سلام پسرم 17 ساله
یک روز رفته بودیم خونه مامان بزرگم کل فامیل بودن. داشتیم طبقه پایین تو زیرزمین با بچه های فامیل مافیا بازی میکردیم(7 نفر بودیم) از طبقه بالا صدامون زدن بیاین شام من یک دختر دایی دارم به اسم سارا شام آب گوشت بود دختر داییم و من هم از اب گوشت متنفر بودیم پس تو زیر زمین موند من رفتم بالا بعد مامانش(زن داییم)
بهم گفت برای سارا و تو نیمرو
درست کردم ببر پایین بخورین بقیه بچه ها نیمرو رو نبینن و....
من رفتم تو زیر زمین با سارا نشستیم غذا میخوردیم که دیدم سارا اومد بهم نزدیک شد گفت امیر من راستیتش چند وقته میخوام بهت یک چیزی رو بگم گفتم جانم؟
گفت من از تو خوشم میاد و...
بعد من از خوشحالی بال دراوردم اما شنیده بودم هر چی به دخترا محل نزاری بهتره برا همین حسابی خرابش کردم بهش گفتم: اما من از تو خوشم نمیاد و....
از اون روز به بعد اصلا باهام صحبت نمیکنه ادمین راهنمایی کن چیکار کنم برا گندی که زدم😢
👍
ادمین: اینارو ول کن دادا نیمروعه چی شد
📝 نظرتون رو توی کامنت ها بنویسید .ارسال اعتراف ناشناس 👍
👈😘ربات چت ناشناس با دختر|رل یابی😍➡️😏
@eterafihome 🔝 | 🟢
خرید ممبر واقعی⭐️