🚩#تب
لینک قسمت اول
https://t.me/c/1007951218/175890#قسمت_هفتصدوچهلونه
پشت دستشرا روی گونه ام کشید:
_حِسِّم بهت شکل همین قوهاست محیا.
زبان روی لبانم کشیدم و گفتم:
_حسمنم به تو.
لبخندی توی نگاهشنشست.
گوشی اشرا از روی کاناپه برداشت و پساز کمی
کار با آن، گفت:
_حالا این وویسرو گوش بده.
"سلام جناب محتشم، وقتتون بخیر، ترجمه ی
کتابی که به ما تحویل دادین مورد قبول نشر واقع
شده، لطفا به همسرتون اطلاع بدین جهت صحبت
های نهایی به دفتر نشر مراجعه کنن."
حسمی کردم نفسم جایی میان سینه گره
خورده.تک به تک کلمه هایی که شنیده بودم برایم
باور نکردنی بود و حتی قادر نبودم سوالی جهت
اطمینان بپرسم و او که گویی حالم را فهمیده بود،
خودش شروع به توضیح دادن کرد:
_هرازگاهی ترجمه هاتو می خوندم..به نظرم خیلی
خوب بودن تصمیم گرفتم از برگه هات پرینت بگیرم
و تحویلشون بدم به نشر..همین چند ساعت پیش،
وقتی تو مسیر خونه بودم این ویسرو برام
فرستادن..امیدوارم از اینکه بدون اجازه ات اینکارو
کردم ناراحت نشده باشی.
مکثی کرد و وقتی باز هم با سکوتم مواجه شد
گفت:
_نمی خوای چیزی بگی محیا؟ خوبی؟
زبانم قفل شده بود و نفسهایم...راهشان را گم
کرده بودند.به سختی لب زدم:
_من...من...
بالاخره با دم و بازدم عمیقی که گرفتم کلمات پشت
سر هم بر زبانم جاری شدند، صدایم می لرزید:
_من نمی دونم چی باید بگم..من نمی خوام گریه
کنم..من امشب نمی خوام گریه کنم.
هردو دستشرا گرد صورتم قاب کرد:
_بخند خانم..من هرکاری می کنم برای اینه که تو
بخندی.
بغضم را سخت و دردناک قورت دادم و پساز چند
دم و بازدم عمیق دیگر، لب بهم زدم که...
_باهام برقص.
ابرو بالا انداخت:
_جان؟! برقصم؟
⭕️
این ربات 1 ماه دیگه لیست میشه اگر خیلی ساده هم فعالیت کنید حدود 50 دلار در میاریدورود به نات پیکسل و استخراج
از روی پایش برخاستم و در پی یافتن موبایلم، گیج
و سردرگم ، دور خورم چرخی زدم.
_امممم..می خوام باهام برقصی..چندروز پیش
افسون یه آهنگ برام فرستاد گفت هروقت این
آهنگو گوش می ده یاد ما می افته، یاد من و تو.
او هم بلند شد و خودشرا به منِ هیجان زده رساند
و شانه هایم را گرفت:
_چشم، اونم به چشم، ولی اول یکم آروم بگیر و
بهم بگو الان دقیقا حست چیه؟
خیره در چشمانشزمزمه کردم:
_حِسّم..حِسّم...
کلمات بعدی ام مصادف شد با شکستن شدید بغضم:
_حسم خیلی خوبه یعنی بهتر از این نمی شه..خیلی
خوشحالم، اونقدر که هم دلم می خواد پرواز کنم،
هم بخندم و هم گریه کنم..این بهترین خبریه که می
تونستی بهم بدی.
خندید و پیشانی ام را بوسید:
_خداروشکر.
🔞 #توجه: اگر بلد نیستید از ایردراپ ها و ربات ههای تلگرامی پول دربیارید آموزشش در کانال زیر هست وارد بشید و استفاده کنید. 💦👇
@airdbcoins💚