کانال هُنرواره | Art


Channel's geo and language: Iran, Persian
Category: Art


🖇هُنر نوسانی غیرقابل انفکاک است،
میانِ تکنیک و جنون...📝

این‌جا پُر از کاراکتر و قصه است...🌠
راه ارتباطی👇
t.me/HidenChat_Bot?start=176722911
اولین پست کانال👇
https://t.me/Honarrvareh/8

Related channels  |  Similar channels

Channel's geo and language
Iran, Persian
Category
Art
Statistics
Posts filter


تابلوی نقاشی "اسرار افق"
(The Mysteries of the Horizon)

اثر "رنه_ماگریت"(René_Magritte)
هنرمند و نقاش برجسته‌ی بلژیکی که آن را با تکنیک رنگ و روغن روی بوم و سبک "سوررئالیسم" در سال 1955 خلق کرده است. در این نقاشیِ تفکربرانگیزِ رنه ماگریت، سه مرد را با کلاهِ بولر می‌بینیم که به نظر شبیه به هم می‌رسند، به نظر می‌رسد آن‌ها در بامداد در هوای آزاد قرار گرفته‌اند اگر چه ظاهراً در فضای یکسانی قرار دارند، به نظر می‌رسد در واقعیت هرکدام از آن‌ها در فضای جداگانه‌ای هستند و روی هر کدام در جهت متفاوتی است. در آسمان بالای سر هر کدام ماه هلالی‌شکل جداگانه‌ای وجود دارد. مردانی با کلاه لبه‌دار که اغلب در کارهای رنه ماگریت وجود دارند اولین بار در نقاشی "مرد تنهای متفکر پیاده" در سال 1926 ظاهر شدند، این مردان اغلب نمایانگرِ شخصیت‌های یکسان و تعریف‌نشده هستند. رنه ماگریت هم اغلب در عکس‌هایش کلاه بولر بر سر می‌گذاشت. موضوع این نقاشی هم مشابه با اثر دیگر رنه ماگریت مثل نقاشیِ "گولکوند" هست که در این‌جا درج کردم. در این‌جا هم نقاش، جمعی از مردان با کلاه بولر را به تصویر کشیده که هر کدام فردیتِ خود را دارند.

#نقاشی
@Honarrvareh


تابلوی نقاشی "حافظه"(Memory)
اثر "رنه_ماگریت"(René_Magritte)
هنرمند و نقاش برجسته‌ی بلژیکی که آن را با تکنیک رنگ و روغن روی بوم و سبک "سوررئالیسم" در سال 1948 خلق کرده است. رنه ماگریت تنها چند سال پس از پایان جنگ جهانی دوم این اثر را نقاشی کرد که در آن مجسمه‌ای از سر یک زن را به تصویر کشیده که زخمی است، کنار مجسمه برگی سبز قرار دارد و پشت سرش پهنه‌ی آسمان آبی، این برگ سبز می‌تواند نمادی از امید باشد، همچنین زخم سرِ مجسمه می‌تواند نمادی از زخمی که خاطراتِ گذشته در حافظه‌ی انسان ایجاد می‌کنند باشد البته آثارِ رنه ماگریت به راحتی قابل تفسیر نیستند و نمی‌توان درباره‌ی آن‌ها نظر قطعی داد، رنه ماگریت یک سوررئالیستِ ناتورالیست است به این معنا که نقاشی‌های او بازنمودهایی از صحنه‌ها یا اشیای قابل شناخت هستند او بیش از هر هنرمند سوررئالیست دیگری به استثنای "مارسل_دوشان" یک فیلسوف نقاش است، این اثر در سال 2012 در برلین در نمایشگاهی با عنوان "میل به آزادی، هنر اروپا در سال 1945" به نمایش در آمد، این اثر را یادبودی نمادین برای ارزش‌های روشنگری پس از وحشی‌گری‌های جنگ نیز توصیف می‌کنند.

#نقاشی
@Honarrvareh


رمان "همسایه‌ها" یکی از ماندگارترین آثار ادبی معاصر هست که "احمد_محمود" در این اثر با نگاهی واقع‌گرایانه به توصیف فضاها و شخصیت‌ها پرداخته و از زبان ساده و روانی استفاده کرده است. "همسایه‌ها" نه تنها داستانی درباره‌ی روابط انسانی است بلکه نقدی بر وضعیت اجتماعی و اقتصادی جامعه‌ی ایرانی نیز محسوب می‌شود. این رمان به خاطر عمق شخصیت‌پردازی، توصیف دقیق فضاها و همچنین نقد اجتماعی‌اش به عنوان یکی از آثار برجسته‌ی ادبیات فارسی شناخته می‌شود.
درود بر دوستان ارجمند، من سال‌ها پیش این رمان رو مطالعه کردم و جزو کتاب‌هایی هست که به خاطر توصیفات فوق‌العاده‌ی احمد محمود و قلم توانایش در پردازشِ بی‌نظیر کاراکترها برای همیشه در ذهنم ماندگار شد. قبلاً در این‌جا ارسالش کردم.


زمزمه‌ی بویه تلخ است، سوز دارد، دلم پَر می‌کشد، دلم هوای کارون می‌کند. بوی زُهمِ ماهیِ زنده دماغم را پُر می‌کند. کارون آرام است، آب مثلِ اشکِ چشم زلال است، زیرِ مهتاب آبی‌گون است. بَلَم آرام می‌لغزد، انگار که روی مخملِ ابرها نشسته‌ام، بویه زمزمه می‌کند، صدای بلوچی پَر کشیده‌ است با سوزی که جانم را از غم سرشار می‌کند، غمی که در ساحلِ کارون سینه به سینه گشته‌ است تا به من رسیده‌ است، غمِ همه‌ی ماهی‌گیران و قایق‌رانانِ کارون، این غم را دوست دارم، سینه را می‌ترکاند اما دوستش دارم...

از رمان "همسایه‌ها"
نوشته‌ی "احمد_محمود" نویسنده‌ی معاصر

@Honarrvareh


در این نقاشی مردی را در پشت یک میز با یک سنگ کوچک که به اندازه‌ی کف دست می‌باشد را می‌بینیم و جالب‌تر از همه، چهره‌ی مرد کاملاً با نور زرد و سفید روشن پوشیده شده است. شخصیت این نقاشی  "ادوارد_جیمز" شاعر سوررئالیستی است که در آکسفورد تحصیل کرده و چندین شعر رویایی نوشته است به عنوان مثال یکی از عناوین محبوب او "قوها در حال بازتاب فیل‌ها" است. شایان ذکر است که عنوان "اصل لذت" برگرفته از کتابی از روانکاو معروف "زیگموند_فروید" است که در دهه‌ی 1930 منتشر شد و در ترجمه‌ی انگلیسی آن "فراتر از اصل لذت" نامیده شده است. نوشته‌های فروید تأثیر زیادی بر نقاشانِ سوررئالیستِ معاصر مانند "سالوادور_دالی" و "رنه_ماگریت" گذاشت و بدیهی است که "اصل لذت" (پرتره‌ی ادوارد جیمز) حداقل تا حدی از کتاب فروید به همین نام الهام گرفته شده است. اگر نوری که از شانه‌های مرد می‌گذرد نبود این نقاشی، اثری واقع‌گرایانه می‌شد. لباس مرد و حالت مرد همه به شیوه‌ای واقع‌گرایانه نشان داده شده است‌ اما اضافه شدن نور شدید ناگهان کل نقاشی را به چیزی سوررئال تبدیل می‌کند، سوررئالیسمِ رنه ماگریت دقیقاً این‌گونه عمل می‌کند مانند همین نقاشی، رنه ماگریت از چند عنصر معمولی مانند یک انسان و نور استفاده کرده و سپس آن‌ها را به گونه‌ای رویایی و سوررئال ترکیب کرده است، این نقاشی نیز موضوع مشترکی را در آثارِ رنه ماگریت به ما ارائه می‌دهد یعنی چهره‌ی مبهم مانند یکی از معروف‌ترین آثار رنه ماگریت یعنی "پسر انسان" که چهره‌ی مردی را به تصویر می‌کشد که با سیب پوشیده شده است. منتقدان حدس می‌زنند که علاقه‌ی رنه ماگریت به چهره‌ی مبهمِ شکل انسان، از سال‌های نوجوانی او سرچشمه می‌گیرد، زمانی که او شاهد بیرون آمدن جسد مادرش از یک دریاچه بود و روی صورتش دقیقاً به همین شکل با پارچه پوشیده شده بود."رنه_ماگریت" خود درباره‌ی این فُرمِ مبهم‌ در آثارش می‌گوید: "هر چیزی که ما آن را مشاهده می‌کنیم در حال پنهان کردن چیز دیگری است و ما همیشه کنجکاویم تا حقیقتِ چیزی را دریابیم که نمی‌توانیم آن را مشاهده کنیم، تضاد بیان آشکار و نهان زمانی مشخص خواهد شد که همیشه حس کنجکاوی در رابطه با نهان، بسیار بیشتر بوده و موضوعاتِ ساده دیده نخواهند شد..."

#نقاشی
@Honarrvareh


تابلوی نقاشی "اصل لذت، پرتره‌ی ادوارد جیمز"
(The Pleasure Principle, Portrait of Edward James)

اثر "رنه_ماگریت"(René_Magritte)
هنرمند و نقاش برجسته‌ی بلژیکی که آن را با تکنیک رنگ و روغن روی بوم و سبک "سوررئالیسم" در سال 1937 خلق کرده است و هم‌اکنون در یک مجموعه‌ی خصوصی نگهداری می‌شود.

#نقاشی
@Honarrvareh


تابلوی نقاشی "نباید تکثیر شود"
(Not to Be Reproduced)

اثر "رنه_ماگریت"(René_Magritte)
هنرمند و نقاش برجسته‌ی بلژیکی که آن را با تکنیک رنگ و روغن روی بوم و سبک "سوررئالیسم" در سال 1937 خلق کرده است و هم‌اکنون در موزه‌ی "بویمانس فان بِنینگن"
(Museum Boijmans Van Beuningen )
در شهر "روتردام، هلند" نگهداری می‌شود. این نقاشی پرتره‌ای از "ادوارد_جیمز"
(Edward_James)
شاعر بریتانیایی می‌باشد که به خاطر حمایت از جنبش هنرِ سوررئالیسم شهرت داشت. اگر چه چهره‌ی "ادوارد_جیمز" در این‌جا به تصویر کشیده نشده است. در این اثر مردی را می‌بینیم که در مقابل‌ یک آینه ایستاده است اما در حالی که کتاب در جلوی آینه به درستی منعکس شده است اما بازتاب مرد او را از پشتِ سر نشان می‌دهد. "رنه_ماگریت" پرتره‌ی دیگری از "ادوارد_جیمز" با عنوان "اصل لذت" کشیده است که در آن ادوارد جیمز را از جلو به تصویر می‌کشد که پشت یک میز نشسته است اما چهره‌اش توسط یک نور درخشان، مانند نوری که توسط فلاشِ دوربین تولید می‌شود، پوشیده شده است که در ادامه این نقاشی را نیز خواهیم دید.
⬇️⬇️⬇️
#نقاشی
@Honarrvareh


گفتم آباد توان ساخت دلم را، گفتا:
حُسنِ این خانه همین است که ویران مانَد...

"فروغی بسطامی"
@Honarrvareh


درود بر هنردوستان و دوستانِ همراه، قبلاً در این قسمت‌ها شاهکارهای دیگری از "برنینی" هنرمند‌ و معمار برجسته‌ی ایتالیایی، به همراه مستند جذابی از داستان زندگی‌اش را درج کردم، امیدوارم که لذت ببرید.

مجسمه‌ی "ربودن پروسِرپینا"
مجسمه‌ی "آپولو و دافنه"
داستان زندگی "هنری و اجتماعی برنینی"


این مجسمه که شاهکار دیگری از برنینی است، لحظه‌ی قربانی شدنِ "سنت لورنس" قدیس مسیحی را نشان می دهد که او را زنده زنده بر روی توری سوزاندند. مجسمه در بازنماییِ طبیعت‌گرایانه‌ی خود از قدیس به عنوان شکنجه‌شده و در عین حال تحت نوعی تجلی معنوی، نشان‌دهنده‌ی بسیاری از مضامینی است که برنینی در سرتاسر آثار خود اتخاذ کرده است. سُنت‌های هنری در هنر باروک ایتالیا، یعنی چهره‌های منفرد که در حالات عاطفی شدید قرار می‌گیرند به تصویر کشیده می‌شوند. در این‌جا هیچ شخصیت دیگری وجود ندارد و هیچ نشانی از قاضی، شکنجه‌گران یا تماشاگرانی که عمیقاً شاهد آن هستند دیده نمی‌شود بلکه تمرکز فقط بر قدیس و حالاتِ عاطفی اوست. برنینی برای آفرینش این اثر دستش را کمی روی شعله‌ی آتش قرار داده و حالت قدیس را از واکنش صورت خود که در آینه مشاهده می‌کرده شکل داده، بنابراین به این معناست که تمرکزِ پرتره‌ی "سنت لورنس" دردِ فیزیکیِ او که سعی در مهار آن با حالات معنوی داشته، می‌باشد.

#مجسمه‌سازی
#هنرتجسمی
@Honarrvareh


مجسمه‌ی "قربانی شدن سنت لورنس"
(The Martyrdom of Saint Lawrence)

که توسط "جان_لورنتسو_برنینی"
(Gian_Lorenzo_Bernini)

هنرمند‌ و معمار برجسته‌ی ایتالیایی سبک باروک در سال 1617 با سنگ مرمر ساخته شده است و هم‌اکنون در
"گالری هنری اوفیزی"
(Uffizi Gallery) 
در فلورانس که یکی از مهم‌ترین موزه‌های ایتالیا است نگهداری می‌شود. این مجسمه یکی از شاهکارهای مجسمه‌سازی در تاریخ هنر به شمار می‌آید.

#مجسمه‌سازی
#هنرتجسمی
@Honarrvareh


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
مستند تماشا درباره‌ی "جان_لورنتسو_برنینی"
(Gian_Lorenzo_Bernini)

هنرمند‌ و معمار برجسته‌ی ایتالیایی سبک باروک، او یکی از مهم‌ترین هنرمندان قرن هفدهم میلادی در حوزه‌های معماری، تئاتر، نقاشی و موسیقی است اما در تاریخ هنر بیش از همه به عنوان مجسمه‌سازی چیره‌دست شهرت دارد. مجسمه‌های برنینی بسیار زیبا هستند اما همان‌طور که در این ویدیو خواهیم دید آن‌ها در عین زیبایی وجوهِ مهمی از دورانی جذاب در تاریخ اروپا و مسیحیت را هم آشکار می‌کنند.

#مستند
#مجسمه‌سازی
@Honarrvareh


داستان این موسیقی براساس شعری از "یوهان_ولفگانگ_گوته" نویسنده و شاعر آلمانی می‌باشد که موضوعی دراماتیک و کمی ترسناک دارد و داستان آن به این صورت روایت می‌شود که شبی یک پدر به همراه پسرش با اسب در‌حال رفتن به خانه هستند، پسر به شدت بیمار است و در آغوش پدرش نشسته است. در طول سفر پسر شروع به شنیدن صداهایی می‌کند و به پدرش می‌گوید که موجودی به نام "اِرل‌کُنیگ" (Erlkönig) او را صدا می‌زند. اِرل‌کُنیگ موجودی افسانه‌ای است که معمولاً به عنوان نماد مرگ یا وسوسه‌های شیطانی در نظر گرفته می‌شود. پدر، نگران و مضطرب شده و سعی می‌کند پسرش را آرام کند و به او می‌گوید که این فقط توهماتِ او به دلیل بیماری است اما پسر همچنان از اِرل‌کُنیگ و وعده‌هایش برای بردن او به سرزمین‌های زیبا و خوشبختی می‌گوید. اِرل‌کُنیگ به پسر وعده می‌دهد که او را به دنیای شادی و آرامش خواهد برد اما این وعده‌ها در واقع فریبنده و خطرناک هستند. در نهایت وقتی که پدر به خانه می‌رسد، متوجه می‌شود که پسرش در آغوش او جان داده و مُرده است. این پایانِ غم‌انگیز می‌تواند نشان‌دهنده‌ی نبرد بین زندگی و مرگ، واقعیت و خیال باشد و احساسات عمیقی مانند حس ترس و یا ناامیدی را به تصویر بکشد. موسیقیِ شوبرت که روایتگر این داستان است با استفاده از تغییرات سریع در تِم‌ها و ریتم‌ها، احساسات مختلف داستان را به خوبی منتقل می‌کند و تنش بین شخصیت‌ها را به تصویر می‌کشد.

#موسیقی
@Honarrvareh


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
اجرای زیبای موسیقیِ "Erlkönig"
ساخته‌ی "فرانتس_شوبرت"
(Franz_Schubert)
آهنگساز برجسته‌ی اتریشی مکتب موسیقی کلاسیک و رومانتیک و با اجرای "یِوگینی_کیسین" (Evgeny_Kissin)
پیانیست موسیقی کلاسیک اهل روسیه

"Schubert: Erlkönig, D. 328 (Op. 1): Wer reitet so spät"
Artist: "Evgeny_Kissin"
Album: "The Art of Evgeny Kissin",1990

@Honarrvareh


چندی دیگر از آثار زیبای عکاسی اثرِ
"تونی_اشنایدرز"
(Toni_Schneiders) (1920_2006)

عکاس مشهور آلمانی، عکس‌ها مربوط به سال‌های 1949 تا 1980 می‌باشند.

(بخش ششم)

#عکاسی
@Honarrvareh


بی‌تو مهتاب‌شبی باز از آن کوچه گذشتم،
همه‌ تَن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم
شوقِ دیدارِ تو لبریز شد از جامِ وجودم
شدم آن عاشقِ دیوانه که بودم...
در نهانخانه‌ی‌جانم، گلِ یاد تو درخشید
باغِ صد خاطره خندید،
عطرِ صد خاطره پیچید،
یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم...
پَر گشودیم و در آن خلوتِ دل‌خواسته گشتیم
ساعتی بر لبِ آن جوی نشستیم
تو همه رازِ جهان ریخته در چشمِ سیاهت،
من همه محوِ تماشای نگاهت،
‌آسمان، صاف و شب آرام
بخت، خندان و زمان رام
خوشه‌ی ماه فرو ریخته در آب،
شاخه‌ها دست برآورده به مهتاب،
شب و صحرا و گُل و سنگ،
همه دل داده به آوازِ شباهنگ،
یادم آید تو به من گفتی:
از این عشق حذر کن،
لحظه‌ای چند بر این آب، نظر کن
آب، آیینه‌ی عشقِ گذران است
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است،
باش فردا،‌ که دلت با دِگران است
تا فراموش کنی، چندی از این شهر سفر کن...
با تو گفتم:‌ حذر از عشق؟ ندانم...
سفر از پیشِ تو؟‌ هرگز نتوانم، نتوانم...
‌روزِ اول که دلِ من به تمنای تو پَر زد،
چون کبوتر، لبِ بامِ تو نشستم
تو به من سنگ زدی من نه رَمیدم، نه گُسستم...
باز گفتم که تو صیادی و من آهوی دَشتم،
تا به دامِ تو دَراُفتم، همه‌جا گشتم و گشتم...
حَذر از عشق ندانم، نتوانم...
اشکی از شاخه فرو ریخت،
مرغِ شب، ناله‌ی تلخی زد و بُگریخت...
اشک در چشمِ تو لرزید،
ماه بر عشقِ تو خندید...
یادم آید که دگر از تو جوابی نشنیدم،
پای در دامنِ اندوه کشیدم...
نگسستم، نرمیدم...
رفت در ظلمتِ غم،
آن شب و شب‌های دگر هم،
نه گرفتی دگر از عاشقِ آزرده خبر هم،
نه کُنی دیگر از آن کوچه گُذر هم...
بی‌تو اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم...

"فریدون_مشیری"
از دفتر شعر "ابر و کوچه"، 1339


@Honarrvareh

16 last posts shown.