.
این بیت در نسخههای متفاوت به اَشکال مختلف ضبط شده است:
خالقی مطلق: بباید زدن داستان، آوری ضبط کرده است.
در نامه باستان تصحیح دکتر کزازی به صورت:
بباید زد این داستان آوری آمده است.
در شاهنامه چاپ مسکو به صورت: بباید به این داستان داوری ضبط شده است.
متن کتاب مطابق تصحیح دکتر خالقی است و در حال حاضر معتبرترین تصحیح است. در نسخه فلورانس هم که کهنترین نسخه موجود شاهنامه است بیت به همین صورت بباید زدن داستان آوری ضبط شده است.
آقای محمد حسن دوست در فرهنگ ریشه شناختی فارسی، واژه آوری را از ریشه وَر به معنی گرویدن و ایمان آوردن دانستهاند و آن را به قطعاً و مسلماً و مومن معنی کردهاند و برای آن شاهد مثالهایی از اشعار رودکی و ابوشکور بلخی آوردهاند:
رودکی:
کسی را که باشد بدل مهر حیدر
شود سرخ رو در دو گیتی بآور (=قطعاً، به راستی)
ابوشکور بلخی:
کسی کو به محشر بود آوری
ندارد به کس کینه و داوری(= مومن و گرویده)
به نظر میرسد واژه آری که در متون فارسی به عنوان قید تصدیق یا تاکید به کار میرود ریخت دیگری از همین واژه آوری است که در فرایند واجی با کاهش مواجه شده است. واژه باور به معنی یقین، اعتقاد و عقیده نیز از همین ریشه ورَ (var)است.
در شاهنامه این بیت در قالب قید قطعیت چندبار به کار رفته است. از جمله در همین داستان ضحاک هنگامی که دو مرد پاکدین برای نجات یکی از دو قربانی به خوالیگری نزد ضحاک میروند یکی از آنها میگوید:
یکی گفت ما را به خوالیگری
بباید برِ شاه رفت، آوری(= قطعاً، حتماً)
اگر ضبط نسخه فلورانس و تصحیح دکتر خالقی را بپذیریم این واژه در اینجا قید تاکید و به معنی قطعاً و یقیناً است.
داستان زدن به معنی مثال آوردن و حکایت کردن و رایزنی کردن و گفتگو کردن است
این بیت با بیت بعدی موقوف المعانی است: کاوه به ضحاک میگوید که: تو شاه هستی و یا اهریمن؟ قطعاً لازم است که در اینباره رایزنی و گفتگو شود که اگر تو پادشاه جهان هستی چرا بهره و نصیب ما از این پادشاهی تنها رنج و سختی است.
منابع:
شاهنامه فردوسی، تصحیح دکتر خالقی مطلق ج.۱
شاهنامه فردوسی چاپ مسکو، به کوشش کتر سعید حمیدیان.
نامه باستان، گزارش و ویرایش شاهنامه، دکتر کزازی ج ۱
فرهنگ ریشه شناختی فارسی، محمد حسندوست، ج ۱
✍ جناب احمد نادری
دبیر دبیرستان شهید بهشتی سمیرم
C᭄❁࿇༅══════┅─
@adabiatemotevaseteh2┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═