World of 1D


Channel's geo and language: Iran, Persian
Category: not specified


Kings Of Our Lives
[1D] ?✨
• فقد كافيه #Hashtags رو سرچ كني تا هـر چي ميخواي پيدا كني ??
• درخواستي و تب ؟ ???
@Hazzamindbot [ After ]
??نویسنده درتی ددی??
@vnssss

Related channels

Channel's geo and language
Iran, Persian
Category
not specified
Statistics
Posts filter


Forward from: -/zedd
https://t.me/joinchat/AAAAAE6so1TI-r36hq862w
🔥🔥💥🔥🔥💥🔥🔥💥🔥🔥💥🔥🔥💥🔥🔥💥🔥🔥💥🔥

نوید وکیلی که در سن ۱۷ سالگی متوجه گراییش متفاوت خودش با اطرافیانش میشه
حالا بعد چند سال که متاهل شده عاشق پسری میشه که زندگیشو عوض میکنه و .....

‼رمانی متفاوت از تمام رمان های موجود ‼

#موج_نهم #معمایی
#همجنسگرا #اروتیک #اجتماعی_عاشقانه

🔞این رمان برای افراد پایین ۱۸ سال مناسب نیست🔞
💋💋💋💋💋💋💋
💦💦💦💦💦💦💦
https://t.me/joinchat/AAAAAE6so1TI-r36hq862w


🌹گایر میدونم این حرفم ب چنل مربوط نمیشه و ممکنه یجورایی مربوط ب سلبا باشه ک بعضیاتون دوس ندارین ولی لطفن بخونید🌹

سلینا گومز ک مطمئنا همه ی شماها اونو میشناسین چند روز پیش بخاطر اود بیماریش توی بیمارستان بستری شد
کاشف ب عمل اومد ک بخاطر پیوند کلیه ش گلبول های سفیدش بشدت کم شدن و این ینی سیستم دفاعی بدنش نمیتونه با بیماریش یعنی لوپوس مقابله کنه.
از طرفی هم دو ماه پیش یه پیج توی اینستا که مرگ مک میلر رو هم پیشبینی کرده بود مرگ سلینا رو هم در ماه آبان پیشبینی کرد و دلیل مرگش رو بیماریش اعلام کرد.
الان هم نزدیک ماه ابانیم و سلینا ب شدت حالش بده و از نظر روحی هم تعریفی نداره چون الان توی یه مرکز درمانی روانپزشکی بستری شده
و دوست ندارم اینو بگم چون اشکم درمیاد ولی باید منتظر هر اتفاقی باشیم..
به من مربوط نیست که شما هیتر اون هستید یا فن دو اتیشه ی اون ولی خاهشا انسانیت به خرج بدین و برای سلینا دعا کنید
شاید دعاهای شما تاثیر داشت
میدونم که هالیوود جای کثیفیه میدونم که به هر حال اخرش اونا کار خودشونو میکنن ولی خودتونو بزارید جای سلینا
اگه اون خدایی نکرده اتفاقی براش بیفته دل هیچکس راضی نمیشه و خیلی ها ناراحت میشن..خیلی ها!
پس ازتون میخوام که دعا بکنید نه تنها برای سلینا
✨بلکه برای تمام ادمای بیمار✨
🥀روی این پست تگ نمیزنم که شما توی چنلاتون این رو پخش بکنید🥀
شاید با این کار به گوش خیلیا این موضوع برسه
🌸بیاید مهربون باشیم🌸
به امید روزی که هیچکس به خاطر بیماریش یا بیماری عزیزانش زجر نکشه..😔
لطفا اااا براش دعا کنید 😭😭❤️❤️❤️❤️


Video is unavailable for watching
Show in Telegram


Mrc eshq mn eshala k hamamon khosh bkht bshim v hrme b arezo haye qshangshon brsn💙💙💙💙


برید تبریک بگید :)💕
https://telegram.me/harfbzanbot?start=6oxzzgn


Video is unavailable for watching
Show in Telegram


هپی مپییی
ایشالا به همه ارزوهات برسی :)✨♥️
به تک تکشون ، نویسنده من :)
Lu


تولدت مبارکک😭😭😭😭


Ommggggg


تولدم مبارک=)
#vnss




گایز من از فردا مجبورم گوشیمو تحویل بدم و فقط اخر هفته کا میگیرم پس پارتارو اخر هفته ها میزارم
امید وارم سال خوبی داشته باشید و موفق باشید دوستون دارم💙
#vnss


پارت اول درتی ددی


بچه عا ، مرسیی از همتون که یه سالو با افتر گذروندین با ما ، امیدوارم افترم سریع بخونین چونکه ساله دیگه فیلمش میاد میخایم بترکونیم ....🙌🏿
ایدی بات من یا ایدی من و ونسا رو اگه میخاین داشته باشین حالا ، اگه کاری داشتین ، سوالی چیزی ،، اتفاقه دیگ میافته ....
امیدوارم امسال از هر لحاظ براتون خوب باشه ، انقدم به خودتون انرژی منفی ندین بخاطر مدرسه و اینا...
میدونم سخته ولی چیزیه که مجبوریم ، کاری نمیشه کرد ، و البته برایه ایندمونه ،
بچه دبستانی ک نداریم خب حتمن ، راهنماییاعم یکم وایسید میتونید رشته زندگیتونو انتخاب کنید و اون موقع خیلی هیجان دارع ، که برید هر روز فقط درسای مورد علاقتونو بخونید .... پسسسس خوشحال باشید.
دبیرستانیاعم ک باشیم ، رشته هایه خودمونه دیگ ، باید ازش استفاده کنیم ک بتونیم رویاهایه ایندمونو باهاش بسازیم .
دانشگاهیاعم ک ، خیلی نزدیکید ب رویاهاتون ...
پس فقط سعی کنید خوشحال باشید ، این سال ها دیگه تکرار نمیشه ، هرکی خاست ناراحتتون کنه رو پس بزنید ، خیلی همه چیم تو زندگی جدی نگیرید .
دوستون دارعم زیاد ،،
(اگه یه روزی یکی ازتون پرسید کسی روت کراش داره بگید #HS عدمین وورلد اف واندی D: )


Have fun , good luck .♥️🌊


یادتون نره جوین شین اینجا و افترو بخونین ، لذت ببرید 👆🏿💕


اولین بوسه نایل با یه دانش اموز فرانسوی بود که ۱۱ یا ۱۲ سال داشت . نایل میگه اون موقع خیلی عصبی بود!
ـــــــــــــــــــــــــــ
با خودندن این رویاهام رو سرم خراب شد لنتیا من فک میکردم نایل تازه اولین بوسش با هیلی بوده منه خرو بگو اخه واقن نایل برا من نقش یه قدیصرو داشت ولی هرچی داره بزرگ تر میشه حس میکنم از معصومیتش داره کم تر میشه 😭😭
بچچچچچچچچچچچچچچ😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
#vnss
#Fact
منبع:صلبریتی فکت


فقط منم که فک میکنم این زنیکه فاکی شبی سوفیاس؟(سوفیا همون دخترس که تو ام وی let me و entertainer بود)
لنتی ددیمونم به راه های ام ویه خلاف(😹) کشیده شد من این زندگیو نمیخواممممممممممممممم اون از نایل اون از زین اینم از لیام خداکنه هریو لو سالم بمونن مخصوصا هرییییییی😭😭😭😭
#vnss


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
Are you fucking kidding me?
ام وی جدید لی برا اهنگ first time که ظاهرا فردا منتشر میشه و فک کنم یچی تو مایه های let me وentertainer زینه😭
#Update
#vnss
http://T.me/World_Of_1D




#dirty_daddy

#part28

Harry pov


چشمامو که باز کردم محیط اطرافم تاریک تاریک بود .
زمان از دستم در رفته بود .
به کنار خم شدم که چراغ روی عسلی رو روشن کنم .
چراغو که روشن کردم
محیط اطرافم برام واضح تر شد
ساعت و نگاه کردم که 8:32دقیقه رو نشون می‌داد
سرجام نشستم و گوشیمو از روی عسلی برداشتم روشنش کردم چند تا sms و miss call از پسرا داشتم
بی توجه بهشون از توی Contact هام شماره ی کریس رو گرفتم
بعد دو سه تا بوق جواب داد
ک:بفرمایید قربان امری داشتید
ه:چی شد به کجا رسیدی؟
ک:دکتر گفت فردا میتونه مرخص بشه جراحات خیلی کمتر شده ولی باید ازش مراقبت کنید
ه:‏ok به انسل زنگ زدی؟
ک:بله ایشون الان اینجان
ه:گوشی رو بده بهش
ا:الو
ه:هی چه خبر؟
ا:چی شده گذاشتی رفتی؟
ه:ولش کن حوصله توضیح دادن ندارم اوضاع چطوره
ا:همانطور که خودت میدونی
ه:‏ok پس قطع می کنم اگر کاری نداری
ا: ن by
ه:by
از جام بلند شدم مو از اتاقم رفتم بیرون رفتم طبقه پایین و راهمو به سمت آشپزخونه کج کردم
م:بالاخره بیدار شدین
ه:آره خیلی خسته بودم
م:میزو آماده کنم؟
ه:آره شام چی داریم
م:خوراک‌لوبیا و مرغ
ه:ok
ماری با لبخند جوابمو داد و من از آشپزخونه رفتم بیرون
حوصلم سر رفته بود بر همین رفتم سمت حال نشستم رو مبل و تلویزیونو روشن کردم
یکم خودمو با تلویزیون مشغول کردم تا ماری برای شام صدام زد
بعد خوردن اون شام‌خوشمزه ماری دوباره رفتم سمت تلویزیون
یه فیلم اکشن انتخاب کردم و نشستم به دیدنش وسط‌های فیلم بودم که خوابم برد
.....................
Next day


صبح که از خواب بیدار شدم خودمو توی حال پیدا کردم در حالی که یه پتوی نازک روم بود
این قطعه کار ماری بوده
از جام بلند شدم رفتم طبقه بالا توی دستشویی اتاقم تا دست و صورتمو بشورم و مسواک بزنم
بعد تموم شدن کارم دوباره برگشتم طبقه پایینو رفتم سمت میز ناهار خوری
میز ناهارخوری که الان روش صبحانه چیده شده بود
واقعا خوشحالم که تو زندگیم ماری و کریس رو دارم اونا بهترینن تو کارشون
بعد خوردن یک صبحانه کامل از جام بلند شدم و بعد تشکر کردن از ماری برگشتم طبقه بالا بعضی وقتها واقعا این بالا پایین رفتنا آزاردهنده می شن
گوشیمو از روی عسلی برداشتم و به کریس زنگ زدم اونم گفت تا نیم ساعت دیگه میان خونه
تلویزیون توی اتاقم روشن کردم و خودمو مشغول کردم تا و نسا برسه(کایز یادم رفت بگم هم توی اتاق هری و هم توی اتاق ونسا تلویزیون هست)
اصلا متوجه گذر زمان نشدم تا اینکه در اتاقم زده شد
بعد گفتن کلمه بیا در اتاقم نیمه باز شد و ماری کلشو از لای در داد تو
م:آقا ونسا اومد
بدون لحظه ای مکث از سر جام بلند شدم و ماری از جلوم کنار رفت و من دویدم سمت اتاق ونسا
وقتی وارد اتاق شدم کریس داشت به ونسا کمک می‌کرد تا روی تخت دراز بکشه
من و ونسا به هم خیره شدیم تا اینکه کامل دراز کشید و کریس اومد سمت من
ک:آقای استایلز می شه یه لحظه صحبت کنیم
ه:چی شده
ک:متاسفانه دکتر گفت به خاطر آسیب شدیدی که به ریه‌های خانمه ونسا وارد شده ایشون آسم شدید گرفتن
ه:ینی...ینی چی
ک:یعنی که باید سعی کنیم که اکسیژن کافی به ایشون برسه
مثلا جایی که اکسیژن کمی داره نباید باشد مثل حمومی که بخار زیاد توش جمع شده چون براشون خطرناک در این صورت باید از اسپریشون استفاده کنن
ه:چه اسپریی؟
ک:اسپری مخصوص اسمشون
ه:باشه ممنون
ک:دیگه با من امری ندارید
ه:نه ممنون میتونی بری
بعد رفتن کریس دوباره وارد اتاقم ونسا شده
چشماش بسته بود برای همین نمیدونستم خواب یا دراز کشیده
آروم اسمشو صدا کردم تا بفهمم
اونم چشماشو باز کرد و بهم نگاه کرد
اما نگاهش خیلی سرد و تو خالی بود
ه:میشه بهم بگی چی شده من اصلا درک نمیکنم
و:می خوام از اینجا برم
ه:یعنی چی که می خوام برم
و:یعنی می خوام برگردم خونه خودم نه می خوام تورو ببینم نه انسلو می خوام دوباره یه زندگی عادی داشته باشم
با شنیدن حرفاش دیگه خون توی مغزم جریان پیدا نکرد این با خودش چی فکر کرده
چون زیادی بهش توجه کردم فکر کرده اینجا خونه خالس
ه:مثل اینکه یادت رفته برای چی اینجایی تو اینجایی چون برده منی من هر کار که بگم می کنی نه هر کار که تو بگی من بکنم
انگار با شنیدن حرفام جا خورد
اشتباه از من بود که انقدر بهش توجه کردم مثل اینکه باید بهش یاد آوری کنم اینجا کی رئیسه
الانم بهت فرصت میدم چون مریضی مطمئن باش بعدش که خوب شدی کاری رو باهات میکنم که براش آوردمت اینجا
با شنیدن این حرف‌ها احساس کردم اشک توی چشماش جمع شد و با صدای گرفته ای گفت
و:منو بگو که فکر کردم تو آدمی
ه:مراقب حرف زدنت باش کاری نکن که بعدا هردومون پشیمون شیم
اینو با لحن تندی گفتمو از اتاق اومدم بیرونو درو کوبیدم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ



http://T.me/World_Of_1D


https://telegram.me/harfbzanbot?start=6oxzzgn

20 last posts shown.

79

subscribers
Channel statistics