از تو نمیتونم متنفر باشم عزیز دلم .
من میگردم به دور تو مثل یه پروانه به سوختنم اهمیت نمیدم .
این سوختن تا ابد ادامه داره عزیز من .
من برمیگردم و تو رو خواهم دید .
دستانت تو دستای اوست و من زانوهایم میلرزد اما نمیبازم و برای به دست آوردند تلاش میکنم .
این دیگه ادامه داره
عزیز من .
من دارم میسوزم و تو میخندی اما سرپوش میزارم و جلوی چشمانت ساز میزنم و به رقص تو و او نگاه میکنم و عاشقانه به خاطر تو میخونم .
اما همه میگویند که من همانیم که بهترین دوست تو خواهم شد .
این سوختن ادامه داره عزیز من و من میسوزم ..
مانند
کاغذ های داخل انباری ، برگرد و دستانم را بگیر و برقص من میتوانم تاج روی سرت باشم
تو الماس زندگی من
من میتوانم ببوسمت
من میتوانم به آغوش بکشمت .
من میتوانم کسی باشم که ارزوشو داری عزیز من .
من ...تو ...ما میشویم اگر اجازه بدهی.