-بین پاهام فقط با تو آروم میگیره!
-چیکار کنم توله؟ بذارم 24ساعته اون تو خیس بخوره؟
لبش را گاز گرفت.
خودش را به تن مرد مالید و مرد عنان از کف داد.
-چیکار کنم وقتی هوستو دارم؟ نمیشه اینجاها شیطونی کرد امیرحافظ؟
نفس مرد کنار گوشش رها شد.
-هوس سکس کردی؟ کل شب رو تنت بودم خسته نشدی؟
با دستش برجستگیش را لمس کرد و پچ زد:
-نه امیرحافظ جونم باید چش و دلتو سیر کنم یه وقت هوو سرم نیاری!
مرد نیشخند زد
-آخه این لامصب فقط واسه یکی بیقراره، اونم تویی که آتیشت از خودم تندتره...
دست دخترک وسوسهانگیز را گرفت و سمت اتاقک پشت حجره برد.
https://t.me/+m2eKOwX72bVmYTk8