شب سیاه بدان زُلفَکانِ تو ماند
سپیدْ روز به پاکیّ رخانِ تو ماند
عقیق را چو بسایند نیک، سودهگران
که آبدار بُوَد، با لبان تو ماند
به بوستان ملوکان هزار گشتم بیش
گلِ شکفته به رُخسارکان تو ماند
دو چشم آهو و دو نرگس شکفته بهبار
درست و راستْ بدان چشمکانِ تو ماند
کمانِ بابِلیان دیدم و طرازیْتیر
که برکشیده بُوَد، به ابروان تو ماند
تو را به سرو، این بالا قیاس نتوان کرد
که سرو را قد و بالا بدان تو ماند
دقیقی@kalamat_k