Ekhrajiha | اخراجیها

استراتژیک ترین جمله ایرانی‌ها:
"حالا باز خودت میدونی!!
این جمله معمولا زمانی استفاده میشه که:
حسابی مخ طرف رو خورده، دخالتهای لازم رو کرده، رای طرف رو زده، تصمیمش رو عوض کرده، بدتر گمراهش کرده، خلاصه ترکوندتش و آچمزش کرده بعد میگه البته به من مربوط نیستا باز خودت میدونی😂🤦🏻‍♂️

@ekhrajiiha2

والدین همسر الان خونه ما هستن و بعد از سریال سرزمین مادری مباحثه و گفتگوهای تاریخی و سیاسی بین همسر و پدرش آغاز شد، پسرکم خواست تو بحث شرکت کنه که همسر بهش گفت حاج آقا خودشون اینها رو می دونن ! منم هر چی بلدم از آقا بلدم، پسرم نه گذاشت نه برداشت گفت باباجون نیم ساعت داره به حرفهات با دقت گوش میده، اگر درست از بابات یاد گرفته بودی پنج دقیقه می گذاشتی منم حرف بزنم، از شما چه پنهون کیف کردم، قند تو دلم آب شد دیدم این طوری از خودش دفاع کرد، کمتر ازش اینطور واکنش های سریع دیده بودم، زنده باد نسل جدید

@ekhrajiiha2

بیست سالگی پایان نسخه‌ی آزمایشی و آغاز نسخه‌ی پرمیوم زندگیه.


@ekhrajiiha2

تو رفیق متفاوتی هستی
مردم مردمند ...
اما تو شانه، تکیه گاه و آرامشی

@ekhrajiiha2

من سه بار بخاطر خودكشى دوستم باهاش به عنوان همراه رفتم بيمارستان و هربار پرستارها تو بخش پذيرش ميگفتن، حالا چه قرصى خوردى؟ اين كه چيزى نيست، دفعه بعد اينو بخور چهارتا خشاب كارت تمومه، اينجاى دستتو چرا زدى؟چرا كشاله رانو نزدى؟ تو رو خدا بزن تمومش كن 4 صبح مزاحم ما نشو.
همینقدر بی‌شرف

@ekhrajiiha2

یکی زمین و زمان ر می‌دوزه و می‌شکافه که برگرده به گذشته. یکی همه‌ی دار و ندارش ر میده که پرت بشه به آینده.
یکی برای دهمین خودکشی ناموفقش توی بیمارستان بستری میشه. یکی هم دو تا اتاق اونورتر تو چنگال خرچنگ سرطان گیر کرده و برای ده ثانیه بیشتر زنده موندن می‌جنگه.
یکی روزی هزار بار می‌میره و زنده میشه که به روی مثل ماه عشقش فقط بتونه نگاه کنه. یکی دیگه انقدر نفرت همه‌ی وجودش ر گرفته که پا میذاره روی عشقش که فقط دیگه نبیندش.
یکی چهار ستون بدنش سالمه ولی نون نداره بخوره. یکی از ثروت دنیا هیچی کم نداره ولی روی کفشش می‌شاشه.
یکی از صبح تا غروب جون می‌کنه که سرشب بشینه چهارخط کتاب بخونه تا بتونه لیسانس بگیره و استخدام بشه. یکی تو پول ننه بابا می‌**رینه و آخرشم می‌شه یه انگل با مدرک دکترا که سر از ماتحت خر در نمیاره.
یکی دوره و دلش نزدیک بودن و موندن می‌خواد. یکی نزدیکه ولی می‌خواد بکنه بره گم و گور بشه یه جای دوری که دست احدی بهش نرسه.
یکی تو چشاش پره داد و فریاده و لبا و دهنش مهر و موم شدن. یکی از صبح تا شب یه سره زر می‌زنه و خودش هم نمی‌فهمه که چه گو**هی می‌خوره.
یکی جون داره عقل نداره. یکی عقل داره پول و امکانات نداره. یکی پول و امکانات داره ولی ک**ون کار کردن نداره. یکی باعرضه و باجنمه ولی عمرش کفاف نمی‌ده. یکی هم هزارسال منتظر می‌مونه بلکه هم بمیره؛ ولی به نوح گفته زکی!
می‌دونی! اینه زنده‌گی.
@ekhrajiiha2

هفته اول که بهم زدی فکر میکنی داری میمیری؛
میگی دیگه با هیچکس حتی حرف نمیتونم بزنم عشق که سهله!
هفته دوم هنوز یادت میاد گریه میکنی همش با دوستات راجع‌ بهش حرف میزنی!
هفته سوم میگی اصلا مهم نیست و شروع میکنی خنده الکی!
هفته چهارم میگی خوبم اما گاهی یهو دلتنگ میشی میری عکساشو میبینی!
هفته پنجم کمتر میاد تو ذهنت.
هفته هشتم عکسارو از گوشیت پاک میکنی.
هفته دوازدهم گاهی میری عکس پروفایلشو نگاه میکنی!
هفته بیستم دیگه دنبالش نمیکنی!
هفته سی‌ام میتونی با بقیه دوستات بری همه‌جا که باهاش خاطره داری.
هفته چهلم با یکی دیگه آشنا میشی.
هفته هفتادم شاید حتی یادت هم نیاد که هفته اول چند بار در روز
پروفایلشو چک میکردی و میزدی زیر گریه!
خلاصه که زندگی به شدت ادامه داره و زمان که بگذره همه چیز آسون تر میشه؛ پس زیاد سخت نگیر رفیق.


@ekhrajiiha2

بسیاری اوقات ما به صورت ناهشیار جذب چیزهایی می‌شویم که برایمان آشنا اند و حس امنیت به ما می‌دهند.
ترجیح می‌دهیم یک درد آشنا را تحمل‌کنیم تا با یک موقعیت جدید و ناشناخته روبرو شویم.
این الگو در‌ روابطمان ممکن است بسیار دیده شود.
@ekhrajiiha2