➖فرهنگ فولکلوریک علیه ایدههای تجزیهطلبان | گفتگو با محمدجواد قنواتی
/ آذربایجان نمیتواند جدا از ایران باشد | فرهنگ مردم ایران را نمیشود تکهتکه دید /
محمدجواد قنواتی، عضو مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی و مدیر بخش فولکلور این موسسه در گفتگویی مفصل با انصاف نیوز دربارهی اشتراکات فولکلوریک ایرانیان و نقش این موضوع در پیوند ما گفت. او در این گفتگو از افسانهها، بازیها، ضربالمثلها و آداب و آیینهای مشترک ایرانیها گفت و مثال زد.
مثال جالب در این موضوع بازی شاه و وزیر بود که در کودکی ما، فرزندانمان و کوروش، پادشاه هخامنشی مشترک است. در تمام توضیحات آقای قنواتی دربارهی اشتراکات ایرانیان مثال آذربایجان تکرار شد. قنواتی اضافه کرد: آذربایجان تختگاه اسطورهای مردم ایران بوده و حتی بزرگترین آتشکده ایرانیان، آتشکده مخصوص شاهان یعنی آتشکدهی آذرگُشَسب، نیز در آذربایجان بوده است.
🔹تجزیهطلبان علیه اشتراکات فولکلوریک ملت ایران
انصاف نیوز: آقای جعفری قنواتی فولکلور یا فرهنگ عامه اصلا چه اهمیتی در تعریف هویت ملی ما دارد؟ و در مقابل تجزیه طلبان چطور این فرهنگ رو نشانه گرفتهاند؟
تاریخ مشترک، سرزمین مشترک، زبان ملی مشترک، ادبیات و آداب و آیینهای مشترک یا همان فولکلور از اجزای اساسی هویت ملی هر جامعهای هستند.
بیان سهم فولکلور در هویت ملی ایران نیاز به چند ساعت مصاحبه دارد از این رو من فقط به مصداقهای محدودی از برخی حوزههای فولکلور اشاره خواهم کرد برای اینکه ببینید مردم ایران چطور در زمینههای بنیادی که ریشه در باورها و اعتقادات کهنشان دارد با هم اشتراک دارند.
🔹افسانههای ملی ما، از غرب تا شرق ایران یکی هستند
نخست از افسانهها شروع می کنیم. بسیاری از افسانههایی که در هر منطقه وجود دارد افسانههایی هستند که در سطح ملی هم رایجاند یعنی شما آنها را در هر بخشی از ایران میبینید و افسانههای عام هستند. اینها اکثریت قریب به اتفاق افسانههای ما را تشکیل می دهند. گروه دیگر مربوط به یک منطقهی بزرگتری هستند. همانطور که میدانید تقسیمبندیهایی که امروز میشناسیم مانند یزد، اصفهان، شیراز و… تقسیم بندیهای سیاسی هستند. تقسیمبندیهای فرهنگی شامل مناطق وسیعتری هستند. گروه دیگر افسانههایی هستند که خاص یک منطقهی محدودند.
مثلا «سنگ صبور» مصداق افسانههاییست که در سطح ملی نقل میشود. سنگ صبور در آذربایجان، اردبیل، زنجان، یزد، خراسان، خوزستان و… هست. حتی در جزایر خلیج فارس، بوموسا، بندرعباس و بوشهر هم هست. در بندر ماهشهر که غربیترین بندر خلیج فارس هست هم وجود دارد.
یا افسانهی «ماه پیشونی» را شما در نظر بگیرید. «ماه پیشونی» در تمام این مناطقی که گفتم وجود دارد. «ماه پیشونی» شباهت فراوانی به «سیندرلا»ی غربیها دارد. در اروپا، کشورهای عربی و سایر مناطق از جمله کشورهای ترک «سیندرلا» و «ماه پیشونی» جداگانه نقل میشود. فقط و فقط در ایران است که این دو افسانه ترکیب و تحت عنوان «ماه پیشونی» نقل میشود. در آذربایجان، یزد، خراسان، بوشهر، هرمزگان، خوزستان و… هم به همین صورت است. اگر اشتراکات در بنیادهای فکری وجود نداشت خب این داستان به شکل کشورهای ترک نقل میشد.
🔹بازیهای کودکیمان هم یکی بودهاند
و اما در حوزهی بازیها. اکثریت قریب به اتفاق بازیها در تمام نقاط ایران مشترکند برای مثال «گرگم و گله میبرم». این در اردبیل، ارومیه و مناطق دیگر هست. جالب است شعری که در ارومیه خوانده میشود عیناً همان شعریست که در یزد و طبس و سایر مناطق خوانده میشود. مثالهای دیگر بازی «گل یا پوچ» یا «گلبازی»، بازی «شاه و وزیر» که به «تورنا بازی» هم معروف است، بازی «هفت سنگ»، بازی «یه قل، دو قل»، بازی «لیلی حوضک» و… .
به عمد مثالهای مختلفی زدم چرا که به عنوان مثال «لیلی حوضک» بازیای برای بچههای کوچکِ خردسال از یک تا دو سال است. در سراسر ایران این بازی وجود دارد. جالب است که در برخی شهرهای آذربایجان اسمش هم همین است. «لیلی حوضه» میگویند. مثال دیگر میتواند بازی «آفتاب مهتاب» باشد.
🔹بازی کودکیهای کوروش کبیر و فرزندانمان یکیست | شاه و وزیر بازی
ببینید هر بازی به نوعی مابه ازای شرایط اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه است. «شاه و وزیر» بازی میتواند بازتاب نظام شاهنشاهی باشد. همین که شاه میتواند دستور بدهد که یک نفر تنبیه شود نمادی از این مشابهت است. جالب است بدانید ...
ادامهی این گفتوگو را در لینک زیر بخوانید:
https://ensafnews.com/560594
@ensafnews
/ آذربایجان نمیتواند جدا از ایران باشد | فرهنگ مردم ایران را نمیشود تکهتکه دید /
محمدجواد قنواتی، عضو مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی و مدیر بخش فولکلور این موسسه در گفتگویی مفصل با انصاف نیوز دربارهی اشتراکات فولکلوریک ایرانیان و نقش این موضوع در پیوند ما گفت. او در این گفتگو از افسانهها، بازیها، ضربالمثلها و آداب و آیینهای مشترک ایرانیها گفت و مثال زد.
مثال جالب در این موضوع بازی شاه و وزیر بود که در کودکی ما، فرزندانمان و کوروش، پادشاه هخامنشی مشترک است. در تمام توضیحات آقای قنواتی دربارهی اشتراکات ایرانیان مثال آذربایجان تکرار شد. قنواتی اضافه کرد: آذربایجان تختگاه اسطورهای مردم ایران بوده و حتی بزرگترین آتشکده ایرانیان، آتشکده مخصوص شاهان یعنی آتشکدهی آذرگُشَسب، نیز در آذربایجان بوده است.
🔹تجزیهطلبان علیه اشتراکات فولکلوریک ملت ایران
انصاف نیوز: آقای جعفری قنواتی فولکلور یا فرهنگ عامه اصلا چه اهمیتی در تعریف هویت ملی ما دارد؟ و در مقابل تجزیه طلبان چطور این فرهنگ رو نشانه گرفتهاند؟
تاریخ مشترک، سرزمین مشترک، زبان ملی مشترک، ادبیات و آداب و آیینهای مشترک یا همان فولکلور از اجزای اساسی هویت ملی هر جامعهای هستند.
بیان سهم فولکلور در هویت ملی ایران نیاز به چند ساعت مصاحبه دارد از این رو من فقط به مصداقهای محدودی از برخی حوزههای فولکلور اشاره خواهم کرد برای اینکه ببینید مردم ایران چطور در زمینههای بنیادی که ریشه در باورها و اعتقادات کهنشان دارد با هم اشتراک دارند.
🔹افسانههای ملی ما، از غرب تا شرق ایران یکی هستند
نخست از افسانهها شروع می کنیم. بسیاری از افسانههایی که در هر منطقه وجود دارد افسانههایی هستند که در سطح ملی هم رایجاند یعنی شما آنها را در هر بخشی از ایران میبینید و افسانههای عام هستند. اینها اکثریت قریب به اتفاق افسانههای ما را تشکیل می دهند. گروه دیگر مربوط به یک منطقهی بزرگتری هستند. همانطور که میدانید تقسیمبندیهایی که امروز میشناسیم مانند یزد، اصفهان، شیراز و… تقسیم بندیهای سیاسی هستند. تقسیمبندیهای فرهنگی شامل مناطق وسیعتری هستند. گروه دیگر افسانههایی هستند که خاص یک منطقهی محدودند.
مثلا «سنگ صبور» مصداق افسانههاییست که در سطح ملی نقل میشود. سنگ صبور در آذربایجان، اردبیل، زنجان، یزد، خراسان، خوزستان و… هست. حتی در جزایر خلیج فارس، بوموسا، بندرعباس و بوشهر هم هست. در بندر ماهشهر که غربیترین بندر خلیج فارس هست هم وجود دارد.
یا افسانهی «ماه پیشونی» را شما در نظر بگیرید. «ماه پیشونی» در تمام این مناطقی که گفتم وجود دارد. «ماه پیشونی» شباهت فراوانی به «سیندرلا»ی غربیها دارد. در اروپا، کشورهای عربی و سایر مناطق از جمله کشورهای ترک «سیندرلا» و «ماه پیشونی» جداگانه نقل میشود. فقط و فقط در ایران است که این دو افسانه ترکیب و تحت عنوان «ماه پیشونی» نقل میشود. در آذربایجان، یزد، خراسان، بوشهر، هرمزگان، خوزستان و… هم به همین صورت است. اگر اشتراکات در بنیادهای فکری وجود نداشت خب این داستان به شکل کشورهای ترک نقل میشد.
🔹بازیهای کودکیمان هم یکی بودهاند
و اما در حوزهی بازیها. اکثریت قریب به اتفاق بازیها در تمام نقاط ایران مشترکند برای مثال «گرگم و گله میبرم». این در اردبیل، ارومیه و مناطق دیگر هست. جالب است شعری که در ارومیه خوانده میشود عیناً همان شعریست که در یزد و طبس و سایر مناطق خوانده میشود. مثالهای دیگر بازی «گل یا پوچ» یا «گلبازی»، بازی «شاه و وزیر» که به «تورنا بازی» هم معروف است، بازی «هفت سنگ»، بازی «یه قل، دو قل»، بازی «لیلی حوضک» و… .
به عمد مثالهای مختلفی زدم چرا که به عنوان مثال «لیلی حوضک» بازیای برای بچههای کوچکِ خردسال از یک تا دو سال است. در سراسر ایران این بازی وجود دارد. جالب است که در برخی شهرهای آذربایجان اسمش هم همین است. «لیلی حوضه» میگویند. مثال دیگر میتواند بازی «آفتاب مهتاب» باشد.
🔹بازی کودکیهای کوروش کبیر و فرزندانمان یکیست | شاه و وزیر بازی
ببینید هر بازی به نوعی مابه ازای شرایط اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه است. «شاه و وزیر» بازی میتواند بازتاب نظام شاهنشاهی باشد. همین که شاه میتواند دستور بدهد که یک نفر تنبیه شود نمادی از این مشابهت است. جالب است بدانید ...
ادامهی این گفتوگو را در لینک زیر بخوانید:
https://ensafnews.com/560594
@ensafnews