو...

فرهنگ لغات عامیانه
محمدعلی جمالزاده‌
@kalamat_k


بی دفاع برابر آن که دوستش داریم می‌ایستیم در حالی كه تنها پناهگاه‌مان همان دوستت دارم است و اگر این سنگر سقوط كند.‏ آخ كه اگر این سنگر سقوط كند.

امیرحسین کامیار

@kalamat_k


صدایت رویِ بویِ بهار نارنج می‌لغزد، از جنس همان می‌شود. صدایت در بهار، بهار است، صدایت در زمستان بهار است! حرف بزن، من تا ابد به صدایت گوش می‌دهم تا نقطه‌ای شوم در خطِ کاتبی که صدایِ تو‌ را می‌نویسد...

شهریار مندنی‌پور


@kalamat_k


توماج

چرمی رنگین و خوش بو، چرم دباغی شده.
این نام در سنسکریت تومینجه tuminja ( نیرومند زاده شده، توانمند ذاتی، توانای خدادادی ) بوده است.

فرهنگ سنسکریت - انگلیسی مونیر ویلیامز چاپ 1964

#ریشه_کلمات
@kalamat_k


عددها در سانسکریت:

éka- اِکا
dva- دوا
tri- تری‌یِنی
catúr- چاتور
páñcan- پانچان
ṣáṣ- سس
saptán- سبتان
aṣṭá- اَشتا
návan- نَوَن
dáśan- دَشَن

@kalamat_k


دوستی داشتم در اصفهان
یک صبح بهاری
از شدت زیبایی‌های کاشی‌های مسجد شیخ لطف‌ا…
در کوچه‌های اصفهان گم شد…

احمدرضا احمدی

@kalamaat_k


مطمئن نیستم قادر باشم شب بتوانم از رختخواب بیرون بیایم. شاید بهتر بود یکسره می‌خوابیدم.
بطور مسلم سرما خورده‌ام و مهم‌تر اینکه تمام بدنم یخ کرده است. یک نوشیدنی داغ خواهم خورد، یک حوله‌ی گرم دور خودم خواهم پیچید، از دنیا و مافی‌ها کناره خواهم گرفت و به رویای تو فرو خواهم رفت.

فرانتس کافکا
نامه به فلیسه


@kalamat_k

20 last posts shown.