🔸وضعیت موجود را بپذیریم/ این نیز بگذرد
علی صاحبی، روانشناس:
بسیاری از انسانها وقتی در زندگی خود با یک چالش و بحرانی نظیر بیماری و یا مرگ مواجه میشوند، فلسفه زندگیشان تغییر میکند و مسیر زندگی خود را تغییر میدهند، بهطور مثال خیلیها بیش از گذشته، اهل خانواده و یا اهل معنویت میشوند. به نظر من کرونا میتواند میان آحاد جامعه و در کشورهای مختلف، تأثیرهای مختلف نیز به همراه داشته باشد. به طور کلی شاید بسیاری از انسانها در معنا و شیوه زندگی خود تأمل کنند.
کرونا میتواند این تأمل را به وجود بیاورد که قدرشناسی بیشتری نسبت به نعمتهایی که داریم پیدا کنیم. چون معمولاً ما از نعمتهایی که داریم بیخبر هستیم، وقتی نعمتی از ما گرفته میشود، متوجه میشویم که چه نعمتی را از دست دادهایم و چقدر آن نعمت برای ما مهم و اساسی بوده است.
کرونا تأثیرهای روحی منفی نیز مثل اضطراب، نگرانی و اینکه بعضاً برخی در این شرایط هوای همدیگر را نداشته باشند، به همراه خواهد داشت، زیرا معمولاً در شرایط چالشزا، مغز حیوانی بر مغز اجتماعیمان غلبه میکند و هر شخصی تنها به فکر ارضای نیازهای خودش است.
از دیگر تأثیرهای منفی کرونا، میتواند به انزوا رفتن برخی افراد جامعه باشد، زیرا اکنون که بسیاری از آدمها در قرنطینه خانگی به سر میبرند، فقط یک نفر هستند و شخص دیگری همراه آنان نیست. این افراد قبلاً در محیط اجتماعی با دوستان و همکاران خود معاشرت داشتهاند، اما اکنون تنهایی به آنها فشار وارد میکند که یکی از پیامدهای آن، حالتهای خلقی مانند افسردگی است. از طرفی همه مردم عادت به مطالعه و یا فیلم دیدن ندارند و یا نمیدانند در چنین شرایطی چطور باید اوقات فراغت خود را طی کنند؛ بنابراین این بیبرنامگی نیز میتواند، اثرات منفی روی خلقیات افراد داشته باشد.
اولین بارقه امید، زمانی در وجود ما متجلی میشود که باور کنیم وضعیت فعلی، وضعیت ازلی و ابدی نخواهد بود. گاهی یک رویداد و وضعیت، در یک ماه طی میشود و گاهی هم در چند ماه، ولی به هر صورت هیچگاه جهان ثابت و پایدار نبوده است. نه وضعیت خوش پایدار بوده و خواهد بود و نه وضعیت غم.
افکار و احساسات منفی مثل ماهیتابههای فلزی هستند که وقتی غذایی در آن پخت میکنیم، به کف آن میچسبد، احساسات منفی نیز به همین شکل در ظرف وجودی ما میچسبد. اما احساسهای مثبت ما مثل ماهیتابههای تفلون هستند که غذا در آن نمیچسبد. برای همین باید مراقب افکار و خودگوییهای خود باشیم. چون افکار و خودگوییها به احساسات ما بدل میشوند. در همین زمینه بیش از هر چیز باید افکار بهتری را با خود مرور کنیم و از نشخوار افکار منفی بپرهیزیم و خود را به یکسری کارهای لذتبخش مشغول کنیم.
راه دیگر برای امیدوارانه زیستن، شفقتورزی است. ما معمولاً در زندگی به خودمان سخت میگیریم. جهان برای فراهم کردن یک زندگی خوب و خوش، به کسی بدهکار نیست. جهان، زندگی و هستی به کسی قول نداده که اگر به دنیا بیایی، زیر پای تو فرش قرمز پهن میکنیم. اکنون در شرایطی که طبیعت به ما سخت گرفته، ما باید زندگی را به خودمان آسان بگیریم و رفتارها و اعمالی را انتخاب نکنیم که شرایط برای ما و دیگران سختتر شود؛ بنابراین باید با خودمان و با دیگران شفقتورزی کنیم.
باید بپذیریم شرایط فعلی جهانی برای همه ملتها، گروهها، زبانها، جنسیتها و نژادها رقم خورده است و به همین دلیل باید بهگونهای رفتار کنیم که ضررهای خود و دیگران را به حداقل برسانیم؛ بنابراین بهترین گفتوگوی درونی ما در این شرایط سخت توجه به این حکمت ایرانی است که این نیز بگذرد. «نه عمر خضر بماند، نه ملک اسکندر».
علم روانشناسی از چند سال گذشته که روی شادکامی، شادمانی و خشنودی درونی متمرکز شده، براین باور است که شادکامی مکان و یا مقصدی نیست که به آن برسیم، بلکه حالی است که باید آن را در درون خود ایجاد کنیم. هنگامی که میزان تجربه هیجانات مثبت انسان نسبت به هیجانات منفی او بیشتر باشد، شادکام و خوشنود است. هیجانات و احساسات مثبت را نمیشود از جایی خریداری کنیم. هیجان و یا احساس مثبت با موفقیت و دستاورد میسر نمیشود، موفقیت و دستاورد و تجربه آنها یک احساس خوشایند مقطعی در ما ایجاد میکند، ولی خیلی زود از بین میرود.
شادمانی پایدار بستگی به این دارد که شب و روز چه افکار و اندیشههایی در آسمان ذهنمان به پرواز در میآوریم و چه اعمالی انجام میدهیم. کارها و اعمالی که انجام میدهیم، پیامدی به نام احساس دارد. اگر اعمالی انجام دهیم که برای خودمان و اطرافیانمان سودمند باشد و ارزشهای خود را در آن مستتر کرده و کار ارزشمند انجام داده باشیم، احساس خوب خواهیم داشت.
@iqna_isfahan
✅ @entekhabbehtar
علی صاحبی، روانشناس:
بسیاری از انسانها وقتی در زندگی خود با یک چالش و بحرانی نظیر بیماری و یا مرگ مواجه میشوند، فلسفه زندگیشان تغییر میکند و مسیر زندگی خود را تغییر میدهند، بهطور مثال خیلیها بیش از گذشته، اهل خانواده و یا اهل معنویت میشوند. به نظر من کرونا میتواند میان آحاد جامعه و در کشورهای مختلف، تأثیرهای مختلف نیز به همراه داشته باشد. به طور کلی شاید بسیاری از انسانها در معنا و شیوه زندگی خود تأمل کنند.
کرونا میتواند این تأمل را به وجود بیاورد که قدرشناسی بیشتری نسبت به نعمتهایی که داریم پیدا کنیم. چون معمولاً ما از نعمتهایی که داریم بیخبر هستیم، وقتی نعمتی از ما گرفته میشود، متوجه میشویم که چه نعمتی را از دست دادهایم و چقدر آن نعمت برای ما مهم و اساسی بوده است.
کرونا تأثیرهای روحی منفی نیز مثل اضطراب، نگرانی و اینکه بعضاً برخی در این شرایط هوای همدیگر را نداشته باشند، به همراه خواهد داشت، زیرا معمولاً در شرایط چالشزا، مغز حیوانی بر مغز اجتماعیمان غلبه میکند و هر شخصی تنها به فکر ارضای نیازهای خودش است.
از دیگر تأثیرهای منفی کرونا، میتواند به انزوا رفتن برخی افراد جامعه باشد، زیرا اکنون که بسیاری از آدمها در قرنطینه خانگی به سر میبرند، فقط یک نفر هستند و شخص دیگری همراه آنان نیست. این افراد قبلاً در محیط اجتماعی با دوستان و همکاران خود معاشرت داشتهاند، اما اکنون تنهایی به آنها فشار وارد میکند که یکی از پیامدهای آن، حالتهای خلقی مانند افسردگی است. از طرفی همه مردم عادت به مطالعه و یا فیلم دیدن ندارند و یا نمیدانند در چنین شرایطی چطور باید اوقات فراغت خود را طی کنند؛ بنابراین این بیبرنامگی نیز میتواند، اثرات منفی روی خلقیات افراد داشته باشد.
اولین بارقه امید، زمانی در وجود ما متجلی میشود که باور کنیم وضعیت فعلی، وضعیت ازلی و ابدی نخواهد بود. گاهی یک رویداد و وضعیت، در یک ماه طی میشود و گاهی هم در چند ماه، ولی به هر صورت هیچگاه جهان ثابت و پایدار نبوده است. نه وضعیت خوش پایدار بوده و خواهد بود و نه وضعیت غم.
افکار و احساسات منفی مثل ماهیتابههای فلزی هستند که وقتی غذایی در آن پخت میکنیم، به کف آن میچسبد، احساسات منفی نیز به همین شکل در ظرف وجودی ما میچسبد. اما احساسهای مثبت ما مثل ماهیتابههای تفلون هستند که غذا در آن نمیچسبد. برای همین باید مراقب افکار و خودگوییهای خود باشیم. چون افکار و خودگوییها به احساسات ما بدل میشوند. در همین زمینه بیش از هر چیز باید افکار بهتری را با خود مرور کنیم و از نشخوار افکار منفی بپرهیزیم و خود را به یکسری کارهای لذتبخش مشغول کنیم.
راه دیگر برای امیدوارانه زیستن، شفقتورزی است. ما معمولاً در زندگی به خودمان سخت میگیریم. جهان برای فراهم کردن یک زندگی خوب و خوش، به کسی بدهکار نیست. جهان، زندگی و هستی به کسی قول نداده که اگر به دنیا بیایی، زیر پای تو فرش قرمز پهن میکنیم. اکنون در شرایطی که طبیعت به ما سخت گرفته، ما باید زندگی را به خودمان آسان بگیریم و رفتارها و اعمالی را انتخاب نکنیم که شرایط برای ما و دیگران سختتر شود؛ بنابراین باید با خودمان و با دیگران شفقتورزی کنیم.
باید بپذیریم شرایط فعلی جهانی برای همه ملتها، گروهها، زبانها، جنسیتها و نژادها رقم خورده است و به همین دلیل باید بهگونهای رفتار کنیم که ضررهای خود و دیگران را به حداقل برسانیم؛ بنابراین بهترین گفتوگوی درونی ما در این شرایط سخت توجه به این حکمت ایرانی است که این نیز بگذرد. «نه عمر خضر بماند، نه ملک اسکندر».
علم روانشناسی از چند سال گذشته که روی شادکامی، شادمانی و خشنودی درونی متمرکز شده، براین باور است که شادکامی مکان و یا مقصدی نیست که به آن برسیم، بلکه حالی است که باید آن را در درون خود ایجاد کنیم. هنگامی که میزان تجربه هیجانات مثبت انسان نسبت به هیجانات منفی او بیشتر باشد، شادکام و خوشنود است. هیجانات و احساسات مثبت را نمیشود از جایی خریداری کنیم. هیجان و یا احساس مثبت با موفقیت و دستاورد میسر نمیشود، موفقیت و دستاورد و تجربه آنها یک احساس خوشایند مقطعی در ما ایجاد میکند، ولی خیلی زود از بین میرود.
شادمانی پایدار بستگی به این دارد که شب و روز چه افکار و اندیشههایی در آسمان ذهنمان به پرواز در میآوریم و چه اعمالی انجام میدهیم. کارها و اعمالی که انجام میدهیم، پیامدی به نام احساس دارد. اگر اعمالی انجام دهیم که برای خودمان و اطرافیانمان سودمند باشد و ارزشهای خود را در آن مستتر کرده و کار ارزشمند انجام داده باشیم، احساس خوب خواهیم داشت.
@iqna_isfahan
✅ @entekhabbehtar