#جنگ_ملا
يكشب ملا وقتي ميخواست بخوابد، شمشير بلندي را كه به ديوار اطاقش آويزان بود برداشت و به كمر بست. زنش پرسيد: چه ميكني؟ براي چه هنگام خواب شمشير مي بندي؟ ملا گفت: شب گذشته در خواب با مردي دعوايم شد. او برویم شمشير كشيد و چون من اسلحه نداشتم شكست خوردم. حالا اين شمشير را به كمرم بسته ام تا چنانچه باز هم او را در خواب ديدم انتقام خود را از او بگيرم!!!
#ملانصرالدین
با معرفی بُهلول به دوستان، از او حمایت کنید:
👳 @bohloolstories
يكشب ملا وقتي ميخواست بخوابد، شمشير بلندي را كه به ديوار اطاقش آويزان بود برداشت و به كمر بست. زنش پرسيد: چه ميكني؟ براي چه هنگام خواب شمشير مي بندي؟ ملا گفت: شب گذشته در خواب با مردي دعوايم شد. او برویم شمشير كشيد و چون من اسلحه نداشتم شكست خوردم. حالا اين شمشير را به كمرم بسته ام تا چنانچه باز هم او را در خواب ديدم انتقام خود را از او بگيرم!!!
#ملانصرالدین
با معرفی بُهلول به دوستان، از او حمایت کنید:
👳 @bohloolstories