یه بار کوچیک بودم حدود هفت سالم بود، سر کوچه نشسته بودم که یه پسره که آشنا هم بود داشت با یه دختره آماربازی میکرد، اومد پیش من یه کاغذ که توش شمارش بود داد بهم گفت این رو ببر بده به اون دختره!
دختره وایساده بود منتظر مثل چی هم سرکیف بود!
تا رسیدم بهش گفتم این شماره رو اون آقا داد بدم بهت، شماره رو گرفت گفت برو بهش بگو اگه منو میخواد باید با فلان طایفه دربیفته (منطقه ما طوایفی بود و همیشه داستان)!
خلاصه من برگشتم پیش پسره گفتم ممد این پیغام رو داد، ممد تو چشام نگاه کرد و با دهنش صدای گوز دراوورد!
اون روز اولین پسر آلفا رو دیدم😂
@Twittfarsi