🍁
@hosen_panahyزندگى مثل يک كامواست
از دستت كه در برود،
مى شود كلاف سر در گم
گره میخورد، میپيچد به هم
گره گره مىشود ...
بعد بايد صبورى كنى،
گره را به وقتش با حوصله وا كنى
زياد كه كلنجار بروى
گره بزرگتر مىشود،کورتر مىشود
يک جايى ديگر كارى نمىشود كرد،
بايد سر و ته كلاف را بريد
يک گرهى ظريف و كوچک زد، بعد آن
گره را توى بافتنى جورى قايم كرد،
محوكرد، جورى كه معلوم نشود.
" يادمان باشد "
گره هاى توى كلاف
همان دلخورىهاى كوچک و بزرگند
همان كينههاى چند ساله
بايد يک جايى تمامش كرد
سر و تهش را بريد.
زندگى به بندى بند استْ به نام "حرمت"
كه اگر پاره شود تمام است