حقوقدانان ایران


Channel's geo and language: Iran, Persian
Category: Law


‌‌‌ ⚜️یا دلیل المتحیّرین⚜️
🔷️فن دفاع /
ترفند های وکالتی /متون حقوقی/ لوایح قضایی /
ترمینولوژی حقوقی /متون فقه و...
👇لینک دیگر گروه ها و کانال های حقوقی ما
https://t.me/addlist/eTvz4sR_VlJkNjM5
🔻تبادل و تبلیغات:
@Zahra_admin7

Related channels  |  Similar channels

Channel's geo and language
Iran, Persian
Category
Law
Statistics
Posts filter


⭕️ Witnesses:

They may be called by either side in any type of case.  They may be members of the public,  of the police - in fact anyone.  Their function is to testify on oath by answering qustions put to them by the lawyers,  the magistrate or the judge.

⭕️شهود:

آنها ممکن است توسط هر یک از اصحاب دعوی و در هر نوع دعوایی احضار و فراخوانده شوند. آنها ممکن است افراد عادی جامعه، افراد پلیس یا - در حقیقت هرکسی باشند. وظیفه آنها، شهادت دادن به قید سوگند با پاسخ دادن به سوالاتی است که وکلا،  ماجستریت یا قاضی برای آنها مطرح می کند.

⭕The oath(or some equivalent form of declaration)  is an undertaking to tell the truth in its entirely and not tell lies.  Lying on oath is known as perjury;  since it is an attempt to pervert justice,  it is an offence against society and therefore a criminal offence.

⭕سوگند ( یا هر اظهاری معادل آن ) تعهد با اظهار کامل حقیقت و نگفتن دروغ است. سوگند دروغ بعنوان شهادت کذب شناخته می شود، زیرا تلاشی است در جهت جلوگیری از عدالت، این جرمی است علیه جامعه و بنابراین یه جرم جزایی است.

⭕A witness may be called because of special knowledge of the incident the case or the accused;  the accused can also appear as a witness in his or her own defence If witnesses donot want to attend the court,  the law can force them to do so.

⭕یک شاهد ممکن است بدلیل اطلاعات خاصی که از حادثه یا دعوی یا متهم دارد احضار شود، متهم نیز می تواند در دفاع از خود بعنوان گواه حاضر شود. اگر گیاهان نخواهد در دادگاه حاضر شوند، قانون می تواند آنها را مجبور به این کار کند.


🔥لغات مهم متن فوق☝️☝️

●Witness
شاهد

●May be called
خوانده شوند

●Either side
هر طرف، منظور هر یک از اصحاب دعوی

●Any type
هر نوع

●Member
عضو

●The public
عامه، عموم، مردم

●In fact
در حقیقت

●Anyone
هر کسی

●Function
وظیفه

●Testify
شهادت دادن

●Oath
سوگند

●Testify on oath
شهادت دادن به قید سوگند

●Answering
جواب دادن، پاسخ دادن

●Question
سوال

●Lawyer
وکیل

●Magistrate
قضات صلح

●Judge
قاضی

●Equivalent
معادل، برابر

●Declaration
اظهار، بیان

●Undertaking
تعهد

●Truth
حقیقت

●Entirely
کاملا

●Lying
دروغ گفتن

●Perjury
  شهادت کذب

●Attempt
کوشش، تلاش، قصد

●Prevent
جلوگیری کردن

●Justice
عدالت

●Offence
جرم

●Against
علیه

●Society
جامعه

●Therefore
  از این رو، بنابراین

●Criminal offence
جرم کیفری

●Special
خاص

●Knowledge
  علم، آگاهی، اطلاع

●Incident
حادثه

●Case
پرونده

●Accused
متهم

●Appear
ظاهر شدن،  حاضر شدن

●Own defence
دفاع خودش

●Force
مجبور کردن


🔰از مجموعه بزرگ ما دیدن فرمایید
👇
https://t.me/addlist/eTvz4sR_VlJkNjM5


نقایص، نواقص
نقایص جمع نقیصه است یعنی عیب ها ولی
نواقص جمع ناقصه است یعنی ناتمام ها و کاستیها ،
بنابراین باید نوشت 《تکمیل نواقص》 و نه تکمیل نقایص
و در مورد نقایص باید نوشت《 رفع نقایص》 یعنی رفع عیوب

دعوا و دعوی
به جای نوشتن واژه دعوی ، بهتر است دعوا نوشته شود
برخی قضات و همکاران ،واژه مذکور را به غلط دعوی تلفظ می کنند یعنی با حرف ی که در آخر آن آمده
این مثل این است که ما اسامی موسا و عیسا را موسی و عیسی (با تلفظ ی منقوص )بگوییم

نظریات
نظرات جمع نظره است یعنی یک نگاه پس برای جمع نظر به مفهوم رای و عقیده نمی توان استفاده کرد بهتر است گفته شود 《نظرها 》
اما نظریات جمع نظریه است و نظریه یعنی تئوری و دکترین پس برای رساندن معنی نظرها، از صیغه جمع نظریات استفاده نشود بهتر است

جهیزیه،جهیز و جهاز
جهاز به فتح و کسر اول ، ساز و برگ و لوازم خانه و مسافر و مردم را گویند و صورتهای دیگر کلمه در معنی حقوقی مورد نظر استعمال نمی شود

محال
محال باضم اول یعنی ناممکن ، باطل و حواله شده
محال به فتح اول جمع محل است
غفلت از این معانی گهگاه موجب اشتباه در تلفظ تواند بود

اکثرا و اقلا
از آنجا که صیغه های اکثر واقل ،افعل التفصیل بوده و غیر متصرف می باشند ودر نتیجه تنوین نمی گیرند
به جای این ترکیب ها می تو ان از غالبا ، بیشتر، دست کم، و لااقل استفاده کرد

گذار و گزار
گذاشتن و گذاردن به معنای وضع کردن و تاسیس کردن ،قراردادن و آوردن است همچون قانونگذار و بنیان گذار
اما گزاردن به معنی به جای اوردن ،اجرا کردن و انجام دادن است همچون خدمتگزار ، کارگزار
بنابراین در هنگام نوشتن به تفاوت کار توجه داشت

بالاخره
در ترکیب عربی بالاخره نیامده ، بهتر است از واژه های سرانجام و عاقبت و آخرالامر استفاده کرد

تقدیمی ،نقدیم شده
یکی از واژه هایی که در آرا دادگاهها هم مرسوم شده کلمه 《تقدیمی 》است
که《 ی》 اضافه شده از هیچ یک از انواع یای دستور زبان فارسی نیست که منظور همان تقدیم شده است
پس درست است بنویسیم دادخواست تقدیم شده

برعلیه
از آنجا که ترکیب عربی علیه خود به معنی براو و برضد او، است آوردن حشو (بر) و تضافه کردن آن به علیه زشت و بی قواره و غلط است
وانگهی در فارسی برای رسانیدن مفاهیم موافقت و مخالفت و دوستی و دشمنی می توان از 《با》و 《بر》 استفاده کرد
مثلا بجای نوشته شود برعلیه او قیام کرد می توان نوشت علیه او قیام کرد یا ،بر او قیام کرد

شرایط و اوضاع
به غلط کلمه شرایط را بجای وضع و اوضاع به کار می برند مثلا می نویسند در شرایط فعلی ترافیک که باید نوشته شود در وضع کنونی ترافیک
کلمه شرایط که خود معنی معین دارد و هرگز به به جای وضع و اوضاع بکار نرفته است

باید، بایست
از کلمه باید و بایست در معنی ضرورت داشتن و لازم داشتن و لازم بودن استفاده می شود
》باید》ناظر به حال و آینده و《بایستی》ناظر به گذشته است
بنابراین نوشتن 《بایستی برود》 اشتباه و باید بنویسیم《 بایستی می رفت》
و نوشتن 《باید می رفت》 اشتباه و باید بنویسیم 《باید برود》

در زبان فارسی تذکیر و تانیث وجود ندارد ، به گونه ای که یک اسم باید مذکرباشد یا مونث و مجبور باشیم صفت های راجع به آنها را مطابق موصوف بیاوریم
حال بدون توجه لابد به تبعیت از زبان عربی خانم معلمه داریم و دادگاه صالحه! و یا خانمی در عرضحال به دادگاه مطلب خود را 《اینجانبه》 شروع و ادامه می دهد


همچنین واژگانی که بطور ناصحیح در دادخواست ها و لوایح و آرا دادگاهها استعمال می شود کلماتی از قبیل صادره، متخذه ،منعقده و...است
شایسته است بجای قرار دادن حرف 《ه》 در آخر آن واژگان ،کلمه《 شده 》را به آخر آنها اضافه کنیم پس بجای ، رای صادره ،رای صادر شده ،قراردادمنعقده، قراردادمنعقد شده ، تصمیم متخذه ، تصمیم اتخاذ شده ، می نویسیم


استعمال واژگان ضروری و الزامی غلط هستند به جای آنها می توان نوشت ضرورت دارد ، لازم است
📚وکلای جوان بدانند

فن_دفاع

#کانال_حقوقدانان_ایران

🔰از مجموعه بزرگ ما دیدن فرمایید
👇
https://t.me/addlist/eTvz4sR_VlJkNjM5


✅راههای ابطال وکالت های بلاعزل:

👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
ماده 679 قانون مدنی - موکل هروقت بخواهد می تواند وکیل را عزل کند مگر اینکه وکالت وکیل یا عدم عزل در ضمن عقد لازمی شرط شده باشد
طبق ماده فوق عقد جایز وکالت بدو نحو آثار عقد لازم بر آن مترتب میشود :
الف - وکالت وکیل بصورت شرط ضمن عقد لازم قرار داده شود در این صورت عقد وکالت جزء عقد لازم شده واز آن کسب لزوم میکند ومادام که عقد اصلی باقی است شرط ضمن آنرا نمی توان برهم زد مانند وکالت مندرج در قراردادهای رهنی بانکها 
ب - عقد وکالت مستقلاً واقع شده ولی عدم عزل وکیل در ضمن عقد لازم دیگری مانند بیع یا اجاره شرط شود در اینصورت نیز شرط عدم عزل جزء عقد لازم قرار میگیرد ولازم الاتباع خواهد بود 

اما طرق انحلال اینگونه وکالتها به استثناء (فوت یا جنون طرفین ،اقاله واستعفای وکیل ) بشرح زیراست : 

1-فسخ یا انحلال عقد لازم که ضمن آن وکالت بلاعزل شده است

در اینصورت وکالت موضوع شق الف همراه باعقد منحل ومنتفی شده ونیازی به فسخ یا عزل وکیل نیست ولی در  وکالت موضوع شق ب با انحلال عقد لازم ،فقط  شرط ضمن آن باطل شده و عقد وکالت به طبیعت اصلی خود که عقدی است جایز  برگشته و در این حالت موکل میتواند آنرا فسخ کند  

1-اثبات باطل بودن یا فساد شرط ضمن عقد، که دراین حالت نیز وکالت جایز شده وقابل فسخ از سوی موکل است 

2-از بین رفتن متعلق وکالت یا انجام عمل مورد وکالت توسط خود موکل طبق ماده 683 قانون مدنی 

اما انحلال عقد لازم یا شرط ضمن عقد چگونه است :

1-اگر عقد لازم بین دونفر واقع شده و وکیل شخص ثالث باشد در صورت توافق طرفین میتوان عقد لازم را اقاله ویا شرط ضمن آن رااسقاط کرد در این حالت ،وکیل که شخص ثالث باشد قدرت ممانعت این امر را نخواهد داشت 

2-اگر وکیل طرف عقد لازم باشد ،موکل بناچار مجبور به اقامه دعوی از طریق مراجع قضائی خواهد بود که این رای در صورت صدور بنفع وی اعلامی بوده وطبق ماده 4 قانون اجرای احکام مدنی نیازی به صدور اجرائیه ندارد و وظیفه دفترخانه دراین حالت فقط قید مراتب در ملاحظات سند طبق اعلام دادگاه خواهد بود وادامه  طبق بند یک طرق انحلال 
3-عدم تحقق فسخ در وکالت بلاعزل وقتی است که شرط بصورت نتیجه قرارداده شود واگر شرط ضمن عقد بصورت شرط فعل باشد مانند اینکه شرط شود که موکل وکیل را عزل نکند ،دراینصورت بعزل از طرف موکل ،وکیل عزل شده ولی مشرط له(وکیل یا شخص ثالث )   میتواند از نظر تخلف شرط عقد لازم را فسخ کند

اما درخصوص موارد ذکر شده در متن اسناد : 
1-اگر در متن سند قید نشود که شرط عدم عزل ضمن عقد لازمی شرط شده است (موکل حق عزل وکیل را ازخود سلب وساقط نمود) طبق ظاهر موضوع شرط ضمن عقد لازم نیست واگرچه بعضی از حقوقدانان به استناد اصل آزادی اراده وماده 10 قانون مدنی این شرط را نیز لازم الوفاء میدانند اما این نظر در مراجع قضائی ورسمی وفقهی پذیرفته نشده است لذا این عزل وکیل از سوی موکل به عقیده اینجانب بدون مراجعه به مراجع قضائی امکان پذیر است ودر صورت اعتراض وکیل ،وی بایستی به مراجع قضائی مراجعه کرده وثابت کند این شرط ضمن عقد لازمی بوده است .
2-اگر شرط عدم عزل محدود به مدت معینی شده باشد پس از اتمام مدت موکل حق عزل وکیل را خواهد داشت 
3-اگر برای عقد وکالت مدت معین شده باشد به محض اتمام مدت مقرره ،عقدوکالت خود بخود منتفی میگردد 
4-در خصوص ضم امین ، طبق مقررات وقواعد فقهی عقد وکالت ،وکیل خود امین موکل است لذا ضم ایمن معنی ندارد 

5-در خصوص شرط  عدم ضم وکیل یا شرط عدم انجام مورد وکالت توسط خود موکل دو نظر وجود دارد :

 
الف- عده ای این شروط را به استناد ماده 959 قانون مدنی نافذنمی دانند ولی بعضی دیگر استدلال میکنند چون این شرط

 ، فقط سلب مورد خاصی از حقوق است شامل حکم ماده فوق

 نمی گردد وطرفین بر اساس اراده آزاد طرفین وماده 10 قانون مدنی میتوانند این شرط را ضمن عقد لازمی منعقد نمایند

 وبطورکلی به عقیده این عده هر حقی را که قابل انتقال یا اسقاط باشد میتوان حق تمتع یا اجراء آن را از خود سلب نمود 

در پایان راحت ترین طریق انتفای وکالت بلاعزل  استفاده از ماده 683 قانون مدنی است  ودر صورت اعتراض وکیل ، بار اثبات موضوع از طریق مراجع قضائی به عهده وکیل خواهد بود

🔰از مجموعه بزرگ ما دیدن فرمایید
👇
https://t.me/addlist/eTvz4sR_VlJkNjM5


🔴اموال معاف از مالیات بر ارث کدامند؟

- وجوه بازنشستگی و وظیفه و پس‌انداز خدمت و مزایای پایان خدمت، مطالبات مربوط به خسارت اخراج، بازخرید خدمت و مرخصی استحقاقی استفاده نشده و بیمه‌های اجتماعی و نیز وجوه پرداختی توسط مؤسسات بیمه با بیمه‌گزار یا کارفرما از قبیل انواع بیمه‌های عمر و زندگی، خسارت فوت و همچنین دیه و مانند آنها حسب مورد که یکجا یا به طور مستمر به ورثه متوفی پرداخت می‌شود (بند ۱ ماده ۲۶)

- اموالی که برای سازمان‌ها، مؤسسات و نهادهای مذکور در ماده (۲) قانون مالیات‌ها مورد وقف یا نذر یا حبس واقع شود به شرط تأیید سازمان‌ها و نهادهای مذکور (بند ۳ ماده ۲۶)

- اثاث البیت محل سکونت متوفی (بند ۴ ماده ۲۶)

- اموالی که جزو ماترک متوفی بوده و طبق قوانین یا احکام خاص، مالکیت آنها سلب یا به صورت بلاعوض در اختیار اشخاص موضوع ماده (۲) قانون مالیات‌ها قرار گیرد با تأیید اشخاص مزبور مشمول مالیات بر ارث قرار نمی‌گیرد (صدر ماده ۲۱)


🔰از مجموعه بزرگ ما دیدن فرمایید
👇
https://t.me/addlist/eTvz4sR_VlJkNjM5


🟩تعـــریف قوادی

🟣ماده 242- قوادی عبارت از به هم رساندن دو یا چند نفر برای زنا یا لواط است
نکتــه1- حد قوادی منوط به تحقق زنا یا لواط است در غیراین صورت عامل، مستوجب تعزیر مقرر در ماده(244) این قانون است.
نکتـه- در قوادی، تکرار عمل شرط تحقق جرم نیست.

🔹-حد قوادی برای مرد👈 هفتاد و پنج ضربه شلاق است و برای بار دوم علاوه بر هفتاد و پنج ضربه شلاق به عنوان حد، به تبعید تا یک سال نیز محکوم میشود👉 که مدت آن را قاضی مشخص میکند و برای زن فقط هفتاد و پنج ضربه شلاق است.

🔻کسی که دو یا چند👈 نابالغ را برای زنا یا لواط به هم برساند مستوجب حد نیست لکن به سی و یک تا هفتاد و چهار ضربه شلاق و حبس تعزیری👉 درجه شش محکوم میشود.

🔹حد قوادی مقید و منوط به تحقق زنا یا لواط ا ست.

🔻 در صورت عدم تحقق زنا و لواط، مستوجب ۳۱ تا ۷۴ ضربه شلاق و حبس تعزیری درجه شش، است.

🔹قوادی جرم مقید است.

🔻مرتبط کردن افراد نابالغ برای زنا یا لواط: مستوجب ۳۱ تا ۷۴ ضربه شلاق و حبس تعزیری درجه شش، است.

🔰از مجموعه بزرگ ما دیدن فرمایید
👇
https://t.me/addlist/eTvz4sR_VlJkNjM5


‌‌‌‌ ‌‌‌ 💜🦋💜🦋💜🦋💜🦋💜
در اگر بَر تو ببندد مَرو و صبر کن آنجا
زِ پسِ صبر، تو را او به سَرِ صَدر نشاند

و اگر بَر تو ببندد همه ره‌ها و گذرها
ره پنهان بنماید که کَس آن راه نداند
💜🦋💜🦋💜🦋💜🦋💜


🔴آشنایی با انواع سند

سند ملکی مشاع : یک ملک چند مالک دارد و بین چند شریک تقسیم شده است.
سند ملکی شش دانگ: یک ملک به یک شخص تعلق دارد.

سند ملکی تک برگ : نوع جدید و امروزی سند است که از سوی مراجع رسمی تهیه و تایید شده است. اصالت و خوانا بودن از مزایای این سند است.

سند ملکی تفکیکی : یک ملک بین چند نفر تقسیم شده است و قسمت‌های تقسیم شده هرکدام در قالب یک سند از هم تفکیک شده است.

سند ملکی عرصه و اعیان : منازل مسکونی که از نوع آپارتمان هستند عرصه و اعیان دارند. سند عرصه مربوط به زمینی است که آپارتمان در آن بنا شده است و سند اعیان مربوط به سند واحدهایی است که روی آن زمین ساخته شده است.

سند ملکی بنچاق : در قدیم به قراردادهایی که مردم بین خودشان می‌نوشتند و برای تایید و مهر و امضا نزد علما و چهره‌های سرشناس می‌بردند، بنچاق گفته می‌شد.

سند ملکی منگوله‌دار : سندهایی که با یک نخ و یک تکه سرب توسط اداره ثبت اسناد پلمپ شده‌اند. مالکیت در اینگونه سندها قطعی است.

سند ملکی وکالتی : سندی که به نام شخص یا اشخاص دیگری به عنوان وکیل تنظیم شده است. در این گونه سندها، وکالت رسمی و محضری ثبت شده نیاز است.

سند ملکی رهنی : سندی که در قبال وام برای مدتی که قرار است وام پرداخت شود در رهن بانک قرار می‌گیرد. این موضوع در خود سند هم ذکر می‌شود و سپس به خریدار تحویل داده می‌شود.

🔰از مجموعه بزرگ ما دیدن فرمایید
👇
https://t.me/addlist/eTvz4sR_VlJkNjM5


✅عوامل موجهه جرم: (اسباب اباحه- زوال عنصر قانونی جرم)

🔻1 .یک عامل عینی است و شامل سایر مداخله کنندگان در جرم میشود.

🔹2 .رفتار مرتکب جرم نیست و مرتکب نه تنها م.ک ندارد بلکه اصولاً م.م هم ندارد. (مگر در اضطرار)

🔻3 .در دادسرا قرار منع تعقیب و در دادگاه حکم برائت صادر میشود.

🟣.مصادیق عوامل موجهه:

1.حکم یا اجازه قانون
2 .قانون اهم 
3 .اقدامات والدین، اولیاء و سرپرستان صغار و مجانین به منظور تربیت یا محافظت در حد متعارف و شرعی. 
4 .امر آمر قانونی 
5 .رضایت در جرم 
6 .اضطرار
1 .دفاع مشروع


🔵ضرورت یا اضطرار 
1 .تبصره م 152 
2 .در اضطرار م.م وجود دارد.
3 .شرایط اضطرار:

🔴شرایط خطر:
شدید
فعلی یا قریبالوقوع
مضطر نباید خطر را عمداً ایجاد کرده باشد.
مصادیق خطر تمثیلی
موضوع خطر:جان یا مال خود یا دیگری

🟠شرایط اقدام در برابر خطر:
ضرورت
تناسب

🔻.اضطرار توجیه کننده سقط جنین است. همانطور که ذیل ماده 623 تعزیرات و تبصره ماده 718 ق.م.ا مقرر شده سقط جنین در مورد ضرورت حفظ جان مادر ممکن است که در این خصوص باید به ماده 56 قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت نیز توجه کرد.

🔰از مجموعه بزرگ ما دیدن فرمایید
👇
https://t.me/addlist/eTvz4sR_VlJkNjM5


1. آیا ماده 190 و ماده 765 قانون مدنی با هم ارتباط دارند؟
بله، این دو ماده ارتباط مستقیم دارند. ماده 190 قانون مدنی به شرایط صحت معامله اشاره دارد، در حالی که ماده 765 قانون مدنی به صلح دعوی در خصوص معاملات باطل یا فاسد پرداخته است. در واقع، صلح دعوی زمانی می‌تواند به درستی صورت گیرد که دعوی ناشی از معامله‌ای باشد که به دلیل نداشتن شرایط صحت (مطابق ماده 190) باطل بوده است. بنابراین، ارتباط این دو ماده در بحث شرایط صحت معامله و اثرات آن بر صحت صلح دعوی است.

2. رابطه دو ماده از قانون مدنی:
رابطه دو ماده به‌طور خلاصه این‌طور است که اگر معامله‌ای باطل باشد، دعوی ناشی از آن معامله می‌تواند از نوع صلح دعوی باشد. طبق ماده 765، اگر صلح دعوی بر اساس معامله باطل صورت گیرد، صلح هم باطل است. بنابراین، ارتباط اصلی این دو ماده در این است که اگر معامله‌ای بر اساس یکی از شرایط ماده 190 باطل باشد، آثار و تبعات آن در دعوی‌های مربوطه و صلح‌های ناشی از آن معامله تأثیر می‌گذارد.

3. ماده 190 و بطلان معامله بر مبنای موضوع معین:
اگر موضوع معامله مطابق بند سوم ماده 190، یعنی موضوع معین، وجود نداشته باشد یا مشروط به شرایط نامعلومی باشد، آن معامله باطل است. به تبع آن، دعوی ناشی از چنین معامله‌ای نیز ممکن است باطل شود. در این صورت، صلح دعوی ناشی از بطلان معامله نیز باطل خواهد بود، چون بر اساس ماده 765 قانون مدنی، اگر دعوی ناشی از یک معامله باطل باشد، صلح آن دعوی نیز باطل است.

4. مفهوم قسمت دوم ماده 765 در خصوص صلح دعوی ناشی از بطلان معامله:
قسمت دوم ماده 765 به این اشاره دارد که اگر دعوی بر اساس بطلان معامله مطرح شده و پس از آن صلحی در مورد آن دعوی صورت گیرد، صلح می‌تواند معتبر باشد، مشروط به اینکه شرایط صلح دعوی رعایت شده باشد. در این صورت، توافق طرفین، به ویژه پس از صدور حکم بطلان معامله توسط دادگاه، به عنوان مبنای صلح دعوی قرار می‌گیرد. در اینجا گزارش اصلاحی یا صورت‌جلسه به‌طور مستقیم نمی‌توانند دلیل بر صحت صلح باشند مگر اینکه مستند به تصمیم دادگاه یا توافقات جدید طرفین پس از حکم دادگاه باشند.

### نتیجه‌گیری:
- ماده 190 شرایط صحت معامله را برمی‌شمارد و ماده 765 به بطلان یا صحت صلح‌های ناشی از معاملات باطل یا صحیح می‌پردازد.
- اگر معامله‌ای بر اساس ماده 190 باطل باشد، صلح دعوی ناشی از آن معامله هم باطل است (مطابق ماده 765).
- در مورد صلح دعوی پس از بطلان معامله، توافق طرفین پس از اعلام بطلان می‌تواند مبنای صلح باشد، و صورت‌جلسه یا گزارش اصلاحی صرفاً در صورت تایید توسط دادگاه یا توافق طرفین اعتبار خواهد داشت.

🔰از مجموعه بزرگ ما دیدن فرمایید
👇
https://t.me/addlist/eTvz4sR_VlJkNjM5


❤️در آیینه دیدمش
کسی که در هر لحظه کنارم بود❤️


لاقُوَّةَ إِلاَّ بِاللهِ ✨
قوّت [و نيرويى] جز از ناحيه‌ی خدا نيست.
کهف/۳۹

       ❤️دیگه استرس نداشته باشید یه موزیک گوش بدید ، برید بخوابید .
انشالله هرچه خدا بخواد همونه.

با امید موفقیت تک تک دوستان❤️


💚برا کانون آماده اید؟
Poll
  •   نه نخوندم🥲
  •   اره آماده ام😁
  •   خوندم ولی یادم رفته😐
  •   دیدن نتایج
251 votes


‍ ✍اموال قابل توقیف بابت مهریه


🔽به طور کلی، تمامی اموال منقول و اموال غیر منقول را می توان بابت مهریه توقیف کرد البته ، اموال قابل توقیف بابت دریافت مهریه نباید در دسته اموال غیر قابل توقیف باشند وگرنه این امکان برای شوهر وجود داشته تا به توقیف آنها اعتراض کند و از آنها رفع توقیف نماید .

🔸اموال قابل توقیف بابت مهریه، شامل موارد زیر می باشد:

۱.اموال غیر منقول شامل زمین، آپارتمان و خانه

۲.اتومبیل

۳.حقوق پرسنلی کارمندان دولت (تا یک سوم در صورت نداشتن همسر و فرزند و تا یک چهارم در صورت داشتن همسر یا فرزند)

۴.سهام

۵.حساب سپرده

۶.مطالبات شوهر از اشخاص ثالث

🔸نکته ای که باید در رابطه با لیست اموال قابل توقیف بابت مهریه به آن توجه نمود آن است که توقیف خانه و آپارتمان بابت مهریه در صورتی امکان پذیر می باشد که آن خانه یا آپارتمان جزء اموال غیر قابل توقیف یا مستثنیات دین نباشد. هم چنین در صورتی که اتومبیل، تاکسی بوده و وسیله امرار معاش شوهر باشد، قابل توقیف نخواهد بود.


🔰از مجموعه بزرگ ما دیدن فرمایید
👇
https://t.me/addlist/eTvz4sR_VlJkNjM5




🟩تعـــریف قوادی

🟣ماده 242- قوادی عبارت از به هم رساندن دو یا چند نفر برای زنا یا لواط است
نکتــه1- حد قوادی منوط به تحقق زنا یا لواط است در غیراین صورت عامل، مستوجب تعزیر مقرر در ماده(244) این قانون است.
نکتـه- در قوادی، تکرار عمل شرط تحقق جرم نیست.

🔹-حد قوادی برای مرد👈 هفتاد و پنج ضربه شلاق است و برای بار دوم علاوه بر هفتاد و پنج ضربه شلاق به عنوان حد، به تبعید تا یک سال نیز محکوم میشود👉 که مدت آن را قاضی مشخص میکند و برای زن فقط هفتاد و پنج ضربه شلاق است.

🔻کسی که دو یا چند👈 نابالغ را برای زنا یا لواط به هم برساند مستوجب حد نیست لکن به سی و یک تا هفتاد و چهار ضربه شلاق و حبس تعزیری👉 درجه شش محکوم میشود.

🔹حد قوادی مقید و منوط به تحقق زنا یا لواط ا ست.

🔻 در صورت عدم تحقق زنا و لواط، مستوجب ۳۱ تا ۷۴ ضربه شلاق و حبس تعزیری درجه شش، است.

🔹قوادی جرم مقید است.

🔻مرتبط کردن افراد نابالغ برای زنا یا لواط: مستوجب ۳۱ تا ۷۴ ضربه شلاق و حبس تعزیری درجه شش، است.


🔰از مجموعه بزرگ ما دیدن فرمایید
👇
https://t.me/addlist/eTvz4sR_VlJkNjM5


✍استعلام هایی که باید قبل از معامله بگیرید...!!!!

۱-استعلام ممنوع المعامله نبودن
🔶اگر فردی به دلیل جنون یا ورشکسته بودن ملکی به شما بفروشد در این حالت معامله باطل است و حتی در مواردی پول شما قابل عودت نیست.

۲-استعلام عدم توقیف
🔶خرید املاک توقیف شده شبیه به خرید مال غیر است ک علاوه بر بطلان معامله احتمالا دیگر هم نمیتوانید به پولتان دست پیدا کنید.

۳-استعلام در رهن نبودن ملک
🔶اگر سند ملکی که خریداری کرده اید به صورت عقد رهن در نزد بانک است برای خرید ملک باید اجازه بانک هم وجود داشته باشد که دردسرهای زیادی را متوجه معامله خواهد نمود.

۴-استعلام از شهرداری:
🔶این استعلام فقط مخصوص خرید ملک های کلنگی است که ممکن است با تخریب از سوی شهرداری برای عریض کردن کوچه و خیابان مواجه گردد.

۵-استعلام وکالت نامه
🔶اگر ملکی را از طریق وکالتنامه ای که فروشنده به شخص دیگری میدهد میخرید حتما صحت اعتبار این وکالت نامه را بررسی کنید.





🔰از مجموعه بزرگ ما دیدن فرمایید
👇
https://t.me/addlist/eTvz4sR_VlJkNjM5


🌐 ده نکته مهم راجع به دادگاه صلح


🔹دادگاه های صلح فقط راجع به دعاوی اشخاص حقیقی و حقوقی خصوصی، صالح به رسیدگی است.

یعنی راجع به دعاوی دولتی و موسسات عمومی غیر دولتی مثل شهرداری، صالح به رسیدگی نیست. البته استثنائا نسبت به دعاوی اصلاح شناسنامه و تغییر نام که خوانده آن ثبت احوال است، صالح خواهدبود.

🔹دعاوی مالی با نصاب تا صدمیلیون تومان در صلاحیت دادگاه صلح است و احکام محکومیت بیش از پنجاه میلیون تومان آن، در دادگاه تجدیدنظراستان، قابل تجدیدنظرخواهی است.

🔹رسیدگی به دعاوی غیر مالی در صلاحیت دادگاه های صلح نیست مگر دعاوی تصرف عدوانی، مزاحمت و ممانعت از حق، تخلیه عین مستاجره، حصروراثت، تحریرترکه، مهروموم و رفع آن و تامین دلیل.

🔹رسیدگی به جنبه عمومی و خصوصی جرائم غیر عمدی ناشی از کار و تصادفات در صلاحیت دادگاه های صلح است.

یعنی دادگاه صلح حق صدور حکم محکومیت به پرداخت دیه کامل مجنی علیه را خواهد داشت.

🔹دعوی الزام به اخذ پایان کار مستقلا در صلاحیت دادگاه صلح خواهد بود، ولی بعنوان خواسته مقدماتی و تبعی  دعاوی تنظیم سند، در صلاحیت دادگاه حقوقی خواهد بود

🔹دعاوی راجع به اموال غیر منقول فاقد سند رسمی در صلاحیت دادگاه های صلح نیست.

🔹اصلاح سهو قلم و اشتباهات تصمیمات و گزارشات اصلاحی شورا های حل اختلاف  در صلاحیت دادگاه های صلح است.

🔹در دادگاه های صلح فقط اصحاب پرونده و وکلای دادگستری حق حضور و دفاع خواهند داشت.

ولی در شوراهای حل اختلاف، وکلای مدنی هم حق حضور و دفاع دارند و هزینه دادرسی دادگاه های صلح همانند محاکم حقوقی است ولی هزینه دادرسی شورای حل اختلاف نصف آن خواهد بود.

🔹دادگاه های صلح در ساعات غیر اداری هم حق رسیدگی خواهندداشت و در محل شورا هم امکان استقرار دارند.


🔹رفع اختلاف صلاحیت،بین دادگاه های صلح با مراجع قضایی و غیر قضایی در یک حوزه قضایی استان با دادگاه تجدیدنظر همان استان است.

ولی اختلاف بین انها که خارج از یک استان باشد با شعبه اول دادگاه تجدیدنظراستانی است که آخرین قرار عدم صلاحیت در حوزه همان استان صادر شده باشد.

🔰از مجموعه بزرگ ما دیدن فرمایید
👇
https://t.me/addlist/eTvz4sR_VlJkNjM5






✅دعاوی طاری و تعریف آن:

الف)ورود ثالث: 
به معنای دعوی شخص ثالث علیه طرفین یا یک طرف دعوای اصلی

🟣اقسام ورود ثالث: 
1 -ورود ثالث اصلی ( استقلالی): 
در این حالت شخص ثالث برای خود مستقلاً حقی قائل است.

نفع ثالث یک نفع مستقیم است و به عنوان یک دعوای جدا قابل طرح است.

🟢2 -ورود ثالث تبعی (حمایتی): 
در این حالت ثالث خود را در محق شدن یکی از طرفین ذینفع میداند.

برخلاف ثالث اصلی، نفع ثالث تبعی یک نفع غیر مستقیم است و به عنوان دعوایی جدا قابل طرح نیست.

🔵اوصاف ورود ثالث:
1 -در تمام مراحل(بدوی، واخواهی، تجدیدنظر) جز در در دیوان عالی کشور امکان پذیر است ولی اگر رای دیوان عالی کشور نقض و پرونده به دادگاه بدوی یا تجدیدنظر اعاده شود ورود ثالث امکانپذیر است.

2 -تا قبل از ختم دادرسی(در تمام مقاطع)امکان پذیر است.

3 -تعداد نسخ اصحاب دعوی + 1

4 -نیاز به ذکر ورود ثالث (اصلی یا تبعی) نیست.

🌱ماده 133 اگر دادگاه احراز کند که :
1 -ورود ثالث به منظور تبانی یا تاخیر در رسیدگی است 
2 -یا اینکه رسیدگی به دعوی اصلی منوط به رسیدگی به دعوای ورود ثالث نیست
دعوای ورود ثالث را از دعوای اصلی جدا کرده و جداگانه رسیدگی میکند.

🌱ماده134 اگر نسبت به ورود ثالث قراری مانند رد دعوی، عدم استماع دعوی ، قرار رد دادخواست یا .... صادر شود وارد ثالث 
میتواند:
1 -بعد از آنکه پرونده به مرحلة تجدیدنظر رفت، در آن دادگاه ورود ثالث کند.
🔻2 -ایرادات را رفع کرده و مجدداً در همان مرحلة بدوی وارد شود.
🔻3 -تجدیدنظر خواهی از قراری که در خصوص ورود ثالث صادر شده است.

☑️ اگر دادگاه تجدیدنظر این قرار را نقض کند پرونده را برای رسیدگی با دعوای اصلی به همان دادگاهی میفرستد که دعوی اصلی در آنجا است. (بدوی یا تجدیدنظر) حال اگر دعوای مذکور تمام شده باشد مستقلاً به آن رسیدگی میشود.

🔴اگر خواهان دعوی اصلی، دعوی یا دادخواست خود را مسترد کند تکلیف دعوی ورود ثالث چیست؟

🔻 اگر ورود ثالث اصلی باشد رسیدگی به صورت دعوی مستقل ادامه مییابد.

🔻 اگر ورود ثالث تبعی باشد قرار رد دعوی صادر می شود.

🟢اگر یکی از 4 شرط دعاوی طاری وجود نداشت تکلیف چیست؟

🔻 اگر ورود ثالث اصلی باشد در صورت داشتن صلاحیت ذاتی و محلی جداگانه رسیدگی کند.

🔻 اگر ورود ثالث تبعی باشد قرار رد دعوی صادر می شود.

🔰از مجموعه بزرگ ما دیدن فرمایید
👇
https://t.me/addlist/eTvz4sR_VlJkNjM5

20 last posts shown.