Art Ashes


Channel's geo and language: Iran, Persian
Category: not specified


به کانال خاکستر هنر خوش اومدید
.
.
.
هنر داریم تا حقیقت ما را نابود نکند
ف.ن

Related channels  |  Similar channels

Channel's geo and language
Iran, Persian
Category
not specified
Statistics
Posts filter






نباید گاهگاهی دوست بداریم، برای لحظه‌ای، بلکه تا ابد. هرکسی می‌تواند گاهگاهی دوست بدارد، حتّی شریران هم می‌توانند‌.

برادران کارامازوف/فئودور داستایوفسکی

@grayart


اصلاً برای من چه اهمیتی دارد که مثل بچه مدرسه‌ها ادعا بکنم زمین گرد است؟
انسان تنها به مشتی خاک نیاز دارد تا بر آن کامیاب شود و به ذرّه‌ای خاک تا در زیر آن آرام گیرد.

رنجهای ورتر جوان/یوهان ولفگانگ گوته

@grayart


مُردن مفت و مجّانی نیست…
نفسِ آخر کُلی کار می‌برد، سانسِ آخر سینماست... باید به هر قیمتی از خودت مایه بگذاری.

مرگ قسطی/ لویی فردینان سلین

@grayart


چرا بقول خودت به موهوم اهمیت می‌گذاری؟ دنیا دمدمی است، دو روز دیگر ماها خاک می‌شویم. چرا سرِ حرفهای پوچ وقتمان را تلف بکنیم؟ چیزی که می‌ماند همان خوشی است، وقت را باید غنیمت شمرد. باقیش پوچ است و بعد افسوس دارد.

صورتکها/صادق هدایت

@grayart


دیگو ریورا همسرِ فریدا کالو، با زنان بی‌شماری رابطه داشت.
فریدای ۲۱ ساله برای امرار معاش از راه نقّاشی به او نزدیک شد.
آن‌ها رفته رفته ازدواج کردند؛ لکن نخستین شرط ریورا پس از وصلت‌شان داشتن روابطِ باز پس از ازدواج بود. فریدا پس از اطلاع از همخوابگیِ خواهرش کریستینا با دیگو، موهایش را تراشید و از او فاصله گرفت؛ امّا همچنان در نامه‌هایش به ریورا تصریح می‌کرد که دیوانه‌وار و تا ابد عاشقِ اوست.
رابطه‌ی آن‌ها چهارده‌سال به درازا کشید.
فریدا سپس سراغِ چابلا بارگاسِ خواننده رفت و با او آشنا شد. رابطه‌ی این‌دو از نخستین روابطِ هم‌جنس‌خواهانه‌ی قرن بیستم است.
@grayart


اگر قرار بود که انسان نسبت به همه‌ی موجودات پست و رقت انگیزی که می‌بیند اظهار تنفر کند، دیگر توان انجام کار دیگری در وی نمی‌ماند؛ در صورتی که وی می‌تواند یک بار و برای همیشه و با آسودگیِ خیال آنها را حقیر بشمارد و خلاص.

جهان و تأملات فیلسوف
آرتور شوپنهاور


@grayart


گفت: «برو زیرِ آفتاب بنشین و فراموش کن.»
من زیر آفتاب نشستم و همه‌ چیز یادم آمد.

رضا براهنی

@grayart


می‌توانم یک صندلی بردارم، یک بسته سیگار، یک فنجان قهوه و شروع کنم به خواندن. کتاب‌های زیادی هست که فرصت خواندنش را نداشته‌ام و کتاب‌های دیگری که می‌خواهم برای چهارمین یا هفتاد و چهارمین بار بخوانم. این کار تا پایان عمر برایم کافی است.

کریشتف کیشلوفسکی

@grayart


خودت را خلق کن و باز از نو بیافرین،
در جا نزن.
خودت را خلق کن و باز از نو بیافرین،
از متوسط بودن دوری کن.
خودت را خلق کن و باز از نو بیافرین.
لحن و شکلت را هر ازگاهی عوض کن
تا در دسته‌بندی‌هایشان نگنجی.
خودت را توانمند کن
و آنچه هست را بپذیر
اما فقط با شرایطی که خودت خلق کردی و بازآفریدی.
خودآموخته باش.
باید زندگی‌ات را دوباره بیافرینی،
زیرا این زندگی توست
و گذشته و آینده‌اش
فقط از آن توست.

لذتهای نفرین شده/ چارلز بوکفسکی

@grayart


زندگی خیلی دشوار و غم‌انگیز است. چطور آدم می‌تواند امیدوار باشد که خواهد توانست کسی را با نوشتن برای خودش نگه دارد؟

نامه به فلیسه/فرانتس کافکا

@grayart


به مردی که به شما می گوید که ترجیح می‌دهد از خدا اطاعت کند نه از مردمان، و در نتیجه یقین دارد اگر گلوی طرف مقابل را ببرد به بهشت می‌رود، چه می‌توانید بگوئید؟

ولتر

@grayart


چیزی نمانده که قلبم بترکد.
امّا خودم را خاموش احساس می کنم؛
بی صدا، همچون گور. اگر دهانم را باز کنم،
همه چیز می پرد..

نامه از آلبرکامو به ماریا کاسارس

@grayart


از درد خودم کیف می‌کردم - یک کیف ورای بشری، کیفی که فقط من می‌توانستم بکنم و خداها هم اگر وجود داشتند نمی‌توانستند تا این اندازه احساس کیف بکنند... در آنوقت به برتری خودم پی بردم، برتری خودم را به رجاله‌ها، به طبیعت، به خداها حس کردم، خداهایی که زاییده شهوت بشر هستند.

بوف کور/ صادق هدایت

@grayart


اگر می تونستم با همین چیزایی که الان می دونم، دوباره همه چیز رو از اول شروع کنم، نتیجه کار باز همون می شد. و اگر می تونستم با همون چیزایی که اون موقع می دونستم، سه باره همه چیز رو از نو شروع کنم، نتیجهٔ کار باز همون می شد. و اگر می تونستم هر بار با دونسته هایی که از دونسته های دفعهٔ پیشم یه کم بیش تر بود، همه چیز رو صدباره از نوع شروع کنم، نتیجهٔ کار همیشه و همیشه همون میشد، و صدمین زندگیم هم مثل زندگیِ اولم می شد، و همهٔ صد زندگی هم همون یه زندگی می شد.

وات/بکت

@grayart


بیش تر از همه از این وحشت داری که ضمن تردیدهایت بمیری.

سفر به انتهای شب/ سلین

@grayart


مدتی است که از هیچ جای دنیا و هیچ اتفافی خبر ندارم، مثل این است که چیزی را نباخته ام. دنیا و اتفاقاتش به چه درد من می خورد؟

نامه به حسن نورایی/ صادق هدایت

@grayart


تو آنجا تنها و ماتم گرفته‌ای. من هم اینجا همین حال را دارم. از کجا می‌آیند این حملات مالیخولیایی که انسان را در خود فرو می‌برند؟
مثل خیزابی قد می‌کشند، آدمی را غرقه می‌سازند و دیگر راه گریزی نیست.

نامه از گوستاو فلوبر به ژرژ ساند

@grayart


هر ضربه‌ای که بر انسان وارد شود، همان روز یا حداکثر روز بعد؛ آدم غذایش را می‌خورد و همین هم اوّلین مایه‌ی تسکین برای اوست.

رودین/ایوان تورگنیف

@grayart

20 last posts shown.