این چندروز و به واسطهی یه اتفاق که من ازش آگاه نیستم ناگهان موزه هنرهای معاصر و نمایشگاه پرترهها بولد شد. در این حد که صفهای طولانی تشکیل شد برای دیدن آثار گنجینه.
نقدهای زیادی به این اتفاق شد.
هنرمندمسلکها ناراحت شدند که دیگه خاص نیستند و تودهی مردم کار پیکاسو رو دیدن.
امروز صحبت همین نمایشگاه بود.
من به واسطهی حضور دو کماندو وسط نمایشگاه طی این دوماه بیخیال دیدن آثار شدم، اما خب برعکس عدهای فکر کردم عالیه که عده زیادی میفهمن چه آثاری در ایران هست و حتی اگر بابت پز دادنه، چهارتا اسم نقاش دیگه هم به چشمشون میخوره یا ناگهان با اون معماری شگفتانگیز روبرو میشن.
اما...همین الان تو اکسپلورر یه فیلمی دیدم از یکی از بلاگرها که گزارشش رو با صف طولانی و جملهی من تحمل کردم، چون ممکنه تا ابد این فرصت برای هیچکدوم از ما پیش نیاد که اثر پیکاسو رو ببینیم روبرو شدم.
و اینجا بود که اون اتفاق بد رخ داده بود، اطلاعات غلط به مخاطب، بلاگری که از هیچکس نپرسیده این آثار از کجا اومدن ایران. بلاگری که نمیدونه چرا اتفاقا، سر چندماه تابلوهای مختلف گنجینه میان بیرون، که فقط یه اثر از پیکاسو تو ایران نیست، که هزار چیز دیگه....
که این فرصته بارها تکرار میشه.
که اون کسی که این گنجینه رو گردآوری کرده چه باهوش بوده.
مکث کردم و دعا دعا کردم که فیلمهای عجیبتری نبینم.
@Danshjuyar | خرمالوی سیاه