ادبیات آقای حسین قدیانی!
دیروز یادداشت واحدی از حسین قدیانی که سابق بر این در روزنامه وطن امروز قلم می زد، در دو روزنامه رسالت و جوان منتشر شد. باشگاه روزنامه نگاران ایران مطابق رویهی معمول خود این اشتباه را یادآوری کرد. آقای قدیانی، در صفحه اینستاگرام ، با لحن بی ادبانهای آسمان را به ریسمان بافته که بگوید چرا چنین اشتباهی کرده است. برادرجان آدمیزاد جایز الخطا است. آخه این چه لحنی است؟ این ادبیات مایه تاسف است. با این حال برای آن که روزنامه نگاران و همکاران هم متوجه شوند، متن ایشان را کامل می آوریم:
***
دیروز، از روی یک اشتباه یا غفلت، متن مشترکی را برای ۲ روزنامه فرستادم که چون جرمم عمومی بود، همین جا عمومی از گردانندگان محترم روزنامههای #رسالت و #جوان عذر میخواهم!
قطعا عمدی در این کار نداشتم و آنقدر در این ۲۱ سال روزنامهنگاری، زحمت کشیدهام، شببیداری داشتهام و متحمل رنج و مرارت شدهام که نخواهم عمدا لطمه به نامم بزنم!
امروز صبح اما ۲ کانال از اصلاحطلبان، در پی این کشف بزرگ(!) جوری وانمود کردهاند که گویی راقم این سطور، علاوه بر غرض، مرض هم داشتهام!
شگفتا! اینان از همان جناحی هستند که باری مرتکب مصاحبهی ساختگی با رئیسجمهور مملکت نیز شدهاند! قصه برمیگردد به شبی که رئیسجمهور سابق، قرار داشت در یک مصاحبهی زندهی تلویزیونی شرکت کند اما گفتوگو لغو میشود! فردایش اما در کمال بهت، دیدیم یکی از زنجیرهایها، تیتر اول خود را به این مصاحبه(!) اختصاص داده و از زبان احمدینژاد، جواب خبرنگار را هم داده!
زنجیرهایها اما علاوه بر سوتیهای حرفهای، در محتوی نیز بسی عاری از شرف، صدق و شعورند! عمدتا مثل #محمد_قوچانی و #اکبر_منتجبی روزنامهنگاری را با فحاشی علیه مرحوم هاشمی آغاز کردند اما امروز در ارگان حزب #کارگزاران_سازندگی مشغول #تجارت با #قلم و کاغذند!
یقین دارم اگر انصار حزبالله، پول بیشتری از آدمهای رفسنجانی به این جرثومههای مطبوعات بدهد، حتما این استعداد را دارند که کرباسچی را به اللهکرم بفروشند!
آری! در یک روز به ۲ روزنامه مطلب دادن، کاری غیرحرفهای است اما در عرض ۲۰ سال، صدبار خط عوض کردن، عین بیشرفی است! که اینان حتی روزی میرزابنویس کروبی(مخالف سنتی هاشمی) هم شدند! و دگرروز وقیحانه تیتر زدند: "من هم شارلی هستم!"
طرفه حکایت اینجاست؛ سردبیر روزنامهای که منتجبی در آن مینویسد، قریب ۲۰ سال تمام، نظام را متهم به سانسور کرد لیکن الساعه کرارا کامنتهای پیج خود را میبندد! و سوتی بزرگتر این است! اینکه تو #جمهوری_اسلامی را متهم به سانسوری کنی که شغل غیرشریف خودت است!
حقیر آنقدر شهامت دارم که بابت خطایی سهوی، عذرخواهی علنی کنم اما جماعت، به یک انتخابات باشکوه ۴۰ میلیونی تهمت تقلب زدند، در حالی که هنوز رأیگیری تمام نشده، نامزد متوهمشان اعلام پیروزی کرد و هنوز هم دریغ از یک عذرخواهی! اما در عین حال، هروقت گوشت قدرت به مشامشان برسد، گربهصفت آویزان انتخاباتی میشوند که متهم به تقلبش کردند! قلمفروشان خبیثی که حتی صدا و سیمای نظام، دعوتشان به #مناظره میکند اما شهامت باز گذاشتن کامنتهای پیجشان را ندارند!
yon.ir/tedWK
@journalistsclub
دیروز یادداشت واحدی از حسین قدیانی که سابق بر این در روزنامه وطن امروز قلم می زد، در دو روزنامه رسالت و جوان منتشر شد. باشگاه روزنامه نگاران ایران مطابق رویهی معمول خود این اشتباه را یادآوری کرد. آقای قدیانی، در صفحه اینستاگرام ، با لحن بی ادبانهای آسمان را به ریسمان بافته که بگوید چرا چنین اشتباهی کرده است. برادرجان آدمیزاد جایز الخطا است. آخه این چه لحنی است؟ این ادبیات مایه تاسف است. با این حال برای آن که روزنامه نگاران و همکاران هم متوجه شوند، متن ایشان را کامل می آوریم:
***
دیروز، از روی یک اشتباه یا غفلت، متن مشترکی را برای ۲ روزنامه فرستادم که چون جرمم عمومی بود، همین جا عمومی از گردانندگان محترم روزنامههای #رسالت و #جوان عذر میخواهم!
قطعا عمدی در این کار نداشتم و آنقدر در این ۲۱ سال روزنامهنگاری، زحمت کشیدهام، شببیداری داشتهام و متحمل رنج و مرارت شدهام که نخواهم عمدا لطمه به نامم بزنم!
امروز صبح اما ۲ کانال از اصلاحطلبان، در پی این کشف بزرگ(!) جوری وانمود کردهاند که گویی راقم این سطور، علاوه بر غرض، مرض هم داشتهام!
شگفتا! اینان از همان جناحی هستند که باری مرتکب مصاحبهی ساختگی با رئیسجمهور مملکت نیز شدهاند! قصه برمیگردد به شبی که رئیسجمهور سابق، قرار داشت در یک مصاحبهی زندهی تلویزیونی شرکت کند اما گفتوگو لغو میشود! فردایش اما در کمال بهت، دیدیم یکی از زنجیرهایها، تیتر اول خود را به این مصاحبه(!) اختصاص داده و از زبان احمدینژاد، جواب خبرنگار را هم داده!
زنجیرهایها اما علاوه بر سوتیهای حرفهای، در محتوی نیز بسی عاری از شرف، صدق و شعورند! عمدتا مثل #محمد_قوچانی و #اکبر_منتجبی روزنامهنگاری را با فحاشی علیه مرحوم هاشمی آغاز کردند اما امروز در ارگان حزب #کارگزاران_سازندگی مشغول #تجارت با #قلم و کاغذند!
یقین دارم اگر انصار حزبالله، پول بیشتری از آدمهای رفسنجانی به این جرثومههای مطبوعات بدهد، حتما این استعداد را دارند که کرباسچی را به اللهکرم بفروشند!
آری! در یک روز به ۲ روزنامه مطلب دادن، کاری غیرحرفهای است اما در عرض ۲۰ سال، صدبار خط عوض کردن، عین بیشرفی است! که اینان حتی روزی میرزابنویس کروبی(مخالف سنتی هاشمی) هم شدند! و دگرروز وقیحانه تیتر زدند: "من هم شارلی هستم!"
طرفه حکایت اینجاست؛ سردبیر روزنامهای که منتجبی در آن مینویسد، قریب ۲۰ سال تمام، نظام را متهم به سانسور کرد لیکن الساعه کرارا کامنتهای پیج خود را میبندد! و سوتی بزرگتر این است! اینکه تو #جمهوری_اسلامی را متهم به سانسوری کنی که شغل غیرشریف خودت است!
حقیر آنقدر شهامت دارم که بابت خطایی سهوی، عذرخواهی علنی کنم اما جماعت، به یک انتخابات باشکوه ۴۰ میلیونی تهمت تقلب زدند، در حالی که هنوز رأیگیری تمام نشده، نامزد متوهمشان اعلام پیروزی کرد و هنوز هم دریغ از یک عذرخواهی! اما در عین حال، هروقت گوشت قدرت به مشامشان برسد، گربهصفت آویزان انتخاباتی میشوند که متهم به تقلبش کردند! قلمفروشان خبیثی که حتی صدا و سیمای نظام، دعوتشان به #مناظره میکند اما شهامت باز گذاشتن کامنتهای پیجشان را ندارند!
yon.ir/tedWK
@journalistsclub